728 x 90

خالص‌سازی در انتخابات در سایه جنگ غزه

خالص‌سازی در انتخابات در سایه جنگ‌افروزی
خالص‌سازی در انتخابات در سایه جنگ‌افروزی

بالاخره قطار خالص‌سازی رژیم آخوندی در سال ۱۴۰۲، از ایستگاههای معلمان و مدیران مدارس و استادان دانشگاه و همه اقشار مردمی عبور کرد و به ایستگاه خودی‌ها و نمایندگان مجلس ارتجاع رسید. تیغ جراحی خامنه‌ای بالا رفت و هر کس که کوچکترین زاویه‌یی با خط او داشت قلع و قمع شد.

روزهای ۲۰ و ۲۱ آبان سایتها و نشریات حکومتی پی‌درپی اخباری از حذف‌شدگان و علل رد صلاحیت را منتشر می‌کردند و طرفه این‌که بسیاری از مطرودین هم‌چون پزشکیان، نوری قزلجه، رحیمی و... هم‌اکنون بر کرسی‌های مجلس مشغول تصمیم‌گیری و تصویب قوانین برای مردم ایران هستند! یا دیگرانی هم‌چون علی مطهری خودشان از هیأت رئیسه همین مجلس بوده‌اند و اکنون به جرگه مغضوبین پیوسته‌اند.

تازه این از نتایج سحر است و مرحله اول یعنی نام‌نویسی به پایان رسید و شورای اجرایی انتخابات یعنی وزارت کشور رئیسی دست به کار شد و هنوز تصفیه‌های اساسی‌تر به‌وسیله شورای نگهبان در راه است.

 

علت رد صلاحیت کاندیداها؟!

سؤالی که در وهله اول مطرح است این است که این رانده شدگان از قطار نظام خودشان دهه‌هاست که در جنایات رژیم شریک هستند و بسیاری از آنها در این سال‌ها از مسئولان همین نظام بوده‌اند پس چرا خامنه‌ای آنها را نیز تحمل نمی‌کند و آخر چه مشکلی با آنها دارد؟ آنها که برانداز نیستند؟!

برای پاسخ به این سؤالها باید نگاهی به سابقه جراحی‌های خامنه‌ای انداخت. بر کسی پوشیده نیست که شخص خامنه‌ای پشت همه این سیاست‌ها و خالص‌سازی‌ها قرار دارد و اگر دیگرانی هم‌چون رئیسی و وزارت کشور و شورای نگهبان در صحنه هستند و موضع می‌گیرند مجری اوامر ولی‌فقیه هستند. او پس از قیام آبان ۹۸ که نظامش را در لبه پرتگاه دید خط انقباض را با مجلس به‌قول خودش «انقلابی» در اسفند ۹۸ کلید زد و مانع از ورود جماعت اصلاحاتی به مجلس شد. در ادامه هم با کرونا حدود دو سال زمان خرید و در نهایت در سال ۱۴۰۰ رئیسی یعنی شاخص یکدست‌سازی برای سرکوب را بر سر کار آورد و انتصابش را «شیرینی سال» نامید! هدف خامنه‌ای مقابله با قیام‌ها بود ولی یک سال بیشتر طول نکشید که وضعیت فاجعه‌بار اقتصادی و فشارهای اجتماعی به قیام سراسری ۱۴۰۱ منجر شد و از سنگ سخت سرکوب، چشمه‌ٔ قیام جوشید.

پس از این قیام بود که ورق حتی در دایره خودی‌های نظام برگشت و بسیاری از خواص بریدند و حتی کسانی هم که سال‌ها در بین سران سپاه و مشغول سرکوب بودند، «کم آوردند و مقابل... آقایشان و نظام ایستادند»! در مجلس ارتجاع هم جلسه‌یی نبود که به رئیسی و دولتش برای وضعیت خراب اجتماعی نتازند و آنها تا جایی پیش رفتند که خواهان رفتن رئیسی روی مین استعفا شدند.

 

با این پیشینه، خامنه‌ای از ابتدای سال حساب اسفندماه و انتخابات را کرده بود و می‌دانست ثبت‌نام و رد صلاحیتها را از چند ماه قبل باید شروع کند. آغاز جنگ‌افروزی در غزه نیز که درست در مهرماه و ابتدای نیمه دوم سال و یک ماه قبل از همه اینها بود.

او حساب کرده بود در سایه بحران غزه و دست‌آوردهای احتمالی آن و انحراف توجهات از داخل ایران روند جراحی را از چند ماه قبل از انتخابات آغاز می‌کند و در اسفند هم میوه آن را می‌چیند. اما جنگ‌افروزی تیغ دو لبه‌ای شد که خارج از حساب خامنه‌ای بود. شاید اگر درگیری در غزه محدود و در حد یک بحران کوتاه‌مدت می‌ماند و ادامه نمی‌یافت، خامنه‌ای می‌توانست نانش را بخورد اما آن بحران تبدیل به جنگی طولانی شد و زمزمه‌ها علیه «سر مار در تهران» شروع شد.

ولی فقیه فرتوت می‌داند که شرایط انقلابی وجود دارد و هر لحظه می‌تواند منفجر شود بنابراین می‌خواهد با حفظ هژمونی مطلق خودش برای هر احتمال و شرایطی آماده شود. در این مسیر تحمل کوچک‌ترین شکاف و حفره‌ای را ندارد و ذره‌یی انتقاد به دستگاه سرکوب و دولت رئیسی را برنمی‌تابد: «اکثر نمایندگان منتقد دولت مانند آقایان بیگی، پزشکیان، رحیمی جهان‌آبادی و نوری قزلجه رد صلاحیت شدند» (خبرانلاین، ۲۰ آبان).

در واقع در دایره خودی‌ها و دلسوزان نظام دو نگرش به‌صورت عام وجود دارد یک عده معتقدند که سرکوب مطلق پاسخگوی قیام نیست و خودش مثل شهادت مهسا می‌تواند جرقه قیام باشد ولی عده دیگر که در خط خود خامنه‌ای هستند معتقدند که جز خط سرکوب مطلق و وحشی پاسخی برای جامعه وجود ندارد. خامنه‌ای در این محور می‌داند که قیامهای گسترده‌تری در راه است و نمی‌تواند با شکاف پیش برود و مجبور است پیوسته به جراحی و حذف دست بزند. به همین دلیل بسیاری از رد صلاحیتها با استناد به ماده ۳۱ قانون انتخابات و بند ۲ آن یعنی «التزام عملی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» و بند ۴ یعنی «ابراز وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه» است که نشان می‌دهد آش آن‌قدر شور شده است که کوچکترین نق زدن مساوی ضدیت با نظام و ولی‌فقیه تعبیر می‌شود و در این مسیر کسانی باقی می‌مانند که به‌طور مطلق گوش‌به‌فرمان خامنه‌ای باشند.

 

اما این مسیری است که انتهایی ندارد و هر روز قاعده و پیکر ولایت فقیه را مثل موریانه می‌خورد و ضعیف‌تر می‌کند. خامنه‌ای در بن‌بستی گیر کرده که گریزگاهی ندارد و حتی نصایح اصول‌گرایان حامی و هم‌باند خودش نیز به خرجش نمی‌رود: «کسی نمی‌خواهد این موضوع روشن (نمایشی نبودن رای) را درک کند و البته درک این موضوع زمانی به نتیجه خواهد نشست که اعتماد از دست رفته مردم -که از سال ۹۸ شروع شد و با آمدن رئیسی شتاب گرفت- ترمیم شود» (محمد مهاجری، اعتماد، ۱۶ آبان)

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/b5b356a3-60a3-4b00-8d04-654fa86ecae9"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات