یکی از آثار قیام مردم ایران تشدید شکاف در باندهای حاکم است. باندهای حکومتی برای در بردن خود هر یک جنایتها و چپاولهای دیگری را برملا میکنند. اعتراف بهقتل زهرا کاظمی خبرنگار کانادایی ایرانیالاصل به دست قاضی دژخیم سعید مرتضوی یکی از این پروندههاست. که البته ظاهراً به قصد در بردن نظام از این جنایت رو آمده است. اما در مورد این دلسوزی دیرهنگام آخوند یونسی وزیر اسبق اطلاعات برای نظام باید گفت از قضا سرکهانگبین صفرا فزود. چرا که در جریان دعوای باندی ابعاد جدیدی از همدستی و همداستانی ارگانها، اجزا و مهرههای مختلف نظام، اعم از قضاییه، مجلس ارتجاع و مهرههای دستاندر کار، برملا شد. گوشهیی از بازتاب این جنگ باندی در رسانههای حکومتی به خوبی ابعاد این «همه با هم» در جنایت برای حفظ نظام را در ۱۴سال قبل هنگام بهقتل رساندن زهرا کاظمی و سپس لاپوشانی این جنایت نشان میدهد.
آخوند دژخیم وزیر پیشین اطلاعات رژیم در گفتگو با روزنامه حکومتی ایران در روز6اسفند گفت: «در وزارت اطلاعات، دو تن از کارشناسان، پس از بازجویی با زهرا کاظمی در یک هتل، رسماًًً اعلام کردند که بهلحاظ فنی و علمی، زهرا کاظمی جاسوس نیست، اما دادستان وقت تهران سعید مرتضوی بر اصرار خود باقی ماند و این پرونده را از وزارت اطلاعات، تحویل گرفت و به اطلاعات نیروی انتظامی واگذار کرد. زهرا کاظمی، در فرآیند بازرسی، تحویل اشیا و انتقال به بازداشتگاه، بهدلیل مقاومت برای تحویل اشیا همراه خود، مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و سر او به جدول خیابان اصابت میکند و منجر به خونریزی مغزی او میشود که اگر چنانچه بموقع او را به بیمارستان منتقل میکردند حتماً او نجات مییافت و اگر در این وضعیت، یعنی انتقال به موقع به بیمارستان و نجاتش، در هر دادگاهی، حتی دادگاههای کانادا در حضور وکیل کانادایی قرار میگرفتیم جمهوری اسلامی محکوم شناخته نمیشد بلکه مأمور یا مأموران دون پایه بهدلیل قصور یا تقصیر، مسئول شناخته میشدند».
روزنامه حکومتی ایران در روز بعد از درج گفتگوی علی یونسی یعنی در روز ۷اسفند، در مطلب دیگری با عنوان «ضد و نقیض های سعید مرتضوی» نوشت: «سیفزاده، وکیل زهرا کاظمی در گفتگو با اعتماد آنلاین، ضمن تأیید روایت گفته شده توسط علی یونسی به مورد دیگری هم درباره این پرونده اشاره کرد. او گفته است: «معاون دادستان گفت اصلاً قتل عمد نیست و غیرعمد است و توافق کردند که دو تن از مأموران وزارت اطلاعات را بازداشت کنند.» وی همچنین گفته است: «در زمانی که پرونده در دست ما بود، نظر رئیس دادگاه هم منطبق با نظر ما بود اما یک مرتبه رئیس دادگاه را عوض و پرونده را کلاً از مسیر خارج کردند».
روزنامه حکومتی ایران سپس گوشة دیگری از ماجرای تلاشهای حکومتی برای لاپوشانی این جنایت را بهنقل از تاجر نیا عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع در دورهٴ ششم درج کرده است که وی ضمن تأیید اظهارات یونسی و وکیل خانواده زهرا کاظمی از جمله گفته است: «در آن زمان کمیسیونهای امنیت ملی و اصل 90 مجلس بهطور همزمان پرونده این اتفاق را بررسی میکردند.
مرتضوی در آن زمان از روند بررسی پرونده و بازجوییها راضی نبود چون پروژه جاسوسسازی را دنبال میکرد و در آن زمان نتایج تحقیقات با خواسته ایشان منطبق نبود. به همین جهت پرونده را به ناجا دادند و در واقع سعی کردند کاری کنند که مسیر بررسیها تغییر کند.
در تمام این سالها بیشتر گزارشی که کمیسیون امنیت ملی وقت ارائه کرد و توسط محسن آرمین در مجلس قرائت شد در خصوص زهرا کاظمی شهرت داشته، حال آن که گزارش کمیسیون اصل 90 که کمتر مورد توجه قرار گرفته نیز حاوی اطلاعات جالبی است که بازخوانی آن بعد از 14سال هنوز هم میتواند تازگی داشته باشد.
این گزارش که روز ششم آبان 82 در مجلس قرائت شد، با اشاره به نامه سعید مرتضوی مبنی بر تأیید جاسوس بودن زهرا کاظمی «برابر گزارش مدیرکل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آقای محمدحسین خوشوقت» شروع میشود. این نامه را سعید مرتضوی در تاریخ 19تیر 82 به کمیسیون اصل 90 مجلس ششم فرستاده بود. مرتضوی در نامه خود که در همان تاریخ نگاشته شده، اضافه مینماید که «مشارالیها، مخبر کمیسیون میتواند رأساً به بیمارستان مراجعه و با خانم زهرا کاظمی ملاقات حضوری نماید.» حال آن که خبر فوت زهرا کاظمی چند روز قبل از ارسال نامه توسط مطبوعات اعلام عمومی شده بود. گزارش کمیسیون اصل 90 سپس به جلسه هفتم مرداد 82 با حضور وزرای دادگستری، اطلاعات، بهداشت و خوشوقت مدیرکل مطبوعات و رسانههای خارجی میپردازد که در آنجا آقای خوشوقت میگوید: «در تاریخ 4/4/82چهارشنبه صبح اول وقت دفتر آقای مرتضوی تماسی روی موبایل من داشت که خواست من با آقای مرتضوی تماس فوری بگیرم... من بلافاصله تماس گرفتم. ایشان به من گفت که یک خبرنگار جاسوس گرفتیم در حال جاسوسی و متوجه شدیم که شما در واقع مجوز فعالیت به ایشان دادهاید، چرا به جاسوسها مجوز کار میدهید؟ (وقتی که موضوع پرونده مجوز داده شده و عکس خانم کاظمی ملاحظه شد، آقای مرتضوی گفت) بله این همین خانم کاظمی هست؛ ایشان جاسوس است و اعتراف به جاسوسی کرده، اعتراف کرده که وصل به سرویس هست.» وی در ادامه اظهارات خود طبق گزارش مذکور گفته است: «شنبه 21تیرماه باز دفتر ایشان به من تلفن کردند و گفتند آقای مرتضوی میخواهد ساعت 3 امروز حتماً شما را ببیند... رفتم و ایشان بلافاصله گفت این خانم فوت کرد و حالا شما این خبر را چگونه میخواهید مخابره کنید؟ بعد آقای مرتضوی اصرار میکرد برای خبرنگاران بنویس که این خانم نزد بازجویان وزارت اطلاعات بوده آنجا اظهار کسالت میکند و به بیمارستان اعزام میشود و آنجا سکته مغزی میکند و میمیرد. آقای مرتضوی اصرار داشت که من بنویسم وزارت اطلاعات هم ایشان را تأیید نمیکرده است.» طبق گفتههای خوشوقت بهدلیل مقاومت او، سعید مرتضوی دادستان وقت او را در همین جلسه به بازداشت و توقیف تهدید میکند.
در بخش بعدی گزارش کمیسیون اصل 90 به اظهارات معاونین وقت وزارت اطلاعات در جلسه دیگری در همین باره اشاره کرده و از قول آنها آورده است: «مشاور قضایی ضد جاسوسی وزارت به آقای دادستان اعتراض میکند که شما چرا متهم به جاسوسی را به جایی تحویل دادید که در تخصص آنها نیست؟ این خانم باید در اختیار وزارت اطلاعات باشد؛ نظر ما این بوده که وی را آزاد کنید برود اما هنگامی که وی را دستگیر کردید، قاعده این بوده که تحویل وزارت بدهید تا ما از وی تحقیق کنیم و نتیجه را به شما اعلام نماییم.» در مورد ضربات وارده به خانم کاظمی، یکی از معاونین وزارت اطلاعات چنین میگوید: «تحقیقات نشان میدهد در دو جا خانم کاظمی ضربه خورده است. یک مرحله وقتی بوده که میخواستهاند کوله پشتی وی را بگیرند و وی از تحویل آن خودداری میکرده است در این حال یک ضربه محکمی به طرف چپ صورت ایشان میخورد و به زمین میخورد که این را مدارک پزشکی بیمارستان درباره آثار جراحت تأیید مینماید و در این مرحله وی در دست چند تا از قضات محترم پرسنل زندان اوین بود. این مرحله را سرباز برجک و پرسنل زندان و سربازهایی که آنجا دیدند و در حدود 20نفر میشوند در اظهارات اولیه شهادت دادهاند.» اما به گفته این مقام مسئول وقت «بعداً این شهود را جمع میکنند و میبرند توجیه میکنند... تا همه حرفهایشان را پس بگیرند این کار را مسئولان حفاظت اطلاعات زندان اوین انجام میدهند».
تا این جای این داستان که به گوشهیی از سوابق امر جنایت قتل زهرا کاظمی بر میگردد به نظر میرسد باند روحانی و شرکا تلاش کردهاند مهرهٴ سوخته و روغن ریخته از باند خامنهای را که همان قاضی دژخیم سعید مرتضوی است را نذر آبروی نظام آبرو باخته کرده و به قول آخوند یونسی «مأمور دون پایه» را قربانی آبروی نظام کند.
اما این شگرد محیر العقول آخوندی آنهم بعد از 14سال همدستی و همداستانی در لاپوشانی این جنایت نه تنها آبی برای نظام و حتی باند حسن روحانی گرم نکرد بلکه بهدلیل قیام ایران و حسابرسی محتوم و در تقدیر تمامی باندهای رژیم در فردای سرنگونی نظام، منجر شد این تقلای پر طمع آخوندی به ضد خود تبدیل شده و امواج آن از سوی باند خامنهای و مهرهٴ سوختهاش قاضی دژخیم سعید مرتضوی، به سوی خود آخوند یونسی و حسن روحانی برگردد. آنهم نه از طرف باند رقیب بلکه از سوی هم باندیهای تازه به دوران رسیده خودش که در وحشت از همان روز موعود، تلاش میکنند سفرهٴ خود را از پیشینهٴ سران باندشان مبرا جلوه دهند.
پروانه سلحشوری عضو مجلس ارتجاع گفت: «چرا باید یونسی در حال حاضر این مطلب را بیان کند؟ زمان مطرح کردن این مسأله همان موقع بود... مگر پروندههایی که برای مرتضوی باز شده و احکامی که برای وی صادر شده، توانسته است وی را بهعنوان یک مجرم در زندان نگهدارد؟ سکوت خود یونسی نیز جای بسی سؤال دارد... یونسی باید دلایل نگفتن این موضوعات در آن زمان را بگوید و اگر دلایل نگفتن موجه نباشد؛ قطعاً کوتاهی بوده است که نسبت به خانم کاظمی در دولت اصلاحات انجام شده است» (سایت حکومتی خبر آنلاین- 8اسفند).
روزنامه حکومتی ابتکار همسو با باند روحانی نیز در روز 7اسفند نوشت: «چرا مسئولانی که درباره فسادها و تخلفها اطلاعاتی دارند در همان زمان مطرح نکردند؟ «دست همه در یک کاسه است»؛ این اصطلاح که مردم در واکنش به اقدامات سیاستمداران به کار میبرند، نشاندهنده عمق بدبینی جامعه نسبت به مسئولان کشور است.
وزیر سابق اطلاعات چرا در همان زمان صحبت نکرد؟ چرا با سکوت خود مسیر آینده سیاسی کشور را تغییر داد؟.. این نخستین بار نیست که یکی از مسئولان پس از سالها عبور از ماجرایی، اشارههایی به آن میکنند. در آن دوره... اتفاقاتی رخ داده است که این اتفاق میتواند قتل زهرا کاظمی باشد یا اینکه کدخدایی اعلام کرد احمدینژاد از ما خواست که مهندسی انتخابات کنیم و این مهندسی انتخابات هم واژه جدیدی در زبان فارسی است که جایگزین تقلب و کلاهبرداری در انتخابات کشور شده است و این هم مسأله دیگری است. از سوی دیگر روحانی هم در مناظرات... خطاب به قالیباف اشاراتی به سرکوب دانشجویان کرد».
اینگونه ابراز برائت ها از «هم کاسه»ییها، و رو کردن پرونده رقبا در جنایت و اختلاس، از نتایج سحر قیام ایران است.