در روزنامههای حکومتی اول مرداد، در میان بحرانهای داخلی و خارجی نظام، و تشدید انزوایش، کماکان حرف اول وحشت انفجار خشم مردم در اثر سیاستهای چپاولگرانهٔ اقتصادی رژیم است. هر چند تلاش کردهاند شکلی این واقعیت را به نظام گوشزد کنند که تتمهٔ نیروهای وارفته نظام ریزش نکنند.
اعتماد بهنقل از یک استاد دانشگاه تهران نوشته است: «زمانی که سامانه زندگی بههم بریزد شاهد وجوه مختلف آثار منفی اجتماعی آن بهصورت موضعی و موردی هستیم که بخشی از آن در اتفاقات آبان ماه سال۹۸ نمایان شد بخشی از آن نیز در بافت و زیر پوست جامعه و شهر احساس میشود. موارد گفته شده زمینه بیثباتی سیاسی را فراهم میکند».
روزنامهٔ حکومتی کسب و کار بهنقل از یک کارشناس حکومتی نوشته است: «فاصله و شکاف بین فقیر و غنی آنقدر میشود که ایجاد بحرانهای اجتماعی شدید میکند و ما منتظر بحرانهای اجتماعی شدید هستیم. این مسأله نه تنها بحران نیست؛ بلکه ابر بحران میآورد. . . به یکباره انباشت وسیعی از بحرانها به امروز رسیده است. بهعلت این مشکل (نظام) مان به سمتی میرود که به یک نقطه غیرقابل بازگشت خواهد رسید. اسم آن را «سیاه چاله» میگذارم».
وطنفروشی بیثمر برای در بردن نظام
در میان دود و دمهای روزنامههای همسو با روحانی و خامنهای در مورد قرار داد وطنفروشانه رژیم با چین و روسیه باندهای مغلوب اعترافهای دیگری کردهاند.
آرمان بهنقل از یک کارشناس حکومتی نوشته است: «حقوق بدیهی مردم ایران ایجاب میکند که از مفاد کامل این قرارداد بهصورت شفاف آگاه باشند. این در حالی است که تاکنون این اتفاق نیفتاده و ما در ظاهر شاهد پنهانکاری در این زمینه هستیم.
واقعیت این است که چینیها به ایران بهعنوان یک متحد استراتژیک نگاه نمیکنند؛ بلکه بهعنوان یک مشتری بزرگ نگاه میکنند. کشورهایی که با چین قرارداد اقتصادی منعقد کردهاند پس از مدتی به کشورهای بدهکار تبدیل شده و در واقع به مستعمرههای اقتصادی چین تبدیل شدهاند».
جهان صنعت هم با اشاره به دود و دمهای باند روحانی در مورد سفر ظریف به مسکو و تجدید قرارداد ۲۰ساله با روسیه نوشته است: «مذاکره با روسیه موضع آمریکا را تغییر نمیدهد».
چشم انداز فرو ریختن خاکریزهای برونمرزی
تشدید انزوای رژیم از واکنش روزنامههای حکومتی به سفر نخستوزیر عراق کاملاً مشهود است. در اغلب روزنامههای حکومتی امروز تهدید خامنهای خطاب به نخستوزیر عراق مبنی بر گرفتن انتقام خون پاسدار سلیمانی، برجسته شده است.
جهان صنعت در تفسیر این سفر نوشته است: «از نفوذ (نظام) در بغداد آن هم بعد از ترور سلیمانی کاسته شده و حتی سفر علی شمخانی و سپس قاآنی فرمانده سپاه قدس به بغداد نتوانست مناسبات (نظام) – بغداد را به سیاق گذشته باقی نگه دارد. برخی از تحلیلها نیز تمایل ضمنی و حتی آشکار مصطفی الکاظمی به واشنگتن و ریاض را بهمعنای کاهش نفوذ (نظام) در مناسبات منطقه بهویژه در بغداد دانستهاند».
آرمان از باند مغلوب هم نوشته است: «نقطه اصلی استراتژی الکاظمی جلب و جذب سرمایه برای عراقی است که دچار ویرانی اقتصادی است. . . که در سه ضلع (نظام) و عربستان و آمریکا، (نظام) توانایی این بازسازی را ندارد.
هدف نهایی الکاظمی این است که حق حاکمیت ملی در عراق را به اثبات برساند. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد و در گوشه ذهن خود بپذیریم اینکه عراق بالاخره وارد دنیای عرب خواهد شد».