بانک مرکزی رژیم آخوندی و مرکز آمار بر سر اینکه کدامیک متولی اعلام آمارهای اصلی کشور باشند، جنگ و رقابت سرسختانهای باهم دارند. بانک مرکزی علاوه بر این نبرد، جنگ دیگری را با مردم تهیدست ایران پیش میبرد تا سفرههای بیرونق آنها را خالیتر کند.
سؤال اصلی این است که آیا تنها سیاستهای غلط و بیاعتنایی بانک مرکزی است که باعث تهیدستی اقشار و طبقات پایین جامعه میگردد؟ یا اینکه این نهاد صرفاً مجری اوامر محافل و باندهای حاکم بر اقتصاد ایران است و از خود استقلالی ندارد؟
هر چه که باشد حداقل از طرحهایی که عبدالناصر همتی، رئیس بانک مرکزی آنها را به اجرا گذاشته است تا شاید اندکی از تورم سرسامآور فعلی کاهش یابد، تاکنون در عمل فایده و بهرهای حاصل نگردیده و این تودههای محروم جامعه هستند که تاوان خوشخیالیهای مالک ساختمان بلند خیابان میرداماد را میپردازند.
دلار در حوالی ۲۰هزار تومان، سکه در نزدیکیهای ۹میلیون تومان، پراید قاتل با قیمت۱۰۰ میلیون تومان و لوازم خانگی با قیمتهای بهتآور هنوز نتوانستهاند همتی را قانع کنند که دست از خالیتر کردن جیب مردم بردارد. شکل و شمایل سفره مردم چنان در چنبره گرانیهای بیامان مچاله شده است که اعضای قلابی مجلس نیز ریاکارانه سر به شکایت و نکوهش برداشتهاند. یکی میگوید در حال حاضر قیمت محصولاتی مانند گوجه، پیاز، سیب زمینی و ... در بازار سربهفلک گذاشته این در حالی است که کشاورزان بهدلیل ارزان قیمت بودن محصولات خود ناچارند، آنها را از بین ببرند. دیگری میگوید گرانی خرید، اجاره و رهن مسکن و کالاهای ضروری، مردم را مستاصل کرده است. یک روزنامه حکومتی هم به دولت آخوند روحانی هشدار میدهد:
«اگر دولت هر چه سریعتر چارهاندیشی نکند، اقتصاد ونزوئلایی بهزودی گریبان کشورمان را خواهد گرفت. اینکه دولت بار تمام ناکارآمدی خود را بر دوش گرفتن مالیات میگذارد، آیا راهکار این است؟آیا به راستی با گرفتن مالیات از خانههای خالی، میتوان گرانی افسارگسیخته مسکن را کنترل کرد؟ برای گرانی دلار و طلا چه فکری دارید؟ بورس را رونق دادید تا نقدینگی را از بازارهای موازی جذب کنید، اکنون بورس شاخص یک میلیون و ۳۰۰هزار را رد کرد، چرا باز هم قیمت مسکن، دلار، سکه، خودرو، لوازم خانگی و... راه خودش را میرود؟ براستی شما چه کاره اید؟»(تجارت.۲تیر۹۹)
شرایط اقتصادی فعلی سختتر از زمان جنگ است
در میانه سال۱۳۹۸ بود که رژیم آخوندی متوجه شد دیگر نمیتواند کمر راست کند و از قول وزیر نفت اعلام کرد:
«اکنون شرایطی که از نظر اقتصادی بر کشور حاکم است از زمان جنگ سختتر شده به این دلیل که ما در زمان جنگ نفت را بدون هیچ محدودیتی میفروختیم، پول حاصل از فروش نفت در بانکها میرفت و هر چی میخواستیم میخریدیم».(ایسنا. ۲۸شهریور ۱۳۹۸)
اما هنوز یک سال از این اعلام وضعیتها نگذشته است که مجدداً همین عنوان از زبان یک کارشناس حکومتی دیگر بیان میشود:
«الان شرایط ما از نظر اقتصادی بهمراتب از شرایط زمان جنگ بدتر است چون زمان جنگ قادر بودیم نفت بفروشیم اگر چه کشتیها را میزدند ولی در هر حال آن را میفروختیم و حتی بهراحتی میتوانستیم سلاح خریداری کنیم؛ ولی در حال حاضر حتی نیازهای بهداشتی و غذایی و دارویی را نیز بهسختی میتوانیم تهیه کنیم. پس باید بپذیریم که شرایط فوقالعاده است. بنابراین اداره کشور با شرایط عادی متفاوت است. بنابراین باید آن را بپذیریم والا فقط داریم مشکلات را به آینده منتقل میکنیم».(کسب وکار. ۵ تیر۹۹)
شکست در مهار نقدینگی
بههمین خاطر از مدتی پیش با طرح و نقشه همتی، بازارهای سکه و طلا و ارز و خودرو و مسکن با محدودیتهایی در معاملات روبهرو شدند تا مگر بخش مهمی از نقدینگی سرگردان به طرف بازار بورس روان شود و تا این ساعت هم بیش از ۵۰هزار میلیارد تومان به این خزانهٔ جدید منتقل شده است؛ اما نرخ تورم و سرعت رشد نقدینگی به چه میزان کاهش یافت؟ ثبت نام ۵میلیون نفر برای پیشخرید خودرو، آزمایشی کوچک بود تا بنبست رژیم جهت مهار نقدینگی را نشان دهد. آزمایشی که حتی تعجب کارگزاران رژیم را هم برانگیخت. این هم تعجب برانگیز است؟ میزان نقدینگی در شروع سال با آهنگ رشد ۳۰درصدی و صعودی قابل رویت از ۲۴۰۰هزار میلیارد تومان هم بالاتر رفت.
رئیس بانک مرکزی به اتفاق سایر نمایندگان باندها و محافل اقتصادی رژیم طرح فروش اوراق و اموال دولتی را بهمنظور کاهش حجم نقدینگی اجرا کردند؛ با این هدف که حجم قابل توجهی پول جهت کسری بودجه را در دسترس دولت آخوند روحانی قرار دهند. آیا این طرح جز فروش ثروت و داراییهای مردم ایران برای هزینههای جاری ثمری داشت؟ فروش سهام بنگاههایی که در وضعیت رکود و تعطیلی و بحرانهای متعدد کارگری هستند چه حاصلی دارد؟ همگان شاهدند بنگاههای تولیدی در شهرکهای صنعتی یا اغلب متوقفاند یا با ۳۰ تا ۴۰درصد ظرفیت خودشان تولید میکنند. بگذریم که بسیاری از این بنگاهها فقط در کاغذ موجودیت دارند.
سایت حکومتی «کسب و کار» (۵تیر ۹۹) بهنقل از برخی تحلیلگران اقتصادی توصیه میکند:
«امسال معادل یک میلیون میلیارد تومان نقدینگی خلق شود که با این وضعیت، سهم هر ایرانی از تورم بیشتر از ۳۳هزار تومان خواهد بود؛ لذا این وعده مسئولان برای کاهش و کنترل نقدینگی بیشازپیش ضرورت پیدا میکند و باید دید چقدر محقق میشود».
نقدینگی و چرخش آسیاب افزایش قیمتها
در آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده است که پایه پولی در مدت هشت سال اخیر رشدی بیش از ۴درصد داشته است و در نتیجه باعث شش برابر شدن نقدینگی گردیده است. آن هم در شرایطی که رشد اقتصادی بین صفر و زیر صفر در نوسان است! و این بیشک محصول اقدامات بانک مرکزی و سایر نهادهایی است که طراحیهایشان را به سران رژیم آخوندی فروختند. حالا هم دیگر ارز و دلاری ندارند که در بازار بریزند و جلوی آبروی ریختهشده خود را بگیرند.
جهان صنعت (۲تیر ۹۹) در این باره مینویسد:
«در وضعیت فعلی که دلار به نرخهای نجومی دست یافته، بانک مرکزی از تزریق ارز به بازار خودداری میکند، چه آن که سیاستگذار به این نکته پیبرده که به اندازه تزریق ارز به بازار، تقاضا برای ارز وجود خواهد داشت. پیش از این پیشبینیها حول افزایش نرخ دلار تا ۲۰هزار تومان در تابستان سال جاری میچرخید اما سیاستگذاری نادرست بانک مرکزی در خصوص نرخ بهره افزایش نرخ دلار را سرعت بخشید».
بانک مرکزی علیه طبقات ضعیف و به نفع دارندگان ارز عمل میکند
علیرضا محجوب از مهرههای شناختهشده حکومتی در نهادهای کارگری در ایران نیز سر به شکوه و گلایه برداشته است و نسبت به تبعات افزایش قیمت کالاها و بهخصوص نرخ ارز در زندگی و معیشت کارگران میگوید:
«همه میدانند که قیمت دلار بر زندگی کارگران، کشاورزان، بازنشستگان تاثیر میگذارد و صدای آنها را بلندتر میکند. افزایش قیمت ارز آسیبهای اجتماعی و فقر و فلاکت به بار میآورد بانک مرکزی در ازای بخششی که علیه طبقات ضعیف و به نفع دارندگان ارز و ثروتمندان انجام میدهد، بر علیه مزدبگیران، کارگران، کارمندان کشاورزان و کسانی که درآمدهای کوچک دارند عمل میکند. دستمزد حدود ۲میلیون و ۸۰۰هزار تومانی سال جاری، کمتر از نصف سال گذشته قدرت خرید دارد».(ایلنا۴تیر۹۹)
وضعیت تیره و سیاه ایرانیان دگرگون میگردد
نظام ولایت فقیه در حضیض ذلت و درماندگی، چاره دیگری جز حراج باقی منابع خدادادی کشور ندارد. تا خرخره به نظام بانکی مقروض است که هیچ حتی ۳۱۷هزار میلیارد تومان به سازمان تأمین اجتماعی بدهکار است. این تورمی است که باعثوبانی دیگری جز رژیم آخوندی ندارد. رژیمی که آخرین لقمههای نان خشک را از دهان کارگران و بازنشستگان و سایر تهیدستان بیرون کشیده است و همهٔ بلاها را بر آنان وارد کرده است. بنابراین برای مردم هم، راهی و طرحی جز زیر و زبر کردن این مناسبات غیرانسانی و پایان دادن به نقض آشکارترین حقوق انسانی، نمانده است.