گسترش اعتراضات اجتماعی و وضعیت بهغایت بحرانی حکومت آخوندی روزبهروز هراس سردمداران و مهرههای رژیم را افزون میکند و در عین حال از هم گسیختگی درون حاکمیت آخوندی را شدت میدهد.
سردمداران رژیم در مقابل این وضعیت آشفته اجتماعی و اقتصادی سردرگم و بیراهحل هستند و در حالی که اذعان میکنند شرایط خطرناک است و باید با یکدیگر همدل و هم جهت باشند، اما در عمل تشتت و تفرقه را دامن میزنند و با انداختن تقصیر به گردن دیگری تلاش میکنند خود را تبرئه کنند. آنگونه که از اعترافات مقامات حکومتی آشکار میشود بسیاری تنها به «فکر جیب خود» و به فکر نجات خود هستند. اسحاق جهانگیری معاون آخوند حسن روحانی ضمن اینکه شرایط را سخت میداند «کسانی که در شرایط سخت فقط به جیب خود فکر میکنند» را «خائن» مینامد.
فراخوان به وحدت در حین از همگسیختگی حاکمیت
اوضاع آنچنان آشفته و درهم و برهم است که جهانگیری همه مراعاتها را کنار میگذارد به آشفتگی در دستگاهها اعتراف میکند و میگوید: «ما در دستگاههای حکومتی نسبت به شرایط پیشرو متأسفانه درک یکسانی نداریم».
طرفه اینجاست که معاون روحانی در حالی که به تفرقه و تشتت در میان دستگاههای دولت آخوند روحانی و نظام اعتراف میکند در همین شرایط توصیه میکند «تمام جریانهای سیاسی باید اختلافات را کنار بگذارند»!
سایت جماران ۱۹تیر ۹۷ هم ضمن اعتراف به مشکلات و مصایبی که از هر طرف نظام را احاطه کرده است، برای عبور از این شرایط سخت به باندهای درونی توصیه میکند: «وقتی که دشمنان علیه ما متحد شدهاند، ما باید بهخاطر منافع ملی از دیدگاههای شخصی عبور و تنگ نظریها را کنار بگذاریم و در کنار هم و تحت فرمان رهبری نهایت تلاش خود را بکنیم تا اینکه بتوانیم این دوران سخت را پشت سر بگذاریم».
این اوضاع در هم ریخته را عباس عبدی یکی از مهرههای باند موسوم به اصلاحطلب بهطور گویایی چنین ترسیم میکند: « در ایران امروز متن(حاکمیت) از همیشه کوچکتر، ناکارآمدتر، مستأصلتر و فاقد اعتماد بهنفس شده است و بهمعنای دقیق از همیشه حاشیهایتر شده است و این اتفاق برای حاشیه (مردم)برعکس است. در چنین شرایطی هر اقدام متن علیه حاشیه، بیش از آن که به تضعیف حاشیه بینجامد آن را تقویت و برعکس متن را ضعیف خواهد کرد».
به متن آمدن حاشیه
این مهره باند مغلوب رژیم، پیشروی قیام مردم را «به متن آمدن حاشیه» توصیف کرده است. معنی این حرف یعنی خروش و خیزش مردم رژیم آخوندی را پس رانده است و رژیم که تاکنون «متن» بود اکنون به «حاشیه» رفته است.
معنی به حاشیه رفتن رژیم هم یعنی همین پریشانی و فلاکت درونی که هر روز بیش از پیش خود را آشکار می کند. آیا این چیزی به جزء از همگسیختگی است که معاون روحانی (جهانگیری) به صراحت به تفرقه و تشت در دستگاهها اعتراف میکند و میگوید: «ما در دستگاههای حکومتی نسبت به شرایط پیشرو متأسفانه درک یکسانی نداریم».
آخوند مصطفی درایتی از باند روحانی نیز به وضعیت مبهم و سردرگم حاکمیت آخوندی و دولت آخوند حسن روحانی این چنین اعتراف میکند: «در وضعیت مبهمی که امروز جامعه ما در آن قرار دارد، صحبت زیادی از کارگزاران دولت شنیده نمیشود و مردم نمیدانند که در چه وضعیتی قرار گرفتهاند».
این وضعیت نتیجه پیشروی مردم و حضور آنها در صحنههای مختلف قیام و اعتراض علیه نظام آخوندی است.
واقعیت این است که آتشفشان قیام و شعلههای سرکش آن برپیکره پوسیده رژیم شراره باریده است و باعث ایجاد موجی از سردرگمی، ناامیدی و در نهایت فلج حاکمیت شده است. اکنون این تودههای محروم به حاشیه رانده شده هستند که به اعتراف آن مهره باند مغلوب رژیم «در متن» قرارمیگیرند.
آری این حاکمیت سرکوبگر و غارتگر ولایت فقیه است که روزبه روز به حاشیه رانده میشود تا روزی که به دست همین مردم از حاشیه بیرون آمده به زبالهدان تاریخ افکنده شود.