728 x 90

انباشت خشم مردم و شرایط غیرعادی نظام

قیام در بندر کوهستک
قیام در بندر کوهستک

مدتی است رسانه‌ها و مهره‌های حکومتی اذعان می‌کنند که شرایط عادی نیست، نگرانی آنها از عادی نبودن اوضاع و احوال رژیم به‌خصوص بعد از قیام بلوچستان بیشتر شده است.

آنچه که در اظهارات آنها برجسته است، ترس از خیزش و قیام مردم و هشدار نسبت به بروز آن است.

از جمله مقاماتی که نسبت به وضعیت غیرعادی ابراز نگرانی کرد آخوند حسن روحانی شیاد است که در وحشت از آتش قیام ضمن اعتراف به ظلم و نابرابری روضه وحدت خواند: «تاوقتی ظلم و ستم به زندگی مردم، آبروی مردم و حیثیت مردم است ما هنوز در پله‌های اول این راه هستیم. همدیگر را یاری کنیم و دست همدیگر را بگیریم» (تلویزیون شبکه خبر رژیم ۲۰اسفند۹۹)

به‌راستی در شرایط کنونی جامعه درچه وضعیتی قرار دارد که باعث این نگرانی و وحشت شده است؟

پاسخ به این سؤال را موهبتی استاندار سیستان و بلوچستان در جمع ایادی حکومت در زاهدان داد. او گفت: «شرایط فعلی کشور (بخوانید حکومت آخوندی) را همه شما از من بهتر می‌دانید، کشور در شرایط عادی نیست».

او که هنوز داغ آتش سراوان و قیام مردم بلوچستان را در دل دارد خوب می‌داند معنای جنگ قدرت در وضعیت غیرعادی چیست، لذا نسبت به جنگ قدرت درونی هشدار داد: «اگر تنازع بکنیم فشل می‌شویم در برابر دشمن این حادثه (قیام سراوان) حتماً خواب را از همه کسانی که دلسوزند می‌گیرد. اگر شما صف را جدا نکنید و آدم‌ها جدا نشوند هرج و مرج به‌وجود می‌آورد یعنی این‌که خشک‌ و تر با هم می‌سوزند هم‌چنانکه حادثه سراوان نشان داد» (تلویزیون حکومتی شبکه هامون ۲۰اسفند۹۹).

او نگران این است که آتشی مانند آنچه در سراوان رخ داد در شهرهای دیگر نیز جاری شود.

در وحشت از همین آتش است که دادستان جنایتکار خامنه‌ای در اوج استیصال گفت: «ما نباید هر چیزی را با زندان، شلاق، مجازات و حبس و اینها اصلاح بکنیم. مدام بگیریم زندان بکنیم و شلاق بزنیم این چه فایده‌ای دارد» (تلویزیون شبکه دو۲۰اسفند۹۹).

نگرانی او از نفرت مردم محرومی است که روزانه در کف خیابان‌ها فریاد می‌زنند: خامنه‌ای حیا کن ممکتو رها کن»، «گرانی و تورم بلای جان مردم».

مردمی که نسبت به فلاکت عمومی در برابر حقوق‌های نجومی سردمداران و ایادی حاکمیت معترضند و می‌خروشند «حقوق‌های نجومی، فلاکت عمومی»، و در برابر سفره‌های خالی خشمگینانه شعار می‌دهند: «سفره ما خالیه وعده و وعید کافیه».

مردمی که نسبت به حقوق غصب شده‌شان معترضند و فریاد می‌زنند «حقمان را می‌خواهیم، حقمان را می‌گیریم».

آری، وجود شکاف طبقاتی عمیق بین اقلیت مرفه وابسته به نظام و اکثریت ۹۶درصدی مردم زیر خط فقر رفته، که به اعتراف بسیاری از کارشناسان اقتصادی رژیم تبدیل به دره‌یی عمیق شده است، شرایطی از خشم و تنفر در جامعه ایجاد کرده که با هر جرقه‌ای آماده انفجار است. وحشت سردمداران رژیم از همین آمادگی شرایط عینی برای تغییر است.

روزنامه حکومتی جهان صنعت ۱۰اسفند به این شرایط این‌طور اذعان می‌کند:

«همین فاصله از عرش تا فرشی که میان سطح درآمد و حقوق و دستمزد افزون بر هشتاد درصد جمعیت هشتاد و چند میلیونی ایران و قدرت خرید آنها با ۱۰، ۱۵درصد بقیه جمعیت کشور وجود دارد، یا همین تفاوت بسیار فاحش و آزار دهنده‌ای که میان شرایط زندگی و مسکن ساکنان حاشیه همین تهران و بیغوله‌نشینهای این مناطق با نرخ‌های لاکچری و ویلاهای گران‌قیمت مناطق بالای شهر و لواسان به چشم می‌خورد و خودروهای بسیار گران‌قیمت خارجی که ساکنان مرفه این مناطق و فرزندانشان سوار می‌شوند و در خیابانهای تهران جولان می‌دهند جز نمادهای بارزی از وجود فاصله عمیق و وحشتناک طبقاتی در جامعه امروز ایران نمی‌تواند باشد. شاید فاصله فیزیکی میان حاشیه‌نشینهای جنوب تهران با لواسان حداکثر از ۵۰ کیلومتر بیشتر نباشد ولی فاصله‌یی که میان چهره زندگی این دو نقطه از ایران یعنی میان آلونک‌نشینهای حاشیه‌های جنوب تهران با ساکنان قصرها و کاخ‌های رویایی لواسان و شمال تهران وجود دارد، آن‌قدر زیاد است که با هیچ وسیله و ابزاری قابل اندازه‌گیری نیست».

از آنجا که مردم محروم ایران طی سالیان دریافته‌اند که نظام غارت و چپاول ولایت فقیه عامل همه بدبختی و سیه روزی آنهاست و تمام سرمایه‌های ملی را برای حفظ نظام منحوس آخوندی از یک‌طرف در راه سرکوب مردم معترض، و از طرف دیگر برای دخالت خارجی و صدور تروریسم و بذل و بخشش به شبه‌نظامیان مزدورش در کشورهای منطقه هزینه کرده است، تنها راه و چاره را در خیزش و اعتراض در کف خیابان‌ها دیده‌اند و این‌که تنها از این طریق است که می‌توانند حق غصب شده‌شان را از حلقوم این حاکمیت پلید بیرون بکشند.

این شرایط انفجاری که سران و مهره‌های رژیم را به وحشت انداخته و به این نتیجه رسانده است که نه تنها شرایط عادی نیست، بلکه به‌غایت بحرانی و آبستن خیزش و قیامی است که خشک و تر را با هم می‌سوزاند و در آن صورت «نه از تاک نشان ماند و نه از تاک‌نشان».

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/34662666-47b3-4514-9fba-6de305e4d641"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات