بالاخره پس از گذشت ۶ماه مقامات حکومتی اعتراف کردند که مقصر سرازیر شدن سیلاب در دروازه قرآن و شهرک سعدی شیراز، «عامل انسانی» (بخوانید عامل حکومتی) بوده است. گفتند منظورشان مشخصاً شهرداری شیراز است که با تغییر و ساخت و ساز در بستر مسیل سیلاب، اقدام به کسب درآمد کرده است.
در این رابطه نمایندهٔ شیراز در مجلس ارتجاع، با یک فقره کشف شهود و غیبگویی، خبر از نتیجهگیری «بررسیهای میدانی» و «استعلام»های کمیسیون اصل نود داد و گفت:
«هیئت کمیسیون اصل نود مجلس با استعلام از مراجع مختلف و بازدید میدانی از محلههای دروازه قرآن، سعدی و حوضههایآبریز این مناطق گفته است که عوامل مختلفی را دخیل میداند و ادارهها و سازمانهای مختلف را به سهم خود مقصر دانسته است اما عامل اصلی، دخل و تصرف شهرداریهای وقت در مسیل دروازه قرآن و مسیل آب در شهرک سعدی بوده است.»
به در بردن سپاه پاسداران
البته این مهرهٔ حکومتی اشارهیی به هیچکدام از «ادارهها و سازمانهای مختلف» نکرده است. بهخصوص که عمدهترین تاثیرات تخریبی در این زمینه به عهدهٔ سپاه پاسداران بوده و طبعاً به عمد نامی از این ارگان سرکوبگر نبرده؛ چرا که منفوریت روزافزون سپاه در میان مردم با توجه به موقعیت انقلابی و جامعهٔ ملتهب ایران، به حدی است که باندهای متخاصم تلاش میکنند آن را از آنچه هست بدتر نکنند تا مبادا اهرم اصلی خفقان و سرکوب و پایهٔ نگهدارندهٔ حکومت ولایتفقیه در معرض تهدید قرار بگیرد.
۶ماه پس از سیل ویرانگر
پس از ۶ماه، صرف اینکه بدیهیات اولیهای را، که از ابتدا هم روشن بود، تحویل مردم بدهند، چه دردی از مردم حل میکند؟ روشن است که اکنون درد و مشکلات مردم با انداختن طناب تقصیر حل نخواهد شد.
پرسش این است که آیا اقدامی برای رفع این نواقص شدهاست؟
آیا با یک بارندگی سیلآسای دیگر؛ آن هم با توجه به آغاز فصل بارندگیها و سرما، چنین تهدیدی دوباره متوجه جان و مال مردم نیست؟
آیا زخمها و آسیبها و زیانهای مردم و شهرها و جادهها از سیل پیشین جبران شدهاست؟
پاسخ بسیار روشن است. کافی است نگاهی به مناطق سیلزده بیاندازیم. حتی اگر کسی صحبتی هم نکند، واقعیتهای روی زمین سخن خواهند گفت. اما اگر فرصت همین هم نیست، گوشههای کوچکی از واقعیت دردناک وضعیت پس از سیل، از لابلای مطالب رسانههای حکومتی بیرون میزند.
مثال گویا برای این معنا، مقالهیی است با نام «تسهیلاتی که پرداخت نشد»؛ از روزنامهٔ حکومتی «مردمسالاری ـ ۱۴مهر»، درباره وضعیت پس از سیل در لرستان. در این مقاله، با احتیاط خاصی که به پر قبای نظام بر نخورد، از قول یک کشاورز مینویسد که: «... همه اقدامات صورت گرفته تنها در حد حرف بوده...» و در کنارش باز به تکرار وعدههای پوچ یا ارائهٔ آمار و ارقام ساختوساز یا وامهای محدود و ناچیزی پرداخته که مسئولان حکومتی جهت مصارف تبلیغاتی بیان میکنند؛ از جمله در نقل قولی از یک مهرهٔ نظام با نام «جعفری» مینویسد: « حدود ۸۰درصد از واحدهای مسکونی احداثی در سطح شهر و روستاهای این شهرستان (پلدختر) شروع شده است.»
بنا به تجربیات مختلف بازسازیهای صورت گرفته در حکومتآخوندی از خرمشهر جنگزده گرفته تا زلزله زدگان بم و کرمان و کرمانشاه، میتوان فهمید که این ۸۰درصد کاملاً موهوم و تبلیغاتی است.
مردم بیسرپناه در آغاز فصل سرما
نتیجهٔ مستقیم این حرفها این است که اکثریت مردم شهرستان پلدختر که به همراه معمولان بیشترین آسیب را در سیل دیدند؛ سرپناهی در آغاز فصل سرما ندارند. در دلفان و معمولان هم اوضاع به همین منوال است.
در زمینهٔ زیرساختها هم مشکلات سیل به مشکلات پیشین اضافه شده و با حکومتی که دغدغههایش بیش از مشکلات مردم ایران، متوجه کمبودهای رژیم اسد در سوریه و تروریستهای یمن و شبهنظامیان عراق و حزبالشیطان است، بسیار روشن است که چشمانداز روشنی برای این مردم دردمند و مشکلات عدیدهشان وجود ندارد.
گفتار درمانی، وعدهدرمانی، دروغدرمانی راهکارهای شناختهشدهٔ این نظام چپاولگر است و در عمل اثبات شده که اراده و توان درمان و بهبود زخمهای مردم را ندارد.
تجربهٔ لردگان و چنارمحمودی هم اثبات میکند که حکایت مردم ایران با این نظام، حکایت امامزادهای است که کور میکند و شفا نمیدهد. پاسخ هم همان است که مردم قهرمان لردگان با آتش زدن مراکز قدرت و نمادین نظام به ولیفقیه دادند. تعرض به دفتر امام جمعه بهعنوان نماینده ولیفقیه، و فرمانداری بهمثابهٔ مرکز حکومتی بهخوبی پیام عمومی مردم ایران را نشان میدهد و دیر نیست که این پاسخ بیشازپیش همهگیر شود.
مطالب مرتبط:
- اعتراف امام جمعه شیراز به نفرت عظیم ملی از ولایت خامنهای
- سیل، محصول تخریب سیستماتیک محیطزیست
- سیل در ایران -بیش از ۱۰۰روستای پلدختر هماکنون در محاصره سیل هستند