728 x 90

بحران آب در ایران، خطرناک‌ترین فاجعه زیست‌محیطی

بحران آب
بحران آب

ایران، کشوری با تاریخ و تمدنی غنی، امروز با یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های زیست‌محیطی خود روبه‌روست: بحران آب. این بحران که کارشناسان آن را خطرناک‌ترین تهدید زیست‌محیطی کشور می‌دانند، نتیجه دهه‌ها سیاست‌گذاری بر اساس منافع باندهای سرکوب و غارت وابسته به بیت ولی‌فقیه و سپاه جهل و جنایت، هدر دادن منابع طبیعی و اولویت‌بندی‌های رانتی سیاسی و اقتصادی است که به‌جای پایداری، بر منافع کوتاه‌مدت مافیای غارت متمرکز بوده‌اند. از خشک شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها گرفته تا برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی و پروژه‌های سدسازی غیرعلمی و سودجویانه از جانب سپاه پاسداران دست به دست هم داده‌اند تا آینده‌ای تاریک برای منابع آبی ایران رقم بزنند.

 

ابعاد هولناک بحران آب

تهران در حال حاضر به‌دلیل کم‌آبی در معرض سهیمه‌بندی آب قرار دارد. بنا بر اطلاعات ارائه شده از سوی رسانه‌های حکومتی: «تصاویر منتشر شده از سدهای مهم استان -امیرکبیر(کرج)، لتیان، لار، ماملو و طالقان- وضعیت کم‌سابقه‌ای را نمایش می‌دهند. به‌گفته مقامات وزارت نیرو، سد کرج که یکی از اصلی‌ترین منابع تأمین آب شرب تهران است، اکنون تنها حدود ۷درصد ظرفیت خود آب دارد و در شرایط بحرانی و بی‌سابقه قرار گرفته است. سد لار در شمال‌شرق تهران حتی وضعیتی وخیم‌تر داشته و حدود یک درصد ظرفیت آن پر است. هم‌چنین سدهای لتیان و ماملو هر کدام تنها نزدیک به ۱۲درصد ظرفیت‌شان آب ذخیره کرده‌اند»(۱)

بیش از ۸۰درصد منابع آب تجدیدپذیر کشور مصرف شده و عمق چاه‌ها به لایه‌های شور زیرزمینی رسیده است. رودخانه‌های دائمی که زمانی شاهرگ حیات مناطق مختلف ایران بودند، امروز یا خشک شده‌اند یا به بسترهایی بی‌آب تبدیل شده‌اند. کارون، یکی از بزرگ‌ترین رودخانه‌های ایران، اکنون به نمادی از این فاجعه تبدیل شده است؛ نسلی که بستر خشک آن را می‌بیند، اولین شاهد این تراژدی در تاریخ بشر است.

محمد درویش، یک کارشناس محیط‌زیست، گفته است:

«بحران آب در تابستان جدی است». او افزوده است: «تمام شهر‌ها بحران آب خواهند داشت». این در حالی است که به‌قول این کارشناس «تهران قاعدتاً باید آخرین شهری باشد که با کمبود آب شرب برای مردم روبه‌رو خواهد شد. تهران در جنوب البرز مرکزی و در یک محدوده‌ٔ بسیار حاصلخیز واقع شده است. ۷روددره وارد این دشت می‌شود و این ۷روددره، رودخانه‌ٔ دائمی داشته‌اند»، اما اکنون تهران بیش از دیگر شهرها در معرض بحران آب قرار دارد(۲)

 

کلان‌شهرهای ایران از جمله تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز و اهواز همگی با تنش آبی روبه‌رو هستند. این تنش نه‌تنها به‌معنای کمبود آب شرب است، بلکه به یک موضوع امنیتی تبدیل شده که شفافیت در ارائه آمارهای دقیق را نیز تحت تأثیر قرار داده است. وزارت نیرو بارها از خشک‌سالی سخن گفته، اما اعداد و ارقام ارائه‌شده اغلب با واقعیت‌های میدانی هم‌خوانی ندارد. در تابستان گذشته، قرار بود ستادی برای واکنش سریع به این بحران تشکیل شود، اما فقدان برنامه‌ریزی منسجم مبتنی بر منافع ملی و نگاه جزیره‌ای به مسائل زیست‌محیطی، مانع از پیشرفت شد.

 

نابودی تالاب‌ها

تالاب‌ها که زمانی به‌عنوان کبد شهرها شناخته می‌شدند، نقش حیاتی در حفظ تعادل اکولوژیک، تأمین معیشت مردم و جذب گردشگران داشتند. ایران در گذشته نزدیک به ۳۰۰۰تالاب داشت که زیستگاه گونه‌های متنوع گیاهی و جانوری بودند و پرندگان مهاجر را در فصول مختلف میزبانی می‌کردند. اما امروز، از این تعداد، بسیاری یا کاملاً خشک شده‌اند یا در آستانه نابودی قرار دارند. از ۲۴تالاب ثبت‌شده در فهرست مناطق حفاظت‌شده بین‌المللی، نیمی در معرض خشک شدن هستند. به‌عنوان مثال، تالاب گاوخونی ۹۰درصد، دریاچه ارومیه ۷۰درصد و تالاب هورالعظیم بخش‌های عظیمی از آب خود را از دست داده‌اند.

حدود ۳میلیون هکتار تالاب در ایران شناسایی شده که ۳۰درصد آن، معادل ۶۰تالاب، خشک شده است. این نابودی نه‌تنها حیات‌ وحش را تهدید می‌کند، بلکه با تبدیل تالاب‌ها به کانون‌های گردوغبار، سلامت انسان‌ها و کشاورزی را نیز به خطر انداخته است. تالاب انزلی، یکی از بزرگ‌ترین زیستگاه‌های طبیعی ایران که زمانی به‌دلیل رطوبت و تنوع زیستی بی‌نظیر بود، اکنون در بخش‌های عمیق خود کمتر از نیم متر آب دارد. تالاب هامون، سومین دریاچه بزرگ ایران، نیز به‌دلیل خشک‌سالی به کانون ریزگرد تبدیل شده و معیشت ساکنان سیستان را نابود کرده است.

خشک شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها تنها یک فاجعه زیست‌محیطی نیست؛ این بحران پیامدهای اجتماعی و اقتصادی گسترده‌یی نیز به‌دنبال دارد. تالاب شادگان در خوزستان که زمانی منبع حیات منطقه بود، اکنون با کاهش آب رودخانه‌ها در معرض طوفان‌های نمکی قرار دارد که می‌تواند کشاورزی و نخلستان‌ها را نابود کند. تالاب هورالعظیم نیز با مرگ هزاران ماهی و آتش‌سوزی‌های مکرر، به نمادی از بی‌توجهی به حق‌آبه‌ها تبدیل شده است. در سیستان و بلوچستان، خشک شدن هامون روستاها را خالی از سکنه کرده و در اصفهان، نابودی گاوخونی خطر سونامی نمک را به همراه دارد.

این وضعیت نه‌تنها معیشت میلیون‌ها نفر را تهدید می‌کند، بلکه مهاجرت اجباری، افزایش تنش‌های اجتماعی و تشدید فقر را به‌دنبال داشته است. اعتراضات کشاورزان و فعالان محیط‌زیست نشان‌دهنده عمق نارضایتی از مدیریت ناکارآمد منابع آب است.

 

سدسازی و برداشت بی‌رویه

یکی از عوامل اصلی تشدید بحران آب، سیاست‌های سدسازی غیرعلمی است که به‌طور عمده توسط سپاه پاسداران اجرا شده است. این پروژه‌ها که با هدف تأمین منافع کوتاه‌مدت طراحی شده‌اند، اثرات مخرب بلندمدتی بر اکو سیستم ایران داشته‌اند. سدها نه‌تنها جریان طبیعی رودخانه‌ها را مختل کرده‌اند، بلکه مانع از رسیدن آب به تالاب‌ها و زمین‌های کشاورزی پایین‌دست شده‌اند. در کنار این، برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی برای مصارف کشاورزی و صنعتی، سطح آب‌خوان‌ها را به‌شدت کاهش داده و بسیاری از مناطق را با فرونشست زمین مواجه کرده است.

به‌عنوان مثال، کشاورزان ورزنه اصفهان در سال جاری بارها به‌دلیل عدم تأمین حق‌آبه زاینده‌رود دست به اعتراض زدند. توزیع ناعادلانه آب، فشار بر منابع موجود را افزایش داده و محصولات کشاورزی هزاران نفر را در آستانه نابودی قرار داده است. این در حالی است که ۹۷درصد آب‌های سطحی کشور بهره‌برداری شده و رودخانه‌ها یکی پس از دیگری به سوی خشکی پیش می‌روند(۳)

 

سیاست‌های ویرانگر

مسئولان حکومتی بارها از لزوم چاره‌جویی برای بحران آب سخن گفته‌اند، اما هیچ برنامه علمی و مدونی که با واقعیت‌های اقلیمی ایران سازگار باشد، ارائه نشده است. بدون سرمایه‌گذاری در مدرن‌سازی سیستم‌های آبیاری، بدون توقف پروژه‌های سدسازی غیرضروری، و بدون تغییر در سیاست‌های کلان که منابع مالی کشور را به جای توسعه پایدار، صرف دخالت‌های خارجی می‌کند، این بحران نه‌تنها حل نخواهد شد، بلکه عمیق‌تر می‌شود.

این حکومت حتی بارش‌های فصلی را نیز به فرصتی برای احیای تالاب‌ها تبدیل نکرده است. به جای استفاده از این آب‌ها در طرح‌های آبخیزداری، سیل‌های ویرانگر میلیاردها مترمکعب آب را هدر داده است. این در حالی است که ۴۵تالاب از ۱۴۳تالاب ثبت‌شده کشور، با وسعت ۲.۱میلیون هکتار، پتانسیل تبدیل شدن به منشأ گردوغبار را دارند(۴)

 

 

به صدا درآمدن زنگ‌های خطر

بحران آب در ایران دیگر یک هشدار نیست؛ واقعیتی است که زندگی میلیون‌ها نفر را تحت تأثیر قرار داده است. زنگ‌های خطر اکنون در تمام کشور به صدا درآمده‌اند. این فاجعه نتیجه دهه‌ها بی‌توجهی حاکمیت ولایت فقیه و سیاست‌های ویرانگر آن به اصول توسعه پایدار، اولویت‌بندی نادرست منابع و نادیده گرفتن هشدارهای کارشناسان است.

برای مقابله با این فاجعه فراگیر، نیاز به تغییر اساسی در سیاست‌های آبی، توقف پروژه‌های مخرب و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های مدرن وجود دارد. بدون این اقدامات، آینده‌ای که در انتظار ایران است، نه‌تنها از نظر زیست‌محیطی، بلکه از منظر اجتماعی و اقتصادی نیز تاریک خواهد بود.

با این وصف آیا برای نجات آینده زیست‌محیطی ایران چاره‌یی جز برشوریدن و برافکندن مسبب اصلی باقی مانده است؟

 

منابع: 

(۱) سازندگی، ۱۹اسفند ۱۴۰۳

(۲) فرارو، ۲۵اسفند ۱۴۰۳

(۳) و (۴) بیانیه چهل‌وسومین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/4ed36785-09b3-420b-8a9e-64ca2f953c0e"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات