پس از زلزلهای که قیام ایران بر تار و پود نظام ولایت فقیه انداخت، و پس از آن که در این قیام مردم به صراحت خواهان سرنگونی این رژیم شدند، اکنون رسانهها و مهرههای حکومتی نیز به این واقعیت اعتراف میکنند که سرنگونی این رژیم در چشمانداز است.
آنها برای این حرف خود دو دلیل را مطر ح میکنند، اول این واقعیت که نفرت مردم ایران بی حد و حصر است، و دوم اینکه نظام نیز برای حل و فصل و مشکلات و معضلات خود و همچنین برای پاسخگویی به خواست مردم قیامکننده ناتوان و ناکارآمد است.
در چنین وضعیتی است که باند موسوم به اصلاحطلب آرزوهای خود را برباد رفته میداند به گونهیی که بهزاد نبوی یکی از مهرههای وابسته به این باند میگوید:”اگر کاری کنیم که مردم به این نتیجه برسند که انتظاراتشان از طریق صندوقهای رأی به نتیجه نمیرسد، آنها را به سمت انقلاب هل میدهیم. “ (سایت انتخاب 7بهمن)
عباس عبدی یکی دیگر از عناصر این باند نیز با حسرت از دست رفتن فرصت بهاصطلاح اصلاح رژیم میگوید: ”بدترین وضعیت برای هر حکومتی که تعادل ندارد، وقتی است که میخواهد تغییر سیاست بدهد و بدتر از آن زمانی است که این تغییر سیاست را اعمال نکند. اگر حکومت قادر به پذیرش نباشد، اگر اپوزیسیون قوی باشد و آلترناتیوی قدرتمند برای حاکمیت وجود داشته باشد، به سمت انقلاب میرویم و اگر این اپوزیسیون قدرتمند نباشد، حکومت و جامعه دچار فروپاشی میشود. “(سایت جماران 7بهمن 96)
اسحاق جهانگیری معاون آخوند حسن روحانی نیز به نارضایتی مردمی که دولت، باندهای درونی و تمامیت رژیم منحوس آخوندی را هدف قرارداده چنین اذعان میکند: ” همین مانعتراشیها ممکن است به اعتراض جوانان و حتی جامعه منجر شود.
گاهی هم با کژاندیشی فکر میکنیم که نارضایتی فقط دامن یک فرد یا یک دولت را میگیرد و به دیگران آسیب نمیزند“(خبرگزاری ایسنا 7بهمن 96)
محمد دهقان عضو مجلس ارتجاع نگرانی خود را از قیام و اعتراضات مردم چنین بیان میکند: ”تشکیل دهندگان این تجمعات از قشر مرفه نبودند و عمدتاً بیش از 70درصد آنها زیر 30و 35سال بودند، اکثراً جوان و بیکار بودند.
مردم زمانی که بدانند کسانی که در حکومت هستند زندگی شاهانه دارند و ثروتهایی برای خود دست و پا و در کاخهای مجلل زندگی میکنند و خود فرزندان و وابستگان اینها بویی از زندگی مردمی نمیبرند و در فضای زندگی مردم نیستند طبیعتاًًً این اعتراض مردم را برمیانگیزد.“ (خبرگزاری فارس 7بهمن 96)
همانطور که ملاحظه میشود بعضی از این عناصر شیادانه میخواهند چنین القا کنند که اگر حاکمیت تن به صندوقهای رأی بدهد، گوئیا میتواند از طریق این صندوقها مردم را فریب بدهد و راضی کند و در نتیجه تداوم داشته باشد.
واقعیت این است که زیرآب این ادعا و توهم شیادانه را مردم با شعارهای سرنگونیطلبانه خود زدند و مهر باطلی بر این ادعاهای فریبکاران زدند. آنها تمامیت نظام آخوندی را نفی کردند آنجا که فریاد کشیدند حکومت آخوندی سرنگون سرنگون.
شعارهای مرگ بر این دولت مردم فریب، مرگ بر جمهوری اسلامی و... توسط قیامکنندگان در جریان قیام ایران نیز بازتاب خواست آنان برای سرنگونی تام و تمام این رژیم سرکوبگر و فاسد است.
واقعیت این است که این نظام دههها است فرصت شرکت مردم بر سر صندوق های رأی و تضمین بقایش را از این طریق سوزانده است.
و ناظر بر این واقعیتها است که این مهرهها ناگزیر به این اعتراف شدهاند که انقلاب دیگری در راه است.
از هر منظری که آنها ناگزیر به اعتراف به در راه بودن انقلابی دیگر شدهاند در این واقعیت شکی نیست که مردم آمال و آرزوهای آنها را برای تداوم نظام آخوندی با هر شیوهیی برباد داده است.
زیرا شعارهای مردم در همان ابتدای قیام ایران به سرعت تغییر فاز داد و به شعارهای ساختارشکنانه و نشانهگیری سران فاسد و دزد حاکمیت تبدیل شد، همین امر باعث سردرگمی هر دوباند رژیم شده و مهرههای باند موسوم به اصلاحطلب را ناچار کرده اذعان کنند که انقلاب دیگری در راه است.
با وجود یک ”اپوزیسیون قویٰ“ ”به سمت انقلاب میرویم“!
- سیاسی
- 1396/11/09
زلزله قیام ایران
<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/3cad0a18-46c9-4b7f-9a08-b0373685eaa5"></iframe>