رزق و روزی گروگان گرفته شده
چالشهای سیاسی ناشی از حاکمیت آخوندها و هر دم پیچیدهتر شدن و استمرارشان، تنشهای هر روز افزونشونده بر رزق و روزی و ناتوانی تأمین آنها را بر اقشار جامعه ایران تحمیل کرده است. اکنون جامعه ایران با نبرد سنگین طبقاتی رو در رو گشته و فاصلة طبقاتی به بیشترین میزان قابل تصور رسیده است؛ آنقدر که حکومتیان رزق و روزی مردم ایران را گروگان گرفتهاند.
چنین تصویری از جامعه ایران با عبارتهای گوناگون در رسانههای همگانی عنوان میشود. تصاویری که از بس تکراری و مزدحم و انبوه شدهاند که حتی رسانههای حکومتی مجبور به ابراز گوشههایی از آن میگردند. بیشک در این میان دستان سانسور و اطلاعاتی و امنیتی نظام آخوندی مانع از انتشار اطلاعات و تصویر واقعی فاصلة طبقاتی میشوند. به همین دلیل هم چهره اقتصادی، بیکاری، گرانی و معیشتی جامعه ایران بسا وخیمتر از خبرها و گزارشاتی است که رسانههای حکومتی ناگزیر به انعکاس آنها میشوند.
بیداد فاصلهٔ طبقاتی
اعترافهای حکومیتان اساساً برای خنثی کردن حجم فزاینده خشم مردم و بهمثابه سوپاپ اطمینان نظام ابراز میشود. این دست اعترافها و اذعان کردنها سالیان است وسیلهای برای فریب افکار عمومی بهکار گرفته میشود که گویا رسانههای حکومتی متولی صدا و دردهای مردم هستند و مسؤلین هم پاسخ دهنده این صدا میباشند! چنین سیاست و رویکرد ژورنالیستی در درون حاکمیت، از قضا توهین به مردم و تلاش برای خنثی نمودن آثار تشدید فاصله طبقاتی میباشد. مثلاً به این تیتر روزنامه ابرار در ۲۴ اردیبهشت ۹۸ توجه کنید که روحانی شیاد چگونه رنج و محنت مردم ایران را به سخره میگیرد: «ابرار: روحانی: میدانیم مردم در فشار سخت و سنگین زندگی هستند!».
با وجود چنین سیاست و رویکردی، تشدید فاصله طبقاتی و آثاری که از خود بازتولید و تکثیر کرده است (بیکاری، گرانی و...) در ایران کنونی آنچنان بیداد میکند که اخبار و گزارشات آن به رسانههای رژیم سرریز میشوند.
شیوع طاعون بیکاری
روزنامه امتیاز در ۲۴ اردیبهشت ۹۸ گزارش کرده است: «۳۹۰۰۰۰۰نفر از متولدین دهه ۶۰ بیکارند. بر اساس گزارش مرکز آمار و اطلاعات وزارت کار، از جمعیت ۸.۱۶ میلیون نفری متولد دهة ۶۰، حدود ۴.۷ میلیون نفر شاغل و ۳.۹ میلیون نفر فاقد هرگونه شغل هستند». قابل فهم است که متولدین دهه ۶۰ اکنون ۳۷ و ۳۸ ساله و دارای خانواده هستند که باید تأمینکننده نیازهای حیاتیشان باشند؛ اما طبق آمار رسمی مرکز آمار و اطلاعات وزارت کار، تقریباً ۴ میلیون نفرشان بیکارند. اگر هر خانواری ۴ نفر هم باشند، ۱۶ میلیون خانوار متولدین دهه ۶۰ از حداقلهای یک زندگی معمولی هم محروم شدهاند.
طاعون زیر ذرهبین
آثار بلافصل اقتصادی و معیشتی و روحی و روانی این بیکاری علاوه بر خانواده، در جامعه چگونه بارز میشود؟ برای داشتن تصویری از آثار سنگین بیکاری، به این عنوان هم توجه کنید:
روزنامه جهان صنعت، ۲۵ اردیبهشت ۹۸: «از جمعیت ۸۲ میلیونی ایران تنها ۲۴ میلیون نفر شاغل هستند و ۵۸ میلیون نفر کار نمیکند». این آمار را تجزیه میکنیم: از این ۵۸ میلیون نفر
«۱۴ میلیون دانشآموز در سال ۹۷ ثبت نام شدهاند». (شبکه خبر، ۱۹ شهریور ۹۷)
«آمار کل دانشجویان ایران ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر می باشد». (تسنیم، ۹ خرداد ۹۷)
«تعداد بازنشستگان و مستمری بگیران سازمان تأمین اجتماعی در مجموع ۳ میلیون و ۴۱۰ هزار نفر هستند». (ایسنا، ۲۶ فروردین ۹۷)
بنابراین بیش از ۳۶ میلیون ایرانی بالای ۱۸ سال کار نمیکنند. از این ۳۶ میلیون نفر:
«جمعیت واقعی بیکاران به مرز ۶ میلیون نفر میرسد». (تسنیم، ۱ خرداد ۹۷ / باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۶ دی ۹۷)
«۴۰ درصد بیکاران ایران فارغالتحصیلان دانشگاه هستند». (عصر ایران، ۱۶ دی ۹۷)
تنوره هیولا در شبترین ظُلام ایران
این است تصویر هیولای بیکاری که در هیچ دورهای از تاریخ ایران ـ بهخصوص در مورد تحصیلکردگان ـ نظیر ندارد. این است حاصل سیاست تولید اختلاس و چپاول و دزدی رسمی دولتی در نظام ولایت فقیه که در سایة آن، اقتصاد و معیشت مردم اینگونه از قواره و ساختار متعارف در حداقلهای ضروری زیستن خارج شده است؛ طوری که «بیکاری همچنان یکهتاز باقی بماند آن هم در سایه بیتوجهی دولتیها». (کیهان، ۲۵ اردیبهشت ۹۸) و «روند شتابان افزایش نرخ بیکاری جوانان امروز در مقابل چشمان باز دولتمردان، پدیدهای غیرقابل درک است». (جهان صنعت، ۲۵ اردیبهشت ۹۸)
پدیده تکفلگری
یک تصویر دیگر از مرارات و رنج جانکاه مردم ایران در سلطهگری استثمار افسارگسیخته حکومتی و بیکاری حاصل از آن، اضافه شدن پدیدهای به نام «تکفل» به پدیدههای دیگر است: «اگر جمعیت ۲۴ میلیونی شاغلان کشور را در نظر بگیریم، با توجه به جمعیت ۸۲ میلیونی کشور، هر شاغل نانآور خود و ۴.۲ نفر دیگر است. بر این اساس یکی از دلایل فشار اقتصادی و معیشتی روی خانوارها و شاغلان ایرانی، حجم بالای بار تکفل یا وابستگی افراد خانوار به شاغلان است» و «حجم بالای بیکاران تحصیلکرده و حجم بالای بار تکفل...و بیکاری سرمنشأ بسیاری از معضلات و آسیبها و جدایی اجتماعی است». (جهان صنعت، ۲۵ اردیبهشت ۹۸)
زنجیرههای رنج
بر این زنجیره دومینوی بیکاری و حاصل رنجهای تصاعدی و پیامدهای مصیبتبارش، باید بیخانمانی و آوارگی و لاجرم مهاجرت را افزود: «مردم دیگر حتی نمیتوانند آرزوی خانهدار شدن را در سر داشته باشند». (روزنامه امتیاز، ۲۴ اردیبهشت از قول فریده اولادقباد نماینده مجلس) و «افزایش ۴۰ درصدی اجاره بها در پایتخت». (ابرار اقتصادی، ۲۵ اردیبهشت ۹۸)
نمایی دیگر از اتحاد شوم بیکاری و گرانی علیه مردم ایران، رشد درصد قناعت ناگزیر و ساختن با بخور و نمیری است. روبهرو شدن با عبارتها و اعداد و ارقام بلای معیشتی که مردم را محاصره کرده، نگاه هر انسان شریف را از حیرت بر زمین میدوزد و نفرین را از خشم، نثار خامنهای و ملازمان دزد و تبهکار حکومتیاش میکند: «دستمزد کارگر کمترین سهم را در قیمت تمام شده تولید دارد. سبد معیشت خانوار کارگری خالی است و کارگران با حداقلها زندگی میکنند». (جهان صنعت، ۲۵ اردیبهشت ۹۸) و «رئیساتحادیه گوشت گوسفندی اعلام کرد کاهش قدرت خرید مردم عامل اصلی کسادی بازار گوشت است». (کیهان، ۲۵ اردیبهشت ۹۸)
فساد در معیت نظام
در مقابل چنگ در چنگ بودن مردم ایران با بیکاری و گرانی و عواقب سنگین آن، این هم شمهای از گسترش روزمره فساد در ارکان حکومت. فسادی که دیگر جزئی از آیین مملکتداری ولایت فقیه شده است و هر از چندی برای خالی نبودن عریضه، یکی را دستگیر میکنند، یکی را محاکمه و آزاد میکنند، یکی از خردگان را سر به نیست میکنند تا گندهترهایش در معیت نظام بمانند. این هم از آخرین دستاوردهای نظام: «فرماندار سابق سراوان به جرم دریافت رشوه دستگیر و بازداشت شد. میزان اخذ رشوه بر اساس گزارش اعلام شده، فعلاً سه میلیارد تومان است». (سیاست روز، ۲۴ اردیبهشت ۹۸). همین روزنامه در دنباله این خبر ادامه میدهد: «در مقابل اختلاسهای چند هزار میلیارد تومانی، به عمل فرماندار سابق سراوان چه میگویند؟».
مدلسازی اشتغالزایی!
در امر مبارزه با بیکاری و اشتغالزایی از جانب حکومت آخوندها، بهجاست به قسمتی از گزارش روزنامه جهان صنعت به تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۹۸ توجه شود. این است تمام همت، جدیت و مدیریت کارگزاران نظام ولایت فقیه و دولت متبوع، برای تولید شغل و مبارزه با بیکاری توسط شورای عالی کار: «اولین نشست کمیسیون شورایعالی اشتغال در حالی با حضور نمایندگان دستگاههای مسؤل در امر اشتغال برگزار شد که نماینده سازمان برنامه در این نشست حضور نداشت...جز دو دستگاه وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت جهاد کشاورزی که آن هم فقط ۲۰ درصد از منابع اشتغال از محل تبصره ۱۸ قانون بودجه را در ماه پایانی سال دریافت کردند، تخصیص سایر دستگاهها عملاً صفر بوده است. سالی که از سوی نوبخت رییس سازمان برنامه و بودجه بارها وعده اشتغال یک میلیونی داده شد».
عرف مقابله با اشغالگر
واقعیت در اعداد و ارقام بیکاری و گرانی به هر مخاطبی میگویند که ایران در اشغال این طاعون گرفتار آمده است. اشغالگر کنونی ایران تمام رکوردهای اشغالگری در ادوار تاریخ این میهن را شکسته است. برای میهن و مردم اشغال شده دیگر هیچ راهی نمانده است مگر اتحاد و همبستگی و همیاری ملی برای نجات تمام اقشار و تمامیت کشور و مردم از تسلط این حاکمیت شوم.