امروز به ناگهان در قلب تهران طنین شعار «خامنهای حیا کن، مملکت رو رها کن» و «مرگ بر دیکتاتور» زمین را زیر پای آخوندها به لرزه درآورد.
علت چه بود؟
قطعی برق در پاساژ علاالدین نقطهٔ شروع اعتراض بود که بیدرنگ به شعارهای سیاسی و نفی تمامیت نظام آخوندی بالغ شد و شخص خامنهای را هدف قرار داد. نیروی انتظامی رژیم غافلگیر شد؛ آنقدر که تصاویر نشان میدهد مزدوران سرکوبگر در وحشت از واکنش مردم در آمبولانس پنهان شده بودند.
تظاهرات مسیری از چهارراه استانبول به خیابان انقلاب و پل حافظ و از آنجا به سمت بهارستان را طی کرد. تصاویر که پیاپی بر روی شبکههای اجتماعی منتشر میشد جوانان بیباکی را نشان میداد که بدون نگرانی از سرکوب و دستگیری و با روحیهٔ بالا وسط خیابانها شانه به شانهٔ هم پیش میرفتند و ضمن شعارهای کوبنده علیه خامنهای و تمامیت رژیم، با شعار «ایرانی با غیرت، حمایت حمایت» سایر مردم را به پیوستن به قیام دعوت میکردند؛ و اینگونه هر چه بیشتر روحیهٔ شورش و عصیان را در ضمیر جامعهٔ ایران گسترش میدادند.
دختران و پسران دلیر همچنین با شعار «تا آخوند کفن نشود، ایران وطن نشود» نشان دادند که تنها راه آزادی ایران، نابودی جرثومهٔ پلیدی بهنام رژیم آخوندی است.
هنوز ضربه سنگین دریافتی خیزش تهران بر بیتالعنکبوت خامنهای سنگینی میکرد که خبر برپایی آتش و بستن جادههای منتهی به محلهٔ «دره دریژ» کرمانشاه ضربه سنگین دیگری بر پیکر لرزان رژیم آخوندی وارد کرد. بهویژه وقتی جوانان دلیر کرمانشاه در پاسخ به یورش گزمههای خامنهای نهتنها عقب ننشستند، بلکه با مقاومت و جنگ و گریز با آنها درگیر شدند.
با آغاز تاریکی شب جوانان فردیس کرج هم به خیابانها ریختند و شعار دادند «از کرج تا خوزستان، اتحاد اتحاد»، «ایرانی با غیرت حمایت حمایت»، «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» و «میمیریم، میمیریم، ذلت نمیپذیریم».
بدین ترتیب قیام در دوازدهمین روز خود با عبور از خوزستان، لرستان و تبریز، به پایتخت هم رسید و از آنجا به کرج و کرمانشاه گسترش یافت. بنا به گزارشهای رسیده، شهرهای اصفهان، مشهد، شیراز، زاهدان و دهها شهر دیگر هم ملتهب و آبستن خیزش و قیام هستند.
پیشبینی گسترش قیام به شهرهای دیگر نیز نه بر اساس فرض و گمان، بلکه قانونمند است؛ چرا که ناشی از شرایط آماده انفجاری جامعه است. ۴۲سال جنایت و غارت توسط آخوندها جامعهٔ ایران را به نقطهٔ جوش و غلیان رسانده و هیچ چیز، از جمله سرکوب و ارعاب هم دیگر یارای مقابله با این آتش سوزان را ندارد. کما اینکه طی ۱۱روز گذشته وقتی رژیم نیروهای سرکوبگرش را به خوزستان فرستاد، الیگودرز و تبریز و تهران و کرج بلند شدند.
از طرفی در بستر همین جامعهٔ انفجاری، خیزشهای تهران و کرج نشان داد هر جا تنها ۲۰جوان شورشی تجمع کنند و شعار دهند، بهسرعت یک کانون خیزش و قیام شکل میگیرد و بهمنوار هر آن بزرگتر و برای رژیم و نیروهای سرکوبگرش بسیار خطرناک میشود.
آری، این بادی است که طی ۴۲سال گذشته آخوندها کاشتهاند و امروز در حال درو کردن توفان آتشین آن هستند.