در طول تاریخ از شخصیتهای مشهور تاریخی برخی کارها و سخنان چنان بر «جریدهٔ عالم» ثبت میشود که بلافاصله پس از نامشان، آن شاهکار به ذهن انسان خطور میکند؛ کنشهای اجتماعی مانند قیام حماسی اسپارتاکوس و یا مقاومت زاپاتا، آثار هنری مانند تابلوهای نقاشی لئوناردو داوینچی یا تندیسهای مایکل آنجلو و یا کتابهای جاویدان نویسندگانی همچون شکسپیر، تولستوی، کازانتزاکیس و...
در دستهای دیگر از نامهای ماندگار تاریخ، عدهیی هستند که با ظاهر انسانی، اما خوی وحشی ضدانسانیشان به شهرتی ننگین رسیدند و مثال ابدی لعن و نفرین شدند. شاید سردمدار این دسته از روز ازل ابلیس بوده که دست پروردگانی نام آشنا همچون ضحاک و خونریزانی مانند چنگیز و جنایتکارانی مانند هیتلر را برای بشریت تربیت کرد!
به همین ترتیب، از هر دسته از این نامها، جملاتی برای نسل بشر به یادگار مانده که مفاهیمی بسیار ژرف را در کوتاهترین بیان متمرکز و متکاثف کرده است. جملاتی که بعضاً چنان تاثیر و نفوذی بر شنونده و خوانندهاش میگذارد که ناگهان فاصلههای عظیم زمانی و مکانی را دور میزند و مستقیماً انسان را به قلب یک واقعه یا احساس میبرد.
جملات نغز و پر محتوا از دانشمندان، برندگان جوایز بزرگ و معتبر علمی-فرهنگی-اجتماعی، رهبران سیاسی، اندیشمندان و یا حتی ورزشکاران، همواره مورد استفاده و یا راهنمای سایر افراد جامعه است.
برای مردم ایران یکی از مقدسترین و انگیزانندهترین جملات، این جمله امام حسین میباشد که: «زندگی عقیده و جهاد در راه آن عقیده است». جملهای که نه تنها نزد مسلمانان، بلکه برای هر انسان آزاد اندیشی در طول تاریخ میتواند الهامبخش باشد. چنانچه فدایی شهید خسرو گلسرخی در دفاعیات خود در بیدادگاه پهلوی، به آن استناد کرد تا حقانیت راهی را که خود، بهعنوان یک انقلابی غیرمذهبی در پیش گرفته بود، برجسته کند.
اما در تاریخ معاصر ایران، و بهطور مشخص دربارهٔ پروسهٔ حیات ننگین حکومت آخوندی، چه چیزی در سینه و جریدهٔ تاریخ به ثبت جاودان خواهد رسید؟
این روزها اگر از مردم ایران بخواهید بهطور آزادانه جملاتی یا مطلبی از پیرکفتار جماران، بهعنوان بنیانگذار حکومت نفرت و تباهی ولایت فقیه، نقلقول کنند، به گواهی آنچه امروز در سراسر جهان بازتاب پیدا کرده، هیچکدام از آثار و جملات و مکتوبات خمینی به اندازهٔ فرمان ضدبشری او برای قتلعام زندانیان مجاهد و مبارز دست بسته در سال۱۳۶۷ به ثبت تاریخی نرسیده است. تا جایی که پس از پوسیدن آخرین ذرات پیکر پلید او در قعر گور، هنوز وقتی این نامه و حکم جلوی هر انسانی گذاشته میشود، تن و روح و رواناش را به لرزه میاندازد.
این روزها در روند محاکمهٔ دژخیم پاسدار حمید نوری در سوئد، به همین حکم خمینی ملعون استناد شده است؛ اقدامی که گام اول برای محاکمهٔ سایر دستاندرکاران در این جنایت و نسلکشی ضدبشری است و در آینده نیز محور هر دادگاهی خواهد بود. شاید این یادآور همان جملهٔ مشهور آقای منتظری باشد که در صحبت با هیات مرگ از جمله رئیسی جلاد گفت: «بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم میکند به دست شما انجام شده و [نام] شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند».
اما از علی خامنهای، میراث خوار خلف آن تندیس تباهی، یک جملهای که جهانی هم شده هرگز فراموش نمیشود: «ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی ممنوع است»!.
خامنهای تمام تلاش خود را کرده است تا گوی سبقت از سلف خویش برباید! شاید تمام سرکوبها و جنایاتی که خامنهای از زمان نشستن بر کرسی ولایت انجام داده؛ حتی پس از فرمان کشتار خونین قیام آبان ۹۸ و شلیک به هواپیمای مسافربری اوکراینی، باعث نشده که عطش مرگزای او فروکش کند.
واکنش و سیاست کلان تلفات خامنهای در برابر ورود و گسترش کرونا در ایران قطعاً در دل تاریخ خواهد ماند، چنانچه فرمان ممنوعیت استفادهٔ مردم ایران از واکسنهای معتبر جهانی، همانند مهری ننگین بر پیشانی سیاه عمود فرتوت خیمهٔ ولایت حک شده که در هر کجای تاریخ آیندهٔ ایران نامش بیاید، در کنارش او را عامل مرگ نزدیک به ۴۰۰هزار تن از ایرانیان، خواهند دانست. اقدامی که باعث خواهد شد مردم ایران نه تنها طومار حیات او، بلکه تمامیت نظام متعفن آخوندی را در هم پیچیده و به زبالهدان تاریخ بیندازند. این خط و این هم نشان!