رژیم ارتجاعی ولایت فقیه از همان ابتدای روی کارآمدن تا به امروز نشان داده است که برای اداره کشور و حل و فصل مسایل کلان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مردم چیزی در چنته ندارد. به همین دلیل برای حفظ نظامش به سرکوب در داخل و ایجاد بحران و جنگافروزی و صدور تروریسم به خارج از مرزها، روی آورد.
خط کار رژیم ولایت
حاکمیت ولایت فقیه که بهدلیل ماهیتش از همان ابتدا توان اداره، تجهیز و به کارگیری یک ارگان نظامی و ارتش مطابق استانداردهای جهانی» را نداشت، با تشکیل یک گروه نظامی-تروریستی، اتکای نظامی خود را بر آن قرار داد، در نتیجه در دوران جنگ بهجای پیشبرد جنگ بر مبانی علمی و نظامی جنگ مدرن از تاکتیک عصر حجر و امواج انسانی استفاده کرد که نتیجهاش قربانیان بیشمار بود.
این رژیم همچنین توان تأثیرگذاری مثبت سیاسی برای همزیستی مسالمتآمیز با همسایگانش را نداشت؛ به جای آن با تولید گروههای مزدور تروریستی و جنایتهای بیشمار تلاش کرد یا بازیگران سیاسی آنها را با تهدید و تطمیع زیر مهمیز خود بیاورد، یا با ترور و کشتار از صحنه حذف کند! جنایاتی که امروزه در عراق و لبنان و یمن و سوریه در جریان است، گواه همین بازی کثیف است.
در مسائل داخلی کشور هم رژیم آخوندی توان پاسخگویی به پایهییترین نیازهای اقتصادی و اجتماعی مردم را نداشت؛ لذا بجایش با سرکوب سنگین، ارعاب و خفقان، هر صدای مخالفی را خفه کرد و هر آزاد اندیش و دگر اندیش را یا زیر شکنجه کشت، یا بهدار کشید، یا با صحنهسازی از بین برد. از اعدامهای دهه شصت تا کشتار ۶۷ و قتلهای زنجیرهیی دهه هفتاد تا به رگبار بستن مردم در خیابانها شهرها و نیزارهای ماهشهر در آبان۹۸ و...
در عرصهٔ سیاست خارجی هم به جای دیپلماسی درست بر مبنای منافع ملی مردم ایران، به صدور تروریسم روی آورد و برای بقای خودش سرمایههای مردم ایران را به چاه ویل تروریسم، اتمی و موشکی ریخت که نتیجه این سیاستها، از یکطرف به زیر خط فقر شدید بردن اکثریت مردم ایران و انزوای جهانی بیسابقه بود که خود را در سنگینترین تحریمها و خفگی اقتصادی نشان میدهد.
اما از آنجا که به بیان ضربالمثل مشهور فارسی «بار کج به منزل نمیرسد»، آثار و علائم فروریزی بارهای کج روی پالان ولایت از هر گوشه و کنار رژیم به چشم میخورد!
بر سر دوراهی بنبست
خامنهای که زمانی با شعار مسخرهٔ «نرمش قهرمانانه» پای نوشیدن جامزهر برجام آمده بود، با به حاشیه رفتن سیاست مماشات متوجه شد که از برجام آبی نه تنها آبی برایش گرم نشده بلکه بهگفته خودش فقط خسران بوده است. حالا بر سر دوراهی تسلیم یا رویارویی با جامعه جهانی دم ولایت در تله اتمی گیر کرده است.
اگر بخواهد خط رویارویی را برود و اتمی شدن را انتخاب کند، مشکل اینجاست که «اتمی» شدن نه تنها برای کشورهای غربی و منطقهای، بلکه حتی برای نزدیکترین شرکای نظام هم مانند چین و روسیه بهعنوان یک «خط قرمز» معرفی شده و عواقب خطرناکی در پی دارد، از جمله رفتن پرونده رژیم به شورای امنیت و قرار گرفتن ذیل فصل هفتم و...
لیز تراس، وزیر خارجهٔ انگلستان در ۲۹مهر ۱۴۰۰ به الشرقالأوسط گفت: «برنامه اتمی رژیم ایران پیشرفت بیسابقهای کرده و کشورش نسبت به این برنامه بسیار نگران است... ما نمیخواهیم شاهد دستیابی رژیم ایران به سلاح هستهیی باشیم». وی در این گفتگو ضمن هشدار به رژیم آخوندی گفت: «پیشنهاد کنونی برای بازگشت به میز مذاکرات اتمی تا ابد برقرار نیست و رژیم ایران باید از فرصت پیشنهادی برای از سرگیری فوری مذاکرات استفاده کند».
از سوی دیگر مدیر کل آژانس بینالمللی اتمی نیز در مصاحبه با بنیاد فکری استیمسون در واشنگتن، از ممانعت حکومت آخوندی برای بازرسی آژانس از مراکز اتمی خبر داد و خواستار محکومیت این اقدام رژیم از سوی قدرتهای جهانی شد (سایت استیمسون ۲۹مهر ۱۴۰۰).
اگر هم که باز بهدنبال نرمش قهرمانانه بخواهد برود باید به خواستههای طرفهای مقابل که غیر از اتمی، به مسایل موشکی و دخالتهای منطقهای هم که وارد مذاکرات و محدودیتها بشود تن بدهد
بحران اجتماعی؛ بنبست سرکوب
گذشته از تنگنای بینالمللی، خامنهای در درون کشور هم مطلقاً راهی برای عبور از بحرانهای خودساخته ندارد. هشدارهایی متعدد توسط مهرهها و رسانههای رژیم نسبت به خطر انفجار اجتماعی بیانگر این واقعیت است. ضمن اینکه روزی نیست که پروندهیی از فساد و چپاول افسارگسیخته که در این رژیم نهادینه است رو نیاید.
مصطفی میرسلیم، مهرهٔ کهنهکار حکومتی در مجلس ارتجاع گفت: «هفتاد درصد قاچاق تنها متعلق به یکی از بنادر است». روشن است که این آمار و ارقام دیگر نامش نه «قاچاق» بلکه رسماً «تجارت» است؛ اما به شیوهٔ آخوندی!
به همین دلیل حتی مهرههای جیرهخوار همین نظام هم معترفند که فساد و فروپاشی اقتصادی چنان است که نه رفع فوری تحریم و نه وارد کردن سیل پول به کشور، قادر به جلوگیری از آن نیست!
به همین دلیل است که روزنامه حکومتی آرمان در ۲۸مهر ۱۴۰۰ هشدار گونه مینویسد: «اگر وضع به همین منوال پیش برود اینبار با گرسنگان و پابرهنگان و ضرب آهنگ قابلمههای خالی چه خواهید کرد؟»
نظام آخوندی بهخوبی حس میکند که بهدلیل خشم و نفرت انفجاری همین گرسنگان و پا برهنگان، دستش در سرکوب عریان بسیار بسته است چرا که میتواند هر کدام از این اقدامات جرقهای در انبار باروت خشم اجتماعی باشد.
بنابراین باید گفت خامنهای در شطرنج سیاسی خودش در حسرت بمبی که نیست و در سوزش و رنج از تحریمی که هست و در وحشت از انفجار اجتماعی، به چشم خویشتن میبیند که آینده «جوجهٔ مرگی فجیع را در آشیانه به بیضه نشسته است!»