این روزها چه از درون رژیم و چه اخبار خبرگزاریها و رسانههای بینالمللی، باز هم نشان از شدت یافتن انزوای جهانی رژیم است. از موضوع نفتکش رژیم در جبلالطارق، تا جریمه سنگین بانک استاندارد چارترد بهخاطر نقض تحریمها علیه رژیم و تا صداهای هراسآلودی که از داخل رژیم بهخاطر این وضعیت به هوا بلند است.
آیا این بهمعنی دور تازهای از تشدید انزوای رژیم است؟
رژیم طی ۴۰سال گذشته با ضربات و موارد انزوا روبهرو بوده. آیا میتواند از بحران کنونی هم عبور کند؟
یکی از اعضای مجلس ارتجاع (داریوش اسماعیلی) با اشاره به همین خبرها از «حرکات دیوانهواری» صحبت کرد که علیه نظام «در حال فزونی» است.
یک جریان جهانی برضد رژیم
واقعیت اینکه اکنون یک جریان انزوای تشدید شونده علیه رژیم در سطح جهانی دیده میشود.
کما اینکه آخوند احمد سالک، نایبرئیس کمیسیون فرهنگی مجلس ارتجاع هم به بسیجی که علیه رژیم در سطح جهانی وجود دارد اشاره کرد و با نگرانی گفت: «یک قلم «۴۰تا ۶۰مؤسسه تحقیقاتی آمریکا با هزاران کارشناسان مختلف...با هدف براندازی نظام اسلامی تلاش میکنند».
به این پدیده از آنرو صفت «جهانی» اطلاق میشود زیرا:
در کمتر از ۴۸ساعت با چنین نمونههای جدی روبهرو هستیم،
وقتی از دادگاه نیویورک که حکم میدهد هر اقدام و جنایت حوثیها را از چشم رژیم میبیند
تا دادستانی آمریکا که حکم جریمه و مصادره ابرنفتکش رژیم را میدهد
وقتی از جریمه بانک استاندار چارترد که بعد از یک جریمه یک میلیارد دلاری توسط آمریکا اکنون توسط خود انگلستان هم جریمه ۱۰میلیون پوندی شده است
تا استمرار حملات هوایی مکرر به نیروهای سپاه در سوریه و عراق،
دیگر منطقاً نمیتوان از یک جریان صحبت نکرد زیرا این موارد تک نمود نبوده بلکه جریانوار هستند.
و همین وجه این واقعیتهاست که رژیم را به وحشت انداخته است تا آنجا که خودشان بگویند: «حرکات دیوانهواری» وجود دارد که....
علت ریشهیی این جریان چیست؟
این وضعیت در پایه حاصل دو پارامتر است:
اول: شکست سیاست مماشات (زیرا در زمان سیاست مماشات هم موارد انزوا علیه رژیم وجود داشت، اما آن سیاست با تمام توان تلاش میکرد اجازه ندهد این موارد تبدیل به یک زنجیره و جریان شوند. برای نمونه غرب چشمش را رو به بسیاری اعمال تروریستی رژیم میبست از جمله:
حتی وقتی رژیم در واشنگتن قصد بمبگذاری در یک رستوران برای قتل سفیر عربستان را داشت، دولت اوباما سریع روی آن سرپوش گذاشت.
یا چشمشان را به دخالتهای منطقهای رژیم بستند.
اما اکنون دیده میشود، حتی دادگاه حکم میدهد جنایت حوثیها هم پای رژیم خامنهای است و در برابر دخالتهای رژیم هم سنگینترین تحریمهای تاریخ+ بیش از ۲۲۰حمله هوایی در سوریه و عراق را قرار میدهند.
دوم: اجبار رژیم در خودزنی (چون رژیم در بنبست است، برای روحیه دادن به نیروهایش که بهشدت در معرض ریزش هستند، مجبور است رو به لگدپرانی بیاورد. مانند ربودن کشتی انگلیسی و...-که این خودش باعث میشود آن جریان انزوای جهانی رژیم، هر چه جدیتر و پرشتابتر گردد).
مفهوم جریمه بانک استاندارد چارترد
این یک نمونه روشن برای این بحث است. آمریکا این بانک را ابتدا بهعلت نقض تحریمهای رژیم یک میلیارد دلار جریمه کرد.
اما اکنون خود انگلستان هم این بانک را تحریم کرده است. یعنی یکی از کشورهای تروئیکای اروپا! اروپایی که تا این نقطه تلاش میکند برجام و سیاست مماشات را حفظ کند.
این اقدام رژیم، بهویژه بعد از روی کار آمدن دولت جدید این کشور و روندی که برای خروج از اتحادیه اروپا در پیش گرفته، معنای خاص خودش را دارد.
بهویژه اینکه بهگفته کارشناسان، یکی از خروجیهای برگزیت، نزدیکی انگلیس در زمینه سیاست خارجی، به آمریکاست. آمریکایی که بهگفته بالاترین مقاماتش، از جمله جان بولتون (که هفته پیش دوباره تأکید کرد) از اولویتهای سیاست خارجیش، مقابله با رژیم حاکم بر ایران است.
به این علل است که میتوان با قاطعیت گفت خامنهای با یک جریان تشدید شونده انزوای جهانی علیه رژیمش روبهرو است. حلقه محاصر پیاپی به دور گردن رژیم در حال تنگتر شدن است و این روند هر لحظه شتاب بیشتری میگیرد.
تحلیلگران حکومتی استدلال میکنند: اکنون رژیم ۴۰سال است با این انزوا دست به گریبان است. اولین تحریمها را دولتهای کارتر و ریگان علیه رژیم اعمال کردند. رژیمی که از آن هنگام تاکنون درگیر این ضربات بوده، پس شاید بتواند از وضعیت کنونی هم عبور کند.
در این مورد باید یادآوری کرد: در تمام این ۴دهه خط مماشات ادامه داشت. تا جاییکه حتی دشمن اصلی برانداز نظام یعنی مقاومت مشروع ایران را در چارچوب همان سیاست مماشات لیستگذاری، بمباران، خلعسلاح و ۱۴سال در محاصره قرار دادند تا بتوانند رژیم را از ضربات مهلک مردم و مقاومتشان به سلامت عبور دهند! اما اکنون چه؟ اکنون دیگر سیاست مماشاتی در کار نیست که بهعنوان امداد غیبی آخوندها عمل کند!
به همین علت سران رژیم از روحانی گرفته تا سرکردههای سپاه بارها تکرار کردهاند:« در سختترین و خطیرترین دوران نظام طی ۴۰سال گذشته هستیم».
احتمال تغییر مجدد سیاستهای جهانی و احیای مجدد مماشات!؟
برخی تحلیلگران رژیم تبلیغ میکنند شاید سیاستها دوباره تغییر کند زیرا بههرحال سیاستها با دولتها میآیند و میروند!
در این مورد باید گفت: سیاستهای جهانی علیه رژیم هر چند مهم و بسیار تاثیرگذار هستند، اما نقش شرط را دارند. مبنا نیستند.
مبنا چیست؟
مبنا وجود یک مقاومت بزرگ و سازمانیافته در برابر رژیم است. جبههای که تشکیل شده است از:
- یک جامعه بهشدت عاصی و انفجاری که حرفش را در قیامهای مختلف زده: «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و در یککلام سرنگونی
- یک آلترناتیو قوی، منسجم و قدرتمند در برابر رژیم که چه در سطح جهانی و چه در داخل ایران با کانونهای شورشی، عملاً و مستقلا «اقدام» میکند بهویژه اینکه اکنون این آلترناتیو در اشرف۳تبلور پیدا کرده است.
مگر هماکنون موضوع مجاهدین و آلترناتیو این رژیم روی میز جهانی نیست؟
یک نمونه، تلویزیون هیل، تلویزیون رسمی کنگره آمریکا تا این نقطه ۹برنامه درباره مجاهدین و شورای ملی مقاومت پخش کرده است. در آخرین قسمتی که تا این نقطه پخش شده، در قسمتی میگوید: «در نشانهای از حمایت جهانی دو حزبی از جنبش مریم رجوی، حدود ۳۵۰شخصیت و قانونگذار از ۴۷کشور جهان در ژوئیه سال جاری به هزاران عضو مجاهدین خلق در خانه جدید خود در آلبانی به نام اشرف ۳پیوستند».
از طرفی شاهد برگزاری کهکشان در سراسر جهان با ۵رشته تظاهرات بزرگ و بعد هم اجلاس ۵روزه در اشرف۳بودیم. اجلاسی با شرکت بالاترین شخصیتهای سیاسی مثل جولیانی، نخستوزیر و وزیر خارجه پیشین کانادا، وزرای پیشین خارجه و دفاع فرانسه و...
در داخل ایران هم همگان شاهد گسترش کانونهای شورشی هستند.
خطر این مبنا را هم میشود در واکنشهای دیوانهوار رژیم دید. روزی نیست که چندین مطلب، فیلم و برنامه رژیم درباره مجاهدین تولید نکند. چرا؟
موضوع آلترناتوی جدی است زیرا؛
«جریان انزوای تشدید شونده» علیه رژیم روشن است. این آلترناتیو این جریان را «سمت و شتاب» میدهد. یعنی به آن، بار و خصلت سرنگونکنندگی میدهد.
به همین علت حتی اگر فرض را هم بر این گذاشته شود که سیاست جهانی تغییر خواهد کرد، هر سیاستی در جهان تغییر کند. اصل و مبنا که خط سرنگونی رژیم توسط مردم و مقاومت ایران است، تغییری نمیکند بهویژه
رژیمی که اکنون در تعادلقوا در ضعیفترین نقطهاش قرار دارد و بحرانهای داخلی و جهانی فرصت نفس کشیدن طبیعی هم برایش نگذاشته است.
همان مقاومتی رویارویی با رژیم را تا این نقطه پیش برده و با پایداری در برابر رژیم، دیکتاتوری را به لبه پرتگاه سرنگونی رسانده و زمینگیر کرده است.
همان مقاومتی که با توان و قدرتی بیش از همیشه در تمامی صحنهها حضور داشته و دارد.
این واقعیت در جریان دیدار بیش از ۴۵۰شخصیت سیاسی و پارلمانی از اشرف ۳در پیش چشم جهان بیش از هر زمان دیگری، درخشید.