چهارراه تلاقی دردهای مشترک
هر صدای اعتراضی که از هر سوی ایران بلند شود، در چهارراه مطالبات مشترک، همدیگر را تلاقی میکنند و فریاد مشترک علیه بیداد حاکمیت استثمارگر میشوند. این اتفاقات که مدام به آنها افزوده میشود، میگویند سیاست حاکمیت در ممنوع کردن اتحادیههای صنفی شکست قاطع خورده است. حالا هر نانوا، هر کارگر و هر کامیوندار در موج فریاد و دادخواهی مشترک، خود را نمایندهی صنف خود احساس میکند.
«ادامه بدید تا درست بشه»
حاکمیت آخوندی از تشکیل اتحادیه و سندیکا جلوگیری کرد تا اقشار را بیپشتیبان، بیسخنگو، بینماینده، روزمزد و قراردادی نگهدارد، حالا فردفرد زحمتکشان به رودردرویی با حاکمیت برخاسته و جمع صنفی و تخصصیِ خود را گرد هم میآورند تا از «من» بیپشتیبان به «ما»ی متحد علیه دیکتاتوری آخوندی برسند:
«اینجا اهر است. ما اعتصاب کردیم که کارمان درست بشه.»
«سلام خدمت همکاران عزیز. بچههای یزدانشهر تو اعتصابند. یزدانشهر، نجفآباد! بار نزنید تا تکلیف روشن بشه.»
«رانندهٔ کامیون در یزد هستم. دم همه گرم. ممنون ارادهٔ راننده، این یعنی اتحاد. یعنی اینهمه ماشین که پشت همن.»
«امروز ۳خرداد ۱۴۰۴، اعتصاب کامیونداران بروجرد رو ببینین. لطفاً به هم احترام بگذارید. اینها همه وایسادند تا کار درست بشه.»
«امروز ۴خرداد، من برای این اعتراض وایسادم، بهخاطر همکاری با تمام رانندگان ایران، حرکت نمیکنم. اگر من بخواهم حرکت کنم دارم بیاحترامی به خودم میکنم. تمام این چیزهایی که این بندههای خدا میگویند حرف حق و حسابه.»
«با عرض سلام خدمت همکاران عزیز. واقعاً دم همهتون گرم. اینجا خط فاصل تهران ـ کرج هستش، اتوبان پرند تهران. ماشیندارها کلاً اعتصابند. این ساعت روز اینجا پر ماشین سنگینه. همینو ادامه بدید تا درست بشه. دست تکتک شما را میبوسم. ادامه بدید.»
«یک کامیوندار در زابل با لحن خشمگین: همهچیز گرون شده؛ قطعات، سوخت. کسی پاسخ نمیده، انگار ما اصلاً وجود نداریم».
میانگین مطالبات مشترک اقشار صنفی و اجتماعی
این صداها تکثیر شدند، موجها به هم پیوستند تا در ۱۳۰شهر از ۳۰استان، اعتراض و اعتصاب مشترک کامیونداران حتی زیر فشار دستگاه تطمیع و تهدید حاکمیت، ادامه یابد که به خواستههای حداقلیشان برسند: تعدیل نرخ کرایه، تأمین سهمیه سوخت کافی، تأمین قطعات، تأمین امنیت شغلی، برخورداری از بیمه و خدمات درمانی.
میانگین این خواستهها، مطالبات مشترک تمام اقشار صنفی و اجتماعی ایران هستند؛ مثل تعدیل هزینهی زندگی، تأمین نیازهای حیاتی، تأمین امنیت شغلی، تأمین بیمه و خدمات درمانی.
این وضعیت گزارش میدهد که حاکمیت ملایان تمام این حقوق را سلب نموده و خرج حفظ نظام و دستگاه سرکوب و استثمار برای تداوم سلطهگری کرده است. یعنی که نبرد برای حق زندگی و حیات، به یک امر کاملاً سیاسی در برابر حاکمیت ملایان تبدیل شده است.
مکش شیرهی جان و توشهی نان زحمتکشان
یک وجه مهم سیاسی در علت ناگزیر این نبرد این است که حاکمیت از یکطرف اتحادیههای صنفی را ممنوع کرده، از طرف دیگر شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران را طرف مراجعهی اصناف تعیین کرده است. از اینرو محصول عمدهی کار و درآمد اصناف، به این شرکتها مکش میشوند. بازخورد این وضعیت، صدور پیاپیِ بحران به زندگی و معیشت اصناف است. یک قلم امنیت شغلی کامیونداران و سلامت جسم و ابزار کار و درآمدشان در جادههای غیر استاندارد، همواره قربانی استثمار شرکتهای وابسته به حاکمیت میشود و احدالناسی پاسخگو نیست:
ــ راننده کامیون فسا در جمع اعتصابیون، ۳خرداد۱۴۰۴: «وقتی که از من کمیسیون میگیرن، باید خدمات پشتش باشه. درصد کمیسیونها دلالبازیه. باید امنیت روانی من تأمین بشه، امنیت جاده تأمین بشه. جادههای ایران خدا شاهده آدم خجالت میکشه، تریلی با پنجاه تن وزن میافته، شاسی را خرد میکنه. من دو هزار کیلومتر میافتم توی دستانداز، حالت نخاع کمر و روح و روانم بههم میریزه. تمام بار مردم میریزه روی هم. هیچکس نمیاد نگاه کنه. گوش شنوایی وجود نداره. من جواب کیو بدم؟ کی میاد جواب منو بده؟.»
حاکمیت و موج در موج اعتراضات
نظام آخوندی در محاصرهی بحرانیترین وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در داخل و تحولات بینالمللی واقع شده است. زهرهایی که حاکمیت به زندگی مردم ایران تزریق کرده، اگرچه زندگی بخش عمدهی مردم را ملتهب و بحرانی نموده، ولی آثار آن بهطور خاص از اواخر سال ۱۴۰۳ به اینسو، بهطور شتابان به خود نظام بازمیگردد. اتاق فکر نظام مثل همیشه تلاش میکند ترفند دجالانهی «نفوذ ضدانقلاب» را بهانهی سرکوب موج اعتراضات کند. واقعیت بزرگ اما تهی بودن حاکمیت از سرمایهی اجتماعی و وقوع شقه در شقه در پیکر و ساختار رژیم است. همهی اینها محصول بازگشت آثار جنایت و چپاول به اتاق فکر نظام هستند.
بنابراین نبردی سرنوشتساز میان اکثریت جامعه و حاکمیت آخوندی، بهطور مادی و ملموس در کف خیابانها توسط اصناف جریان یافته که جوهر سیاسی با چتر تعیین تکلیف نهایی با دیکتاتوریِ ولایی ــ آخوندی دارد. حمایت دیگر اقشار و صنوف از اعتراض و اعتصاب کامیونداران و نانوایان، وظیفه و مسؤلیتی انسانی و ملی و میهنی در شرایط فوقالعادهی کنونی است که باید در راستای تغییر بزرگ از دیکتاتوری به جمهوری دموکراتیک صورت گیرد.