در پنجمین ماه قیام سراسری مردم ایران و بهرغم بسیج تبلیغاتی سرسامآور و منزجرکنندهیی که رژیم آخوندی بهمناسبت دههٔ زجر بهراه انداخته، آتش و قیام همچنان در جای جای میهن شعله میکشد و پیام «شاه سلطان ولایت مرگت فرا رسیده» را طنینانداز میکند.
بهآتش کشیدن نمادهای دهه زجر سلطنت دینی و مراکز سرکوب و اختناق، توسط کانونهای شورشی و جوانان شورشگر بهیک جریان مستمر و چشمگیر تبدیل شده است. انجام این عملیاتها، بهرغم اقدامات حفاظتی و تدابیر پیشگیرانهٔ امنیتی رژیم، کماً و کیفاً در حال گسترش است. نگاهی تیتروار بهسلسله عملیات دو سه روز اخیر وضعیت را روشنتر میکند:
۱۲بهمن:
انفجار ادارهٔ کل تعزیرات حکومتی در اصفهان
انفجار پایگاه بسیج سپاه پاسداران در ارومیه
بهآتش کشیدن در ورودی پایگاه بسیج سپاه پاسداران در اهواز
بهآتش کشیدن تابلو وزارت آدمکشی و جاسوسی اطلاعات در همدان و دزفول
بهآتش کشیدن بنر تبلیغاتی دههٔ زجر در شوش
۱۳بهمن:
بهآتش کشیدن تابلو وزارت آدمکشی و جاسوسی اطلاعات در تهران
بهآتش کشیدن بنر تبلیغاتی دههٔ زجر در شهرهای کلاردشت، آستارا و بهشهر
بهآتش کشیدن پایگاه سرکوبگر زنان بسیجی در تهران
بستن مسیر نیروهای سرکوبگر با سر دادن شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» در نیشابور
۱۴بهمن:
به آتش کشیدن بنر تبلیغاتی دهه زجر و تخریب تصاویر منحوس خمینی و خامنهای و قاسم سلیمانی در تهران، مشهد، شوش، صومعهسرا، نیکشهر (بلوچستان)، همدان و یزد.
بهموازات پیشروی و گسترش خط آتش، تظاهراتهای مردمی در شهرهای مختلف میهن، با شعارهای انقلابی ادامه داشته است. شعارهایی همچون «مرگ بر خامنهای، لعنت بر خمینی» و «زیر شکنجه گویم یا مرگ یا آزادی»، «خامنهای ضحاک میکشیمت زیر خاک» و «مرگ بر جمهوری اعدامی» از جمله در مناطق مختلف تهران و شهرهای کرج، قزوین، سنندج، کرمانشاه و جوانرود.
در این مورد، بهویژه باید بر تظاهرات پرخروش هموطنان دلیر بلوچ در زاهدان و خاش تأکید کنیم که این جمعه (۱۴بهمن) نیز بهرغم اقدامات سرکوبگرانهٔ رژیم و حضور نیروهای امنیتی، در خیابانها بهحرکت درآمدند و بار دیگر با غریو شعارهای انقلابی و رزمجویانه، بر آرمان آزادی، سرنگونی رژیم ولایت فقیه و مرزبندی استوار با هر گونه دیکتاتوری، چه از نوع شاهی و چه از نوع شیخی، پای فشردند. آنها علاوه بر شعارهای محوری «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر»، میخروشیدند: «چهدار باشه چه زندان، ایستادهایم تا پایان»، «قسم بهخون یاران ایستادهایم تا پایان»، «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت»، «میکشم، میکشم، آنکه برادرم کشت» و «طناب دار جلاد بر گردن دماوند دیگر اثر ندارد» و «از زاهدان تا تهران، جانم فدای ایران».
هموطنان آگاه بلوچ همچنین پلاکاردها و پارچهنوشتههایی همچون «شاهزاده، آقازاده قدغن!» و «ولایت، وکالت دو روی یک سکه» علیه بازی ننگین ساواکی ـ پاسداری حول بچه شاه، در دست داشتند.
طنینانداز شدن این شعارها و مضامین واحد از زاهدان تا اصفهان و از سنندج تا تهران و در سراسر ایران، بیانگر آن است که خون قیام و آزادیخواهی در پیکرهٔ تمام ملت ایران جریان دارد؛ ملتی که در پنجمین ماه قیام سراسری، بهرغم سرکوب وحشیانه و کشتار صدها جوان قیامی و بهرغم تمامی دجالگریهای دشمن برای خاموش کردن قیام و منحرف کردن و متفرق کردن صفوف آن، برای نیل بهآزادی و استقلال و برپایی جمهوری دموکراتیک عزم جزم دارد.