جامعه ملتهب است. اعتراضات، تظاهرات و خیزشها دیگر جزیی از روند ثابت در خیابانها و شهرهای مختلف ایران شده است. از روز ۲۳خرداد این وضعیت وارد مرحلهای جدید شد. بازنشستگان برای ششمین روز در ۲۲شهر بهخیابانها آمدند و علیه حاکمیت غارتگر خامنهای شعار دادند. مردم در نقاط مختلف تهران و در اراک بهخاطر گرانی و سقوط آزاد ارزش ریال تظاهرات کردند و با مزدوران درگیر شدند.
روز ۲۳خرداد اعتصاب کسبه و بازار در چندین شهر آغاز شد. بازنشستگان در چندین شهر بار دیگر بهخیابان آمدند و تظاهرات آنها وارد دومین هفتهٔ خود شد.
خطر آنچنان است موضوع بازنگری استفاده از سلاح توسط نیروهای سرکوبگر را مطرح کردند. البته که گزمههای خامنهای بهفرمان خودش هیچ دستبستگی برای شلیک بهمردم نداشته و ندارند و آبان۹۸ و نیزارهای ماهشهر را کسی از یاد نبرده. اما با این طرح میخواهند هم جامعهٔ جوشان را مرعوب کنند و هم به مزدوران وحشتزده روحیه بدهند. اما اذعان میکنند که «مردم معترض دیگر از هیچ چیزی نمیترسند» (احمدی، کارشناس حکومتی-۲۲خرداد).
در چنین وضعیتی انتظار این است که بر اساس دکترین «حفظ نظام اوجب واجبات» خمینی، سران رژیم ولو اندکی از گرانیها بکاهند. اما نهتنها خبری از چنین قدمهای اندکی هم نیست، بلکه شاهد «تصمیمات شتابزدهٔ دولت» برای افزایش «بحران گرانیها» هستیم (محمودزاده، عضو مجلس ارتجاع-۲۱خرداد).
اما چرا؟
علت پایهیی ماهیت غارتگرانهٔ رژیم ولایت فقیه است. در نظامهای کلپتوکراسی (دزدسالار) اگر دزدی ولو موقت کاهش یابد، آن نظام فرو میریزد. چرا که اجزای تشکیلدهندهٔ آن دینامیزم خود را از غارت میگیرند. برای همین خامنهای مجبور است روز بهروز بر ابعاد گرانی بیفزاید تا جلوی گسترش ریزش مزدورانش در این شرایط بحرانی را بگیرد.
در مقابل رژیم برای کاهش خطر قیام بهتاکتیک ایجاد ابهام رو آورده است.
برای نمونه یک سال است بحث حذف ارز ترجیحی روی میز است. بارها طرح آن را بین دولت رئیسی و مجلس ارتجاع دست بهدست کردهاند. در بودجهٔ ۱۴۰۱ حرفی از آن نزدهاند. اما از آن سو یکبار میگویند ارز ترجیحی نان و دارو حذف نشده، یکبار میگویند شده، در عمل یکباره قیمت آرد را ۱۳برابر میکند، بهای نان فانتزی چند برابر میشود، بحث کارتی شدن نان مطرح میگردد، اما میگویند نان سنتی گران نشده! در تمام این یک سال هم هیچیک از مقامات رسمی دولت، حذف ارز ترجیحی را بهطور رسمی اعلام نمیکند. علت؟ در ابهام نگهداشتن مردم!
همین رویه را در مورد قیمت بنزین بهکار میبرند. از یکسو در رسانهها خبر گران شدن نجومی بنزین را میسرانند، از آن سو مقامات رژیم تکذیب میکنند و آن را شایعه مینامند.
علت؟ در ابهام نگهداشتن مردم!
رژیم حساب میکند با تاکتیک ابهام، جو روانی جامعه را برای گرانیهای سرسامآور آماده میکند و خطر شوک و انفجار حاصل از آن را کاهش میدهد.
اما این تاکتیک را یکبار در گران کردن بنزین در سال۹۸ آزمودهاند که پیاپی آن را تکذیب میکردند و یکباره در اواخر آبان گران شدن آنرا اعلام کردند. اما حاصل آن شد قیام آتشین آبان!
اکنون نیز التهاب جامعه و خیزشها و تظاهراتهای پیاپی نشان از این دارد که جامعه از این ترفند خامنهای هم عبور کرده است. بنا بر این تاکتیک ابهام نهتنها خطر قیام را کاهش نمیدهد، بلکه بر التهاب جامعه میافزاید که خود زمینهساز خیزشها و قیامهای بعدی میگردد. روندی که وضعیت را برای خامنهای بسیار خطرناک کرده و هر چه بیشتر مهار اوضاع را از دست رژیم خارج میسازد.