خامنهای روز جمعه ۱۵اسفند بهبهانهٔ درختکاری در محوطهٔ کاخ خود در برابر دوربین تلویزیون ظاهر شد و ضمن روضهخوانی مسخره درباره «محسنات درختکاری» بهبرخی بحرانهای فراگیر کشور هم اشاراتی کرد و کوشید آبی بر آتش خشم مردم بریزد.
خلیفهٔ ارتجاع از کرونا شروع کرد و کوشید حرفهای مفتضح پارسالش (در ۱۳اسفند ۹۸) که کرونا را مسألهٔ کوچکی جلوه داده بود، رفع و رجوع کند. او در این رابطه گفت: خطر از سال گذشته بیشتر است! امسال خطر را بهتر میشناسیم و میدانیم که خطر فراگیر شد در کشور متأسفانه، سال گذشته بهاین اندازه نبود». از دجالبازی خلیفهٔ ارتجاع دربارهٔ کرونا که کماکان تمام تلاش او و نظام پلیدش ماندگار کردن و گسترش آن در کشور است اگر بگذریم، اما از دجالبازی او درباره «معیشت مردم» و «گرانی زیاد» نمیتوان گذشت. خامنهای این بار هم تلاش کرد ضمن آنکه این بلای بزرگتر و مرگبارتر از کرونا را تا حد ممکن کوچک جلوه دهد، برای مردم اشک تمساح بریزد و با ترفند دجالگرانه معمول، خود را منتقد و اپوزیسیون وضع موجود بنمایاند. او گفت: «متأسفانه امروز وضع معیشت مردم خوب نیست! این غصه بزرگی است برای ما! گرانیها زیاد است... میوه فراوان اما قیمتها بسیار بالا». او بهاصطلاح بهعلت این گرانی هم اشاره کرد و با بیان اینکه «این قیمتها بهجیب باغدار هم نمیرود» به «دلالها و واسطهها» ی ظاهراً ناشناختهیی اشاره کرد که «این سود را میبرند».
منظور از این اظهارات پیچیده در چند لایه فریب و دجالگری، پوشاندن واقعیت است. واقعیت دهشتناک فقر و فلاکت دامنگیر مردم ایران، کوچک جلوه دادن آن، پرده افکندن بر عوامل اصلی غارت که اساساً سپاه پاسداران و باندهای مافیایی حاکم است.
همهٔ اینها بهخاطر آن است که خلیفهٔ ارتجاع بهشدت از آتشفشان مهیب ناشی از این فقر سیاه و فراگیر وحشتزده است.
تصویری از فقر و فلاکت سیاه دامنگیر مردم
واقعیت این است که حاکمیت تبهکار ولایت فقیه زندگی مردم ایران را بیشازپیش بهسوی فلاکت و تباهی سوق داده با تعرض باندهای مافیایی وابسته بهولایت فقیه بهزندگی و معیشت مردم، سفرهٔ کوچک شدهٔ زحمتکشان و محرومان بهکلی خالی شده است.
بحران عمیق اقتصادی، رشد منفی اقتصادی، کسری نیمی از بودجه، رشد سرسامآور نقدینگی، افزایش نرخ تورم، سقوط آزاد ارزش پول ملی، افزایش موج بیکاری، تعطیلی دستکم دو هزار کارخانه و واحد تولیدی بر اثر سیاست خصولتی و غارتگری افسارگسیختهٔ بانکها، فساد حکومتی، اختلاس، غارتگری و چپاول ثروتهای مردم که تنها با استفاده از بورس، ۳۰۰هزار میلیارد تومان داراییها و اندوختههای مردم را دزدیدند و زندگی دو و نیم تا سه میلیون نفر را متلاشی کردند.
تصویری که در بالا آمد، وقتی واضحتر میشود که با برخی آمار و ارقام مربوطه همراه شود. اگر چه این آمار و ارقام که توسط منابع خود رژیم و رسانهها و کارگزاران حکومتی ارائه شده، بسا کمتر از واقعیت است، اما گوشهٔ کوچکی از این دریای فقر و فلاکتی را که دامنگیر میهن ما شده، مینمایاند و پشت هر ایرانی وطنپرستی را میلرزاند.
برخی واقعیتها بهزبان آمار و ارقام
روزنامهٔ حکومتی کار و کارگر (۱۲ اسفند): با بیان اینکه «کارگران ایرانی کمترین مزد را در جهان میگیرند» بهکاهش مستمر و سال بهسال دستمزد واقعی کارگران طی سالهای اخیر اشاره کرده و بهنقل از یک پژوهشگر اقتصادی مینویسد: «حداقل دستمزد قانونی نیروی کار کشور در سال۱۳۹۹ به۱۱۰دلار و در اسفند ماه این سال به۱۰۰دلار سقوط کرده که حدود یکسوم رقم دستمزد سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵، یکپنجم سال۱۳۸۹ و پایینترین میزان در سه دهه گذشته است».
کیهان خامنهای (۱۴ اسفند) نیز این واقعهٔ هولناک را بهنحو دیگری منعکس کرده است: «قدرت خرید مردم در حال حاضر بهیکششم سال۹۲ رسیده... خط فقر که در سال۹۲ حدود ۲میلیون تومان بود امروز بهبالای ۱۰میلیون تومان رسیده است».
روزنامهٔ حکومتی رسالت (۱۲ اسفند) نوشت: «تورم اکنون بهجایی رسیده که عدهیی قدرت خرید یک نان کامل را ندارند و کارت ملی خود را گرو میگذارند. در چنین موقعیتی مرغ و تخممرغ کالای لاکچری محسوب میشود... و قیمت مسکن در بازه زمانی ۱۱ماهه امسال حاکی از افزایش ۷۹درصدی است»
روزنامهٔ جهان صنعت (۹ اسفند) نیز بهنقل از یک اقتصاددان حکومتی نوشت: در ۱۵سال گذشته، متوسط شاخص فلاکت (حاصلضرب تورم در بیکاری) در ایران، بیش از ۳برابر متوسط جهانی آن بوده است». و تنها یک کشور در جهان (ونزوئلا) دچار فلاکتی بیش از ایران است.
روی دیگر این سکه فقر و تباهی، غارت و چپاول افسارگسیخته و نهادینهیی است که نه در تاریخ ایران و نه در هیچ جای جهان، مثل و مانندی برای آن نمیتوان یافت. آن چنان که حتی خود خامنهای یک بار آن را بهاژدهای هفتسری تشبیه کرد. اژدهایی که از دشت و کوه تا جنگل و دریا و هست و نیست مردم ایران را میبلعد و جز خاکستر و ویرانی چیزی بر جا نمیگذارد. اژدهایی که در بیت خامنهای و سپاه پاسداران لانه کرده و تا وقتی این لانه از بنیاد ویران نشده تنوره میکشد و همه چیز را در کام خود فرو میبرد.
اما آیا خامنهای میتواند با دجالگری و فریبکاری و گرفتن ژست منتقد و غصهدار، خود را از آتشفشان خشموکین ارتش بیکاران و گرسنگان و غارتشدگان درببرد؟