روز دوشنبه ۱۰اردیبهشت و در آستانه روز جهانی کارگر، خامنهای سخنرانی کرد و در شرایطی که حرکتهای اعتراضی کارگران هر روز اوج بیشتری میگیرد، اعترافاتی در مورد وضعیت خراب اقتصادی و اجتماعی کرد. اما به شیوه دجالگرایانه آخوندی، سناریوی صحبتش را طبق معمول عطف به دشمن خیالی و طرح دشمن مبنی بر «جنگ اقتصادی » کرد و گفت: اصلیترین طراحی کنونی برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی جنگ اقتصادی است و اینکه تنها راه مقابله با این جنگ، حمایت از کالای ایرانی بهعنوان یکی از بهترین و مؤثرترین شیوههای مقابله با طراحی اقتصادی دشمنان است. اما درمحتوای صحبتهایش اعترافات بسیار دیگری بود از این قرار:
- اعتراف به اوضاع خراب اقتصادی و اجتماعی زیرعنوان جلوگیری از تبعات اجتماعی، امنیتی و اخلاقی ناشی از بیکاری
- اعتراف و اشاره به طراحی اقتصادی دشمنانه و ضرورت مقابله با آن.
- اعتراف به انهدام تولید و اینکه تولید داخل هیچ جایی ندارد و آن را رندانه به گردن دیگران و مردم انداخت: «اما متأسفانه عدهیی در داخل، حمایت از کالای ایرانی را یا باور نمیکنند و یا به آن عمل نمیکنند». و ادامه صحبتهایش بهنقل از تلویزیون رژیم:
ایشان حمایت از کالای ایرانی را بهمعنای حمایت از نیروی کار و تولید داخل دانستند و خاطرنشان کردند: «این حمایت، همه جانبه، و برعهده مسئولان و همچنین مردم است». - «چرا عدهیی بر خرید کالای خارجی اصرار دارند، این چه بدفهمی و مرضی است؟ همه دستگاههای دولتی و همچنین همه مردم باید تصمیم بگیرند که از کالای ایرانی استفاده کنند».
خامنهای آخر سر هم یک اشاره کوتاه به قاچاق کالا کرد و به گفته تلویزیون رژیم خامنهای» در بخش پایانی سخنان خود به موضوع واردات بیرویه و همچنین قاچاق کالا اشاره کردند و گفتند: «شکایت و گله بسیاری از تولید کنندگان و سرمایهگذاران و کارگران همین دو موضوع است که دولت، باید با این مقوله مقابله کند. - اعتراف به خالی بودن ظرفیت کارخانهها و بیکاری متراکم.
همچنان که در جملات فوق دیده میشودسخنرانیاش مشتی لفاظی و حرافی و در واقع «باید» درمانی است.درخلاصه خبری هم که تلویزیون رژیم از حرفهای خامنهای پخش کرد، ۱۳بار از کلمه باید استفاده کرد. هم در مورد مسائل کارگران و هم در مورد مسائل سیاسی منطقهیی و بینالمللی:
- همه دستگاههای دولتی و همچنین همه مردم باید تصمیم بگیرند که از کالای ایرانی استفاده کنند.
- باید در مقابل نیروی کار ایرانی سر تعظیم فرود آورد و به همین دلیل باید دست هنرمند کارگر ایرانی را که یکی از بهترین کارگران دنیاست، بوسید...
اگر واقعاً خامنهای راست میگفت و میخواست یک راهحل واقعی و پراتیک بدهد، باید
یک کلمه میگفت واردات موقوف، ولی از این حرفهای جدی خبری نیست تنها وعده و وعید توخالی! آن هم در شرایطی که اوضاع در جوامع کارگری بهشدت جوشان و خروشان است و کارگران شعارهایی میدهند که خود رژیم به آنها شعارهای براندازانه میگوید.
- خامنهای مشکلات را از یک طرف به بیرون نظام و به دشمنان ربط داد و از طرف دیگر خود مردم را مقصردانست. او حتی نتوانست یک وعده مشخص بدهد. چون هیچ راهحلی ندارد.
اما سؤال این است که آیا خامنهای در صحبتهایش بالاخره پای بحث اصلی یعنی همان ضربالاجل ۲۲اردیبهشت و برجام و داستان موشکی و دخالتهای منطقهای آمد یا نه؟ واقعیت این است که بهرغم این که درباره منطقه و مسایل بینالمللی صحبت کرد اما حرفهایش دوگانه گویی و به نعل و به میخ زدن بود و حتی یک کلمه هم در مورد مسأله اصلی که با آن درگیر است چیزی نگفت. بخشهایی از صحبتهایش از این قرار است:
«من معتقد به قطع ارتباط با دنیا نیستم اما تکیه به بیرون مرزها نیز غلط اندر غلط است». به گفته تلویزیون رژیم خامنهای افزود: «ما حتماً باید با هوشیاری و زرنگی و جدیت با دنیا ارتباط داشته باشیم اما این را هم بدانیم که دنیا فقط آمريکا و چند کشور اروپایی نیست، دنیا بزرگ است و باید با کشورهای مختلف ارتباط داشت».
خامنهای فکر میکند هنوز دوران مماشات است و فکر میکند آنچه که در آن دوران توانست به دست بیاورد ناشی از زرنگی! خودش بوده است. اما او درعین حال اعتراف به انزوای منطقهیی و بینالمللی کرد و به گفته تلویزیون رژیم:
[ایشان] یکی دیگر از شیوههای آمريکا برای مقابله با نظام آزادیخواه و مستقل جمهوری اسلامی ایران را تحریک برخی دولتهای کم فهم منطقه و ایجاد اختلاف و درگیری در درون منطقه دانستند و گفتند: آمریکاییها تلاش دارند تا با تحریک سعودیها و برخی کشورهای منطقه، آنها را در مقابل جمهوری اسلامی قرار دهند اما اگر آنها عقل داشته باشند نباید فریب آمريکا را بخورند.
به این ترتیب خامنهای در این سخنرانی نه اسمی از موشکی برد و نه گفت که خودش چکار میخواهد کند. فقط گفت: آن که باید از منطقه بیرون برود آمریکاست و نه جمهوری اسلامی ایران. ایشان افزودند: «ما اهل اینجا هستیم و خلیجفارس و غرب آسیا،، خانه ما است».
اگر او تصمیم به ایستادگی کرفته بود، اینجا باید به موضوع موشکی اشاره میکرد که نکرد. به این ترتیب همچنان مسأله اصلی را بلاتکلیف گذاشت.