با سقوط ارزش پول ملی در هفتههای اخیر که قدرت خرید مردم ناگهان به نصف کاهش یافت و لابد متناسب با آن، خشم و کینهٔ مردم محروم و غارت شده، ۲برابر و چندبرابر شد، فریاد وحشت از انفجار اجتماعی و به خیابان آمدن ارتش گرسنگان و بیکاران و غارتشدگان، بسیار آشکارتر و بلندتر از مهرهها و رسانههای رژیم است که صراحتاً میگویند و مینویسند و فریاد سرمیدهند که اتفاقات دیماه ۹۶، در سال جاری هم تکرار خواهد شد و هیچ معلوم نیست که این بار نیروی انتظامی بتواند اوضاع را کنترل کند.
رحمانی فضلی، وزیر کشور آخوند روحانی، روز ۲اردیبهشت گفت: «بهنفع هیچ کس نیست مردم به کف خیابان بیایند».
امیر محبیان، از باند خامنهای، در همین روز صراحتا به خواست مردم مبنی بر نفی هر دو باند رژیم اعتراف کرده و با نگرانی خواستار همسنگری اصلاحطلب و اصولگرا در برابر مردم شد و گفت: «باید همه اصلاحطلبها و اصولگراها در جهت افزایش کارآمدی دولت و نظام حرکت کنیم... آنچه بخشی از جامعه را به نفی اصلاحطلب و اصولگرا در اعتراضات دیماه ٩٦ کشاند، همین بحثهای دور از واقعیت زندگی مردم است».
وحشت از قیام مجدد را محمدجواد کاشی ،از مهرههای رژیم، روز ۲اردیبهشت در سایت حکومتی جماران اینچنین بازگو میکند: «این نگرانی وجود دارد که به سرعت، یک بار دیگر این اعتراضات شعلهور شود. تحلیلگران پیشبینی میکنند که این اتفاقات در سال جاری تکرار شود، بیشتر چشم امیدمان به این نیروهای ضدشورش است و از این نگرانیم که نکند که خدای نکرده نتوانند اوضاع را کنترل کنند».
وی سپس هول و هراس خود و نظام نسبت به قیام را با توجه به شرایط منطقهیی و بینالمللی که رژیم در آن گرفتار است را اینطور بیان میکند: «وضعیت امروز را اگر خوب واکاوی کنیم بعد از اتفاقات دیماه تاکنون بستر اجتماعی یک هول و هراسی را تجربه میکنند و مسأله سوریه و همین سر و صدایی که در حال حاضر از عربستان، اسرائیل، ترامپ و امثال اینها به گوش میرسد این هول و هراس را زیاد کرده است».
خبرگزاری حکومتی شبستان ۲اردیبهشت صحبت از امیدواری برای حفظ رژیم را به وسط میکشد و به این ترتیب نشان میدهد که در درون رژیم تا کجا مسأله بحران انفجار اجتماعی مطرح است: «امروز بیاعتمادی در جامعه باعث شده تا دل افرادی که در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نقش داشتند شکسته شود. مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران باید راهکاری را پیدا و مردم را امیدوار کنند».
دست گذاشتن سایت حکومتی الف در ۲اریبهشت ۹۷ روی غرق در فساد بودن عمده مسئولان نظام و ایجاد بیاعتمادی (بخوانید نفرت) در بین مردم، حتی در بین نیروهای خلص رژیم، عمق بحرانی بودن شرایط را نشان میدهد: «سد اساسی مقابل تحقق آرمانهای انقلاب در یککلام «بیاعتمادی» است. اینکه در کف جامعه، مردم بخش عمده مسئولان «محلی-دولتی-حاکمیتی» را غرق در فساد و دزدی میبینند ثمره همین بیاعتمادیها است.اینکه مردم آینده کشور را چه بسا بدتر از امروز میبینند هم نتیجه همین بیاعتمادیهاست... نا امیدیهایی که نه فقط در سطح عوام جامعه که به فعالان جوان حوزههای مختلف، حتی در بین جریان حزباللهی هم گسترش یافته است».
سایت دیپلوماسی ایرانی هم روز ۲اردیبهشت به همین واقعیت اعتراف میکند و مینویسد: «اکنون بزرگترین معضل کشور فساد سیستماتیک زیرزمینی ناشی از اقتصاد زیرزمینی است. فرصتها، پستها و نهادها تبدیل به بستر شکلگیری رانت شده است. این بلا و مانع جدی بر سر راه اقتصاد کشور من جمله دیپلوماسی اقتصادی است... اقتصاد زیرزمینی نتیجه مستقیم و فوری رفتار سیاسی و سیاستزدگی جامعه است».
اعترافهای مختلف به شرایط بحرانی نظام ولایت و مشخصاً ناامیدی از حفظ نظام چشماندازی است که رژیم بهطور واقعی در مقابل خود میبیند. چشمانداز سرنگونی و سقوط محتوم نظام ولایت.