در آستانهٔ معرفی کابینهٔ پزشکیان و در حالی که رژیم در گرداب بحرانهای حاد داخلی و منطقهیی و بینالمللی دست و پا میزند، جنگ و جدالهای درونی حاکمیت آخوندی اوجی تازه گرفته است. این در حالی است که همگان میدانند در دیکتاتوری مطلقهٔ ولایتفقیه، از روز اول حاکمیت خمینی تاکنون، این ولیفقیه است که در مورد ترکیب دولت و وزرا حرف اول و آخر را میزند.
دبیری معاون پارلمانی پزشکیان نیز گفت: «رئیسجمهور بهصراحت اعلام کردهاند که اعضای هیأت وزیران را با نظر مقام معظم و تأیید ایشان معرفی خواهند کرد».
گماشتگان خامنهای در جمعهبازارها هم بهفرموده، این موضوع را چهارمیخه میکنند.
امام جمعه تبریز میگوید: «از رئیسجمهور انتظار داریم در انتخاب افراد و وزرا شاخصهای رهبری را رعایت کنند».
امام جمعهٔ زاهدان میگوید: «سیاستهای اعلام شده از سوی رهبر را در اولویت قرار دهد».
امام جمعهٔ کیش میگوید: «اگر وزرایی انتخاب بشود که بر اساس آرمانها و مشخصههای مقام معظم نباشد، خود این دولت موفق نخواهد شد».
حداد عادل پدرزن مجتبی خامنهای و رئیس سابق مجلس رژیم هم با صراحت بیشتر گفته است: «اگر پزشکیان خودش برای انتخاب کابینه تصمیم بگیرند، در مجلس مشکلی نخواهد بود؛ اما اگر فهرستی بهایشان داده شود که اینها را ببرید مجلس، این دردسرساز است» (خبرگزاری تسنیم ـ ۷مرداد).
در مورد «سیاستها» و «مشخصههای» مورد نظر خامنهای هم، که امام جمعههای ولیفقیه آن را گوشزد میکنند، اصل موضوع، سرسپردگی بهولایت و حفظ نظام بهعنوان اوجب واجبات است که از ۳۰خرداد ۶۰ تا بهامروز با آتش گشودن بهروی قیامها و با موج اعدامها تضمین شده است؛ تاآن جا که پائولو کازاکا نمایندهٔ پیشین پارلمان اروپا در حساب ایکس خود ضمن درج تصاویر سه تن از شهیدان سرفراز قیام، نوید افکاری، محمد حسینی و رضا رسایی و قرار دادن معنیدار آنها در برابر تصاویر روحانی و رئیسی و پزشکیان، نوشت: «در حالی که رؤسای جمهور میآیند و میروند، اعدام تا آخرین آنها در این رژیم ادامه دارد؛ مهم نیست چه کسی در ایران رئیسجمهور باشد».
با وجود وجه مشترک سرسپردگی بهولایت و چند دهه شراکت همگی در سرکوب و اعدام، باندهای متخاصم حاکمیت که وضعیت بحرانزده و غرقه در فساد نظام در پرتگاه سرنگونی برایشان محسوس است، هر کدام دیگری را مسبب وضعیت کنونی قلمداد میکنند.
امثال پاسدار شریعتمداری در کیهان ولایت، ظریف و اعضای شورای راهبری او برای معرفی کابینهٔ پزشکیان را با القابی چون جاسوس دشمن و خطر امنیتی مورد حمله قرار میدهند.
مدعیان قلابی اصلاح و اعتدال هم بهباند رقیب میگویند شما کاسبان تحریم هستید و در فساد چای دبش روی دست همه اختلاسگران بلند شدهاید و نظام را بهپرتگاه انزوای جهانی و جنگ و نابودی کشاندهاید.
در این میان، رئیسجمهور نورسیده ارتجاع میگوید «برای حفظ نظام آمدهام» و باندهای حکومتی هر کدام از سمتی پزشکیان و دولت آینده او را بهسمت خود میکشند و خواهان سهم خود هستند.
پزشکیان هم برای جلب رضایت مشتریان، روضهٔ «وفاق» میخواند و در تلاشی بیهوده برای بههم چسباندن قطعات فروریخته و باندهای ناچسب رژیم بهیکدیگر میگوید: «دلمان میخواهد از همه دولتها در هیأت وزیران حضور داشته باشند». رئیسجمهور نورسیده که در قافیه شعر «وفاق» گیر کرده، اخیراً گفته است: «بالاخره باید بگذارند که من کار کنم...» و مأیوس و ناامید از روبهرو شدن با انبوه بحرانهایی که از درون و بیرون، رژیم را احاطه کرده، خطاب به «اصحاب رسانه» میگوید: «اگر بخواهم برایتان مشکل بشمارم، شاید خیلیهایتان ناامید شوید».
این بکش واکش، بازتاب وضعیت رژیمی تکهپاره است که پس از خاکستر شدن رؤیای یکدستسازی خامنهای، با هلاکت رئیسی، در باتلاق بحرانها دست و پا میزند اما در هر تقلا بیشتر و بیشتر فرو میرود.