«در بنبسـت هیـچ نتیجهای نمیگیریـم»!
روز سهشنبه ۱۲شهریور ۹۸ آخوند روحانی در مجلس ارتجاع ظاهر شد و به وضعیتی که رژیم در آن گرفتار شده اشاره کرد.
حرف اصلی روحانی چه بود؟
چرا در چنین شرایطی ظریف به روسیه سفر کرد؟
آیا این همه تکاپو برای کمک گرفتن از اروپا، نتیجهای هم خواهد داشت؟
حرف اصلی روحانی در مجلس ارتجاع
رفتن روحانی به مجلس برای گرفتن رأی اعتماد مجلس به وزیران آموزش و پرورش و میراث فرهنگی بود. اما نکات اصلی حرفهای روحانی اساساً دربارهٔ وضعیت خفگی رژیم بود. وی در مجلس گفت: «در سختترین شرایط قرار داریم... هیچ دولتی رو بهخاطر ندارم در تاریخ زیر چنین فشارهای خردکنندهای بوده باشه».
این جملات اعترافی بود به شرایط بهشدت بحرانی رژیم و بهطور مشخص خفگی اقتصادی ناشی از تحریمها که مختصات رژیم را به نقاط خطرناکی رسانده است.
البته وی کمی بعد در یک تناقضگویی گفت: «آمار و ارقام نشون میده وضعیت اقتصادی ما طی ۲-۳ماه گذشته بهتر شده!» بعد هم وعده داد که در ماههای آینده وضعیت باز هم بهتر خواهد شد!
باز هم داستان نگاه به شرق
روحانی گفت در سختترین شرایط هستیم که البته این حرف عطف به فشار شدید تحریمها و خفگی اقتصادی رژیم است. اما روز دوشنبه ظریف به مسکو رفت و در کنفرانس خبری با لاوروف گفت دیدارش سازنده بوده! او اینچنین وانمود میکرد که گویا این سفر به این معناست که گویا راهی از طریق شرق برای رژیم باز شده است در حالیکه ناظران مسایل ایران میدانند داستان «نگاه به شرق» در رژیم حرف جدیدی نیست. این شخص خامنهای بود که سال ۹۷ گفت دیگر از اروپا کاری ساخته نیست باید از این پس نگاهمان به سمت شرق باشد.
اما جدای از لفاظی دیپلماتیک ظریف، بهترین پاسخ به نتیجه سیاست نگاه به شرق را کارشناسان و رسانههای رژیم دادند.
نگاه به شرق زیر تیغ نقادی کارشناسهای رژیم!
برای نمونه یک کارشناس رژیم بهنام علی بیگدلی همان روز دوشنبه گفت: «در دوران جنگ سرد اگر کشوری به سمت بلوک شرق گرایش پیدا میکرد، قدرتهای این بلوک تمام ابزارهای خود را در اختیار آن کشور میگذاشت... در همان شرایط البته باز هم آنها زیر فشار بلوک غرب کمر خم میکردند. حالا که دیگر خبری از این دست پشتیبانیها هم نیست. مانند همان موضوع قطعنامههای هستهای علیه نظام که دو عضو اصلی کشورهای شرق یعنی چین و روسیه به آن رأی دادند».
فلاحت پیشه، عضو مجلس ارتجاع نیز گفت: «روسیه در دوران تحریمهای قبلی که ۶قطعنامه علیه ما در سازمان ملل تصویب میشد، کجا بود؟ داشت کنار آمریکا و اروپا به همین قطعنامهها رأی میداد»!
از طرفی، روسیه نیز از نظر اقتصادی در شرایط بحرانی قرار دارد که برای همین هیچگاه نمیتواند زیر بغل رژیم را بگیرد.
روسیه و جبران خلأ نفتی در بازار جهانی
حتی پس از تحریم نفتی رژیم، آخوندها روی این حساب کرده بودند که خلأ نفت در بازار جهانی، آمریکا را زیر فشار گذاشته و این کشور ناگزیر معافیت نفتی برای برخی کشورها را تمدید کند. اما همگان شاهد بودند که همین روسیه بود که در کنار عربستان ایستاد تا خلأ نفتی در بازار جهانی را جبران کند.
حتی چندی پیش رسانهها خبر دادند مشاوران ارشد امنیتی آمریکا، روسیه و اسراییل با یکدیگر توافق کردند، اسراییل مواضع سپاه پاسداران و نیروهای رژیم در سوریه و عراق را بزند و البته روسیه هم سکوت کند. تاکنون هم ۲۰۰-۳۰۰حمله علیه مواضع رژیم صورت گرفته اما روسیه نهتنها هیچ اقدامی به نفع رژیم نکرده بلکه با سکوت کامل امکان ادامه حملات را هم داده است.
برای همین در تعادل کنونی، روسیه و چین هم حاضر نیستند بهطور جدی و عملی پشتیبانی از رژیم را بهعهده بگیرند.
نگاهی به آخرین اقدامات اروپا
اکنون ضروری است به آخرین اقدامات اروپا درباره رژیم دقت شود:
اولین نکته اینکه خواستهٔ اصلی و محوری رژیم که دوشنبهشب هم ربیعی روی آن تأکید داشت، فروش نفت بود.
چرا که اقتصاد تکپایه و نفتمحور رژیم زیر حاکمیت آخوندها، بدون فروش نفت به نقطهٔ فروپاشی رسیده و رژیم هم به همین علت بهسرعت به نقطهٔ خفگی نزدیک میشود.
هنگامی که روحانی تأکید میکند: «اروپا باید از ما نفت بخرد، چه نقد و چه حتی نسیه»! همین جمله شدت بحرانی بودن وضعیت او را نشان میدهد.
روز سهشنبه ۱۲شهریور روزنامهٔ باند روحانی(جمهوری اسلامی) این وضعیت را ترسیم کرد: «اروپا در حفظ توافق برجام، ایستادگی مقابل تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی آمریکا و نشان دادن استقلال خود در مقابل این کشور، شکستخورده و حال به تکاپو افتاده تا بحران برجام را از طریق بازیدادن مجدد آمریکا و کشاندن ایران و آمریکا پای میز مذاکره حل و فصل کند»!
به همین علت میتوان حدس زد که هر چند رژیم بهشدت به دست و پا افتاده تا شاید اروپا برایش کاری کند، اروپا هم بهقول همین رسانهٔ حکومتی به تکاپو افتاده، اما اروپا اصلاً در نقطهای نیست که بخواهد به آمریکا نکتهای را دیکته کند. یعنی تعادلقوای موجود چنین چیزی را اقتضا نمیکند و روند یک سال و نیم گذشته نیز مؤید همین واقعیت است.
به همین علت کیهان سهشنبه ۱۲شهریور نوشت: «رفتن بهسمت مذاکره با فرانسه و اروپا نهتنها هیچ تحریم آمریکایی را لغو نمیکند، بلکه زهر موشکی و منطقهای را هم به ما تحمیل خواهند کرد».
اکنون باید پرسید: پس چرا رژیم اینچنین برای حل و فصل تحریمها توسط اروپا تقلا میکند؟
آیا راه دیگری متصور نیست؟
واقعیت آن که مشکل اصلی، مشکل بنبست و بحران بیراهحلی است.
اتفاقا سهشنبه۱۲شهریور روزنامهٔ حکومتی آرمان در پاسخ به همین حملات دلواپسان بهروشنی گفت مگر راه دیگری هم داریم: «مسـأله ایـن اسـت کـه در بنبسـت هیـچ نتیجهای نمیگیریـم امـا در تقابل هـم نتیجـه نمیگیریم، بـرای اینکـه پرهزینه اسـت... در حقیقت چـارهای ندارید جـز اینکه از یک مسـیر تعاملی و بـهنوعی مسـالمتآمیز بـا دقت و حساسـیت تمام نسـبت به حفظ منافـع ملی حرکـت کنیـد».
بنابراین اکنون هر اقدام و موضع رژیم را باید در بستر همین وضعیت بنبست و بیراهحلی دید.
حتی این جنگ و جدال باندی را هم میتوان در همین بستر دید. چون راهی ندارند، هر کدام از یک سمت میکشند. کما اینکه ربیعی هم دوشنبهشب گفت علت اصلی فشارهای خردکننده به ما، یکی خطر جدی قیام است و یکی هم همین تشتت و جنگ باندی! مشخصاً گفت: «آنچه که موجب شد که آمریکا به ما فشار بیاورد احساس فروپاشی و بههمریختگی بالا و پایین در ایران بود. گفتند بالاییها هماهنگ نیستند، پایین هم بههم ریخته است. آنچه که باعث شد فشار تحریمها را زیاد بکنند این بود که گفتند اگر ۳فشار دیگه شدید بیاوریم، نظام دیگر کاملاً از هم پاشیده و در خیابانها هم در مقابل مردم ناتوان هستند»!