۱۲تیرماه(سوم ژوئیه) سالروز آزادی رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران خانم مریم رجوی در سال ۱۳۸۲ و درهمشکستن توطئه و کودتای ارتجاعی-استعماری ۱۷ژوئن علیه مقاومت ایران است. پیروزی بزرگی که با بهای سنگین و جانفشانی مجاهدین، اشرفنشانها و ایرانیان آزاده محقق شد.
در آن ۱۷روز که خانم مریم رجوی در زندان فرانسه بود، یکی از جلوههای درخشندهٔ مقاومت، جنگندگی و ایستادگی اشرفنشانها بود. در همان روز توطئه، ۱۷ژوئن، وقتی خبر منتشر شد، در حالی که تقریباً تمامی کادرهای مجاهدین دستگیر شده بودند، اشرفنشانها از سراسر اروپا، آمریکا و شهرها و کشورهای دوردست بهسمت پاریس شتافتند. تا جایی که در میان بهت توطئهگران، خیابان جلو مقر رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت در اور، مملو از جمعیتی شد که با بغض و خشم فریاد میزدند، وجدانهای بیدار را فرامیخواندند، در برابر انبوه خبرنگاران توطئهٔ کثیف را افشا میکردند و برای شکستن این طرح ننگین، سر از پا نمیشناختند.
اکنون باز هم جهان شاهد خیزش و سلسله تجمعات و تظاهرات اعتراضی اشرفنشانها در کشورهای اروپایی و همچنین در آمریکا علیه معامله نگین و شرمآور بین دولت بلژیک و دیکتاتوری تروریستی آخوندهاست.
رژیم و مماشاتگران میخواهند با زدوبندی کثیف دیپلمات-تروریست رژیم، اسدالله اسدی را از زندان بهدر برند. اما از همان ساعات نخست روز پنجشنبه ۹تیر که خبر این توطئه منتشر شد، تظاهرات در برابر سفارتهای بلژیک در دهها شهر در اروپا و آمریکا آغاز شد. موج تماس اشرفنشانها با پارلمانترها و برانگیختن افکار عمومی با کارهای توضیحی گسترده در کشورهای مختلف نیز در جریان است و عزمها برای پیروزی در این کارزار جزم است.
حضور بیوقفهٔ اشرفنشانها در تمامی سرفصلهای مبارزه بیامان مجاهدین با دیکتاتوری آخوندی، یکی از پارامترهایی است که باعث شده با هر فرازونشیب، در نهایت مجاهدین و مقاومت ایران بتوانند توطئههای رژیم را بهرغم تمامی زدوبندها و هزینههای کلان حکومت آخوندی درهمشکسته و در سختترین شرایط، از دل شر کثیر، خیر عظیم درو کنند.
در تمامی ۱۴سال پایداری مجاهدین در اشرف و لیبرتی، خستگیناپذیری، حاضر یراق بودن و جنگندگی یاران شورشگر یکی از مؤلفههایی بود که در کنار ایستادگی و پایداری مجاهدین، توطئههای رژیم برای نابودی مجاهدین را به شکست کشاند.
در جنبش عظیم دادخواهی که گریبان رژیم را گرفته، نقش اشرفنشانها بهویژه در جریان ۹۲جلسه دادگاه دژخیم حمید نوری در سوئد، تعیینکننده و بیبدیل بود. آنها که در سرمای قطبی سوئد و در زیر برف و باران، روزهای پیوسته و ساعتهای طولانی در برابر دادگاه ایستاده و نقش دژخیمان را افشا کرده و دادخواه خون یاران بودند.
اشرفنشانها که همان ارزش پایداری اشرفیها را حمل میکنند، در تمامی این سالیان در سلسله تظاهرات و اعتصابها، برای دفاع از حقوق اشرفیها و برای درهمشکستن برچسبهای آخوندساخته، از خانه، زندگی، شغل و مزایا دست کشیده و در هر نقطهای که باید، پرچم ایستادگی و حقطلبی برافراشته و حقوق مردم و مقاومت ایران را برای قیام علیه یک رژیم ضدبشری فریاد کردهاند.
رژیم و مزدورانش در واکنش، با نعل وارونه از «نداشتن محبوبیت مجاهدین!» در جامعه میگویند. اما هر فرد سیاسی با دیدن طیف عظیم اشرفنشانها و شور، جنگندگی و پایکار بودن آنها میفهمد که این بدنهٔ بزرگ نه تصادفی، بلکه قانونمند و برآمده از محبوبیت عظیم و ریشهداری مجاهدین در جامعهٔ ایران و برآمده از مقاومتی خونبار با کهکشانی از شهیدان است؛ مقاومتی که با چنین تاریخچه و پیشینه و یارانی، قطعا میتواند رژیم جلادان و دجالان را بهرغم وحشیگری و نیرنگبازی و بهرغم زدوبندها و معاملات ننگینش، سرنگون و ایران آزاد فردا را محقق کند.