به این اعداد و ارقام توجه کنید؛ این اعداد و ارقام در «روز جهانی مبارزه با کار کودکان» در یک رسانهی حکومتی درج شده است. اگر این آمار و ارقام بههمین صورت که چیده شده، یک پوستر اینفوگرافیک بزرگ و خوانا باشد و در میادین شهرهای ایران نصب شود، گویاترین، رساترین، پرمعناترین و روشنگرترین گزاره از کارنامه و اولویتهای حاکمیت موسوم به «جمهوری اسلامی» است:
«طبق گزارش سال گذشته[۱۴۰۳] مرکز تحقیقات مجلس
حداقل ۳.۲۰۰.۰۰۰ کودک از چرخه تحصیل بازماندهاند.
بیش از ۱.۶۰۰.۰۰۰ تا ۲.۱۰۰.۰۰۰ کودک کار در کشور داریم.
حدود ۵۰۰۰ کودک زبالهگرد داریم.
حدود ۳.۵۰۰.۰۰۰ کودک در حاشیه شهرها سکونت دارند.»[۱]
این آمارهای حیرتانگیز در همین حد متوقف نشدهاند. کارخانههای تورم و فقر در حاکمیت ملایان، مدام تولیدات انبوه دارند: «با وجود افزایش تورم و گسترش فقر، قطعاً این اعداد در سال ۱۴۰۴ افزایش یافته است»[۲].
هیچچیز در علتیابی این آمارها مبهم نیست؛ از قضا کلیهی مسؤلان ذیربط، در جریان جزئیات هستند، ولی اولویت حاکمیت، بودجههای میلیاردی برای نهادهای مذهبیِ حکومتی، موشکسازی، سپاه پاسداران، نمازهای جمعهی حکومتی و حقوقهای کارگزاران نظام است. این وضعیت، خودش علت این آمارها را گزارش میدهد: «عمدهترین دلایل افزایش تعداد کودکان کار فقر اقتصادی، مهاجرت از مناطق محروم به مراکز استانها است.»[۳]
علت مهاجرت، حاشیهنشینی و زاغهنشینی هم سامانهی طبقاتیساز مدیریت کشور است که رسانههای حکومتی، هرگز به علل اصلی بحرانها نزدیک نمیشوند و اخبار و گزارشات را در بستههای بدون نشانی و آدرس، عرضه میکنند: «توزیع نامتوازن ثروت و امکانات یکی از مهمترین علل مهاجرت و حاشیهنشینی است.»[۴]
«توزیع نامتوازن ثروت و امکانات»! توسط کی؟ ثروت و امکانات یک کشور دست کیست؟ اینها مرزهای سرخ رسانههای حکومتی هستند که نباید از این مرزها بگذرند، بلکه باید همواره کلی و گنگ و بینشانه، فقط شرح گزارش را درج کنند!
در سایهی صدارت فقاهت و ولایت که خاک و جغرافیای ایران را برای صرفاً سلطهگری و بهرهکشی اشغال کرده، دروازهی مدرسه، دوستیابی، شوق بازی و تفریح، بوی کتاب تازه، داشتن معلم مهربان، حق رؤیاهای زلال معصوم کودکی و آینده و دنیای نو بسته شده است؛ خوب، هر چیزی که باید باشد ولی نیست، حتماً جایش چیزی دیگر است. این هم ارمغان جایگزینشده توسط حکومت فقاهت و ولایت برای فرشتههای معصوم و آرزومند ایران: «گرسنگیهای طولانیمدت و سوءتغذیه از پیامدهای فقر است که در کودکان کار بسیار دیده میشود. سوءاستفاده جنسی، حمل مواد مخدر و آسیبهای روانی مخرب از مهمترین آسیبهاییست که ممکن است کودکان کار به آن دچار شوند.»[۵]
این وضعیت هولناک کودکان ــ که باید آیندهسازان علم، فرهنگ، صنعت و تمدن ایران باشند ــ هنوز پس از ۴۶ سال برای ولی فقیه و کارگزاران حافظ «نظام مقدس ولایی» «تبیین» نشده و اولویت ندارد: «در موضوع کودکان کار، ضرورت توجه به آن هنوز برای مسئولین تبیین نشده است. همچنان راهکار خاصی برای آنها درنظر گرفته نشده است. تنها آماری داده میشود و باز میرود تا سال بعد که باز آماری داده میشود.»[۶]
این یادداشت را اشک ایران نوشته است تا پرده از تبهکاری و تبهکیشیِ تمامیتخواه ولایی ــ آخوندی بردارد. اشکی که در آینههای رنج جانسوز کودکان آرزومند، اما بیآینده و بیپناه، ابدیتی شده است...
پینوشت:
[۱ تا ۷] روزنامه حکومتی آرمان ملی، ۲۲ خرداد ۱۴۰۴