روانشناسان، ناامیدی را حالتی روحی تعریف میکنند که زمانی رخ میدهد که شخص به آنچه امید یا انتظار داشته است، دست نیابد. یکی از مهمترین ریشههای افسردگی نیز ناامیدی است. اکنون اقتصاددانان با بهرهگیری از این مفهوم روانشناسی، اقتصاد نظام ولایت مطلقه فقیه را همچون شخصی توصیف میکنند که انتظارات مثبتش به تیرگی و بیآیندگی کشیده شده و دچار ناامیدی گردیده است. پزشکیان، گماشته جدید خامنهای برای عبور موقت از بحرانهای شتابنده، نتوانسته است انتظارات قابل قبولی برای دستاندرکاران تولید، کسبوکار و معیشت میلیونها تن از هموطنانمان ارائه دهد و در نتیجه هشدارهای عاجلی دریافت کرده است.
اقتصاد ایران در مرز ناامیدی مطلق
روزنامه جهان صنعت در ۲۶ شهریور، با تیتر «اقتصاد ایران در مرز ناامیدی مطلق» به انتقاد از سیاستمداران دولت جدید خامنهای پرداخته و ناخرسندی کارشناسان اقتصادی خود را از آیندهای تاریک و انتظارات برآورده نشده اعلام کرده است. در این گزارش آمده است: «نمیتوان خیالبافانه منتظر روزی بود که اوضاع بهتر شود. اقتصاد ایران در سطح کلان با ناترازیهای آشکاری روبهرو شده که اگر در دورهای میانمدت کاری نکنیم و اقتصاد ایران همچنان با دستورات سه دهه اخیر پیش برود، عبور از مرزهای ناامیدی با شتاب بیشتری رخ خواهد داد» این گزارش سپس به مجموعهای از بحرانها و چالشهای دهههای متوالی اشاره کرده و مینویسد: «برای درک روزگار ناخوش اقتصاد ایران و فرو رفتن آن در مرزهای ناامیدی و ابهام، کافی است به انبوهی از تنگناها و گرههای کورشده اشاره کرد تا تصمیمی برای عبور از بحرانها اتخاذ شود».
ناترازیهایی که گریبان اقتصاد رژیم آخوندی را گرفته است
در ادامه، گزارش به ناترازیهای کلان اقتصاد ایران پرداخته و مینویسد: «ناترازی نخست، افتادن اقتصاد ایران در گرداب ناامیدی و کاهش اعتماد میان شهروندان و نظام حکمرانی است. ناترازی دوم که اقتصاد ایران را به مرزهای ناامیدی مطلق رسانده، چگونگی داد و ستد ایران با جهان است. مناسبات شهروندان با نهادهای حاکمیتی، بهویژه دولت نیز ناترازی بزرگ دیگری است...» در نهایت، هشدار داده میشود که: «اقتصاد ایران متأسفانه در مرزهای ناامیدی مطلق قرار دارد و ادامه این ناترازیها میتواند آن را به چالهای کشنده پرتاب کند».
حال آن ناامیدی فراگیر که قرار است در چاله بحرانهای صعبالعبور بیافتد، کارگزاران فاشیسم مذهبی را بهشدت نگران کرده است
«شوتی»ها و تسخیر سیاست و اقتصاد
اقتصاد، مانند هر واژه انتزاعی دیگری که برای توصیف ساختارهای اجتماعی استفاده میشود، بیانگر نقش و کارکرد افراد ذینفع در چرخه تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات مادی است. در اقتصاد رژیم آخوندی، این گروههای مافیاییاند که بر چاههای نفت و دیگر منابع ملت اسیر ایران تکیه زدهاند و معرف اقتصاد رانتی و غارتگرانهاند: «این گروهها که امروزه به شوتیها شهرت یافتهاند، در واقع مافیاهایی هستند که از طریق قاچاق کالا، اقتصاد را به تسخیر خود درآوردهاند. همانطور که برخی حکومتها نیز در معرض تسخیر شوتیهای سیاسی قرار میگیرند. یکی از تهدیدات کمتر شناختهشده، تسخیر مافیایی حکومتها است؛ آسیبی که از سوی خود وفاداران به حکومت وارد میشود» (شرق۲۴ شهریور۱۴۰۳).
نویسنده این مطلب که از اصلاحطلبان حاشیهنشین باندهای حاکم است، تصویری واضحتر از رقبای خود ترسیم کرده و میگوید: «گروههای مافیایی میتوانند در قالب کارتلهای سرمایهداری، فرقههای تشکیلاتی، باندهای مواد مخدر و... شکل بگیرند. شوتیها شبکه ارتباطی دارند، خودسرند، سرکرده و سرگروه دارند. از شبکههای تأمین مالی، حمل ونقل، فروش و از همه مهمتر، شبکه مجازاتی برخوردارند؛ در یککلام، یک دولت کاملاند...»
نویسنده در نهایت نتیجه میگیرد که: «این چکیدهای از شبکه شوتیهایی است که اقتصاد را به زنجیر تسخیر میکشند. آنها ساختار مدیریتی متمرکز دارند و در حوزه سیاسی نیز حکومتها در معرض چنین شبکههای مافیایی قرار میگیرند. شوتی سیاسی در درون قدرت رسمی، و حتی قویتر از آن عمل کرده و سیاستورزی را به تسخیر درمیآورد»
سقوط در پیش است اگر...
با این اوصاف، مشخص است که اقتصاد بحرانزده ایران و ناترازیهای فزاینده آنکه نتیجه ۴۰ سال سلطه فاشیسم مذهبی است، به دست مافیاها و «شوتی» ها اداره میشود، اما حالا پزشکیان باید شکل و صورت این حکومت غارتگر و خونریز را آرایش کند و آن را به ملت محروم از نان شب تحمیل کند.
با اینکه برخی از نیروهای متوهم نظام به گماشته جدید امید بستهاند، اما در دل و زبانشان ترس و نگرانی موج میزند که اگر اوضاع سامان نیابد چه خواهد شد؟