در جریان قیام دیماه سران باند موسوم به اصلاحطلب رژیم تمامعیار پشت سرکوب مردم آمدند و در جریان همین قیام هم بود که با شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» تودهنی محکمی از طرف قیامکنندگان دریافت کردند.
پس از این شعار بسیاری از سردمداران و مهرههای آن اذعان کردند که مردم از نظام و هر دو باند آن عبور کردهاند. یعنی اینکه مردم خواهان سرنگونی تمامیت این رژیم هستند.
در چنین فضایی از منفوریت این باند در نزد مردم ایران بسیاری از عناصر بهاصطلاح اصلاحطلب نسبت به کارآیی بازی اصلاحات موهوم دلسرد و دلمرده شدند و در میان آنها تقرقه و تشتت چنان شد که عناصری از این باند مطرح کردند اصلاحات مرد.
اما طی روزهای اخیر با به صدا در آمدن زنگهای آغاز پایان رژیم این باند که خودش همیشه جزیی از رژیم و دستگاه سرکوب و شکنجه و سانسور آن بوده است، به تکاپو افتاده است تا بهقول خودش در این شرایط خطیر نقش خود را در جهت جلوگیری از سرنگونی و حفظ رژیم بازی کنند. این جماعت ضمن گرفتن ژست لورفته اپوزیسیوننمایی، از خودشان انتقاد هم میکنند که در گذشته خراب کردهاند و مردم به آنها اعتماد ندارند و حالا باید راه و روش دیگری در پیش بگیرند و جنازه مرده را سرپا کنند.
در این زمینه مصطفی تاجزاده، یکی از عناصر این باند، با اشاره به «تغیرات جدی در جامعه و جهان» که منظورش از تغییرات در جامعه خروش و قیام مردم علیه حاکمیت و تغییر در جهان کمرشکن شدن سیاست مماشات است، میگوید: «جریان اصلاحات ۲پا دارد به نظر میرسید ورود به قدرت باید بهمثابه ابزاری برای تحقق اهداف و گفتمان اصلاحطلبی باشد، اما اکنون هدف بهتنهایی ورود به قدرت و حفظ آن به هر قیمتی با توجیه شرایط حساس است. نتیجه این روند تغییر چهره اصلاحطلبی به جریانی است که زمین بازی آن قدرت بوده و در حال تئوریزهکردن این رفتار است».(خبرگزاری ایسنا ۲۴خرداد ۹۷)
سایت آفتاب ۲۶خرداد ۹۷ وابسته به این باند نیز از انتقاد درونی میان این باند و تلاش برای «مطالبه اصلاحات گسترده» خبر میدهد که این تلاش با شروع «انتقاد درونی از جریان اصلاحطلب در محافل اصلاحطلبی و فضای مجازی بوده و هر روز هم شعاع آن گستردهتر میشود».
در تلاش برای دمیدن بر کالبد مرده اصلاحات قلابی جمعی از عناصر باند موسوم به اصلاحطلب طی نامهیی خطاب به آخوند شیاد محمد خاتمی از سردمدران این باند خواستهاند «اصلاحات را اصلاح کند».
آنها در نامهشان به آخوند محمد خاتمی ضمن اذعان به ناکارآمدی این باند در تحقق شعارهای قلابی که این تصور را بهوجود آورده که «اصلاحات دیگر توان ایجاد تغییر در زیست اجتماعی را نداشته و باید در جستجوی راههای دیگری برای تغییر بود»، خواستار سرپاکردن جنازه اصلاحات از طریق «به عضویت درآوردن چهرههای ملی و امتحان پسداده که نماد اصلاحطلبیاند و سپردن مدیریت این شورا به یکی از شخصیتهای مقاوم و ملی، نخست از گسترش احساس تقلیل اصلاحطلبی به محافظهکاری پیشگیری شود...» شدند.(خبرگزاری ایسنا ۲۲خرداد ۹۷)
صادق زیباکلام، یکی دیگر از عناصر این باند هم در مصاحبه با رادیو آلمان ۲۴خرداد ۹۷ ضمن اینکه اعلام میکند «بهرغم همه شرمندگیها چارهیی جز اصلاحطلبی» ندارد، میگوید: «واقعا رهبری اصلاحطلبان الآن چه کسی است؟ آقای عارف است؟ شورای عالی اصلاحطلبان است؟ روحانیان مبارز هست؟ آقای خاتمیست، کیست؟ اولین کاری که جریان اصلاحطلب باید بکند، تشکل و سازماندهی است که مشخص بشود این مجموعه، حالا ۵نفریم یا ۱۰نفریم یا ۱۵نفر، رهبری اصلاحطلبان را دارد».
همچنان که اشاره شد مردم ایران در جریان قیام دیماه ۹۶ ختم ماجرای اصولگرایی و اصلاحطلبی درونی رژیم را اعلام کردند و گفتند «تمام شد ماجرا» یعنی اینکه هر دو باند دو سر کرباس نظام ولایت فقیه هستند و در جرم و جنایت علیه مردم ایران شریک هستند.
واقعیت هم این است که همواره و در سر بزنگاههای قیام و خروش مردم، این باند همواره تیغ سرکوب رژیم برای سرکوب کردن مردم را تیز کرده و همراه باند دیگر در سرکوب مردم شرکت کرده است.
واقعیت دیگر اینکه آمدن مردم و جریان برانداز به صحنه در قیام دیماه که نویسندگان نامه به آخوند محمد خاتمی از آن بهعنوان «یک نیروی سوم» نام میبرند، مهر باطل دیگری بر تمامیت حاکمیت آخوندی و هر دو باند آن خورد و دیگر هیج جایی برای سرپاکردن جریان مرده موسوم به اصلاحات وجود ندارد.
اگر بخواهیم بهطور واقعی و درست درباره اصلاحات قلابی و بازی اصلاحات قضاوت کنیم، باید گفت اصلاحات موهوم و اصلاحطلبان قلابی در سال ۸۸ بهلحاظ سیاسی مردند و آن زمانی بود که بسیاری از عناصر این باند تیغ سرکوب علیه مردم قیامکننده را تیز کردند و در سرکوب مردم دستهدسته با خامنهای و سپاه پاسداران ضدخلقی بیعت کردند.
بنابراین هر تلاشی توسط این باند در جهت حفظ و بقای رژیم محکوم به شکست است، زیرا حاکمیت سرکوبگر ولایت فقیه مطلقاً ظرفیت اصلاحپذیری ندارد و افعی نظام ولایت هرگز کبوتر اصلاحات نمیزاید.