خامنهای با دنگ و فنگش تحریم شد. مثل اینکه قرار است بالاخره هر چه مفت خورده و به هر چه دست انداخته و هر چه بالا کشیده بالا بیاورد. آخوند دوزاری از خباثت و بیبتگی به آلاف و الوف رسید، یکشبه از خم رنگرزی خفتگان ولیفقیه بیرون آمد و بعد هم خود را مرجع خارج کشور! و نم نمک داخل کشور خواند و بعثه راه انداخت و فتوای کیلویی صادر کرد. ناز برفلک و فخر به ستاره نمود و معلوم بود که هوا برش داشته و خیال کرده شهر هرت است. بزنید! بکشید! منفجر کنید! هر چه زودتر بمب خوشگل بیاورید! داخل ماشین با نور افکن من را نورانی کنید. در بوشهر دستمال بیاورید که به جای دستم ببوسند. سلبریتی بیاورید که تملقم را بگوید. پول و هر چه دم دستتان است بفرستید که مریدان ولایتمان زیاد شوند. بفرستید عراق و سوریه و یمن و لبنان و افغانستان و و زینبیون وفاطمیون و انصار و حزبالله...
و به این ترتیب مملکتی را با غارت و کشتار و فریب به قهقرا برد و خونها مکید و مصیبتها افزود و جوانها کشت و به کشتن داد و هر صدا و نفس پاک و دردمندی را در نطفه خفه کرد و آن کرد که مغول وهر اشغالگر خونریز از آن عاجز ماند.
ثروت، دزدی و خفقان
در فاشیسم دینی ـ به نسبت دیکتاتوریهای معمول ـ بسا تیغ تیزتری به دست زنگیان مست افتاده و تنها رکورد دار بگیر و ببند و زندان و اعدام نیستند. بلکه در چپاول هم بیسابقهاند و بیهمتا.
بر آورد ثروت خامنهای طبق آنچه خبرگزاری رویتر اعلام کرد بالای ۹۵میلیارد دلار است. از طویله مجلس یک پاسدار دو آتشه میگوید "آخه ۲۵میلیون دلار هم شد دزدی؟!" خامنهای در همان شارلاتان بازی ولیفقیه شدن خودش گفت بهحال ملتی که او ولیفقیهش باشد باید خون گریست. او نگفت بهحال مملکتی که یک گماشته آدمکش بگوید"آخه۲۵ملیون دلار هم شد دزدی؟" باید خون گریست. این خبیث ویرانگر برای رد گم کنی گفته بود فساد حکومت مثل اژدهای هفت سر است تا بالای همه بلند شود و مال غصبی و غارت شده خودش را زیر عبا ببرد. لالایی را برای دیگران میگفت تا آدرس اصلی گم شود و سر اصلی اژدها مخفی بماند. این شارلاتان بازی شریک هم دارد. حسن روباه میگوید دارایی او یک حسینیه و یک خانه است و قزمیتهای صادراتی هم به او میگویند دست پاک. یک زمانی هم برای فتح باب سرکوب و کشتار رذیلانه میگفتند ما برای مستضعفین آمدهایم و ثروت هنگفت بنیاد مثلاً مستضعفین را به زیر بغل زدند. رو به دوربین تلویزیون میگفتند این وزیران ما چقدر امساک میکنند. این همه زحمت میکشند و من فکر میکردم که با حقوق وزیر باید زندگی آنچنانی داشته باشند اما دیدم که صبحانهشان یک کف دست نان است و چای!
وقاحت آخوند حد و مرز ندارد. کما اینکه میکشد و مظلومنمایی میکند. میدزدد و سفید نمایی میکند و شر و جهنم راه میاندازد و پند معصومیت میدهد.
غارت و فقر دو تیغه یک قیچی اند که ولایت این نابکار به جان ملک و ملت انداخته و دروغدرمانی آن را پیشرفت میخواند. ملتی که دارائیش چپاول شد و کولبرش کشته به تیر ستم، ثروتش به کام جانیان رفت و جوانش دربند و اسیر جلاد، سرزمینی که مغزهایش فراری شدند و لشکر جهل به کار مسخ و فریب، با انبوه معتادین و بخت برگشتگان و قربانیان قاچاق انسان و قربانیان زلزله و سیل که بیپناه و رها شده به دست فراموشی سپرده میشوند. سیاههای بس طویل از ویرانی و محنت و بلایای بس جان کاه که این خبیث و اعوان و انصارش بر سر همه آوار کردهاند.
اضمحلال زندگی، هدف فاشیسم مذهبی
چاه ویل تباهی و ویرانی و دشمنی علیه بشریت و در یککلام اضمحلال زندگی ظرفیتی است در قد و قواره فاشیسم مذهبی. در لحظه لحظه زندگی روزمره در خیابان و اداره و کارگاه و مزرعه و هر عرصهای که تصور شود رسوخ کرده و به تباهی کشیده است. سیاهی ارتجاع قرونوسطایی با مشخصه ولایتفقیه تا پستوی خانهها خزیده و بسا فجایعی آفریده که کمتر علنی میشود. کسی نمیداند که اضمحلال خانوادهها تا کجا پیش رفته و آثار ظلم و جنایت این شجره خبیثه تا کجا رسوخ کرده است. ایران امروز در اسارت شیخ و پاسدار از همه شئونات مملکتی تهی شده و تنها دو مؤلفه رونق بیحساب دارد یکی سرکوب و دیگری فریب عجین با غارت. در پناه همین سرکوب و فریب دزدیهای نجومی جریان دارد تا رمق زندگی را بخشکاند.
شمهای از این خبیث
ولیفقیه یکشبه بیدلیل از خم رنگرزی بیرون نیامد. امتحان خودش را به پیشگاه امالفساد و امام جنایتکاران و تبهکاران درشت دانه پس داده بود. این فاسد خبیث هنگامی که اعدام سراسری و مخفیانه اسیران زندانها از پرده بیرون افتاد و ابعاد وحشتناک این جنایت تکاندهنده تاریخی بیشتر و بیشتر فاش میشد صدایش از رادیو رژیم مورخ ۱۵آذر ۶۷پخش شد که گفت «اعدام میکنیم و با این مسأله شوخی نمیکنیم» خامنهای در پاسخ به سؤال مکتوب دانشجویان گفت: «مگر ما مجازات اعدام را لغو کردیم؟… این آدمی که توی زندان، از داخل زندان با حرکتهای منافقین که حملهٔ مسلحانه کردند به داخل مرزهای جمهوری اسلامی… ارتباط دارد… باید چکارش کرد؟ او محکوم به اعدام است و اعدامش هم میکنیم. با این مسأله شوخی که نمیکنیم». او بهعنوان رئیس جبهور وقت این اظهارات را به زبان آورد و کم نبود سوابق جنایتباری که به ثبت داده بود.
پاندول دیروزی و خونریز امروزی
زمینههای چنین ظرفیتی یکشبه و دو شبه ایجاد نشده بود. او که مثل سایر آخوندهای مفتخور حتی تصور به چنگ آوردن حکومت باد آورده را نداشت بهمحض شنیدن بوی کباب، از کسانی که تا دیروز خود را به آنها نزدیک نشان میداد و سعی در جبران عقدههایش با اسم آنها میکرد فاصله گرفت و به قدرت غصبی که رسید بیمهابا در ریختن خو نشان شریک شد. این آخوند ضعیف النفس عرصه را که دید چهار نعل در خط جنون خمینی تاخت و از عناصر اصلی محرک چماقداری و تیغ کشی ایام بعد از انقلاب شد تا هر چه زودتر در مدار مهرههای اصلی حکومتی جا باز کند. وقتی هم که در خط ولایت کودنی کرد با تشر خمینی زانو زد و غلط کردم گفت که جبران مافات کرده باشد. خمینی نوشته بود که نمیفهمی ولایت چه قدرتی دارد. حتی میتواند احکام فرعیه را هم تعطیل کند و میتواند قراردادهایش با مردم را یک طرفه نقض کند! این مفلوک هم از فرط خماری به دست و پا افتاد و بلافاصله مفصل و قراء یک فقره غلط کردم غلیظ به جا آورد که مقبول افتد. در تشنگی قدرت و ثروت و خون و جنون نظر شخصی کیلویی چند؟
سوابقش میگوید مثل پاندول بین افراد در رفت وآمد بوده که هر کجا چرب تر باشد خود را بچسباند.
او شریک خون روحانی مبارز شهید حبیبالله آشوری شد که قبل از حکومت از نام او سوءاستفاده میکرد اما در همنوایی با آخوندهای دینفروش در همان بدو قدرت به تکفیرش پرداخت تا اسیر دژخیم لاجوردی و اعدام شد.
فتحعلی و سید علی
چنین ملغمه عقده و سیاه اندیشی به مال غارتی بیش از ۹۵میلیارد دلار دست انداخته و در واویلای گرانی کمرشکن که خودش مسبب آن است به آدمکشان تزریق میکند و دریغ از یک پول سیاه که به زخم قربانیان بدکاری و چپاول خود و اعوان و انصارش بخورد.
فتحعلی قاجار در عین فقر و عقبماندگی و مرض و بیچیزی مردم، ذخایر و نفایس و جواهرات هنگفت در خزانه داشت که خراج مملکت را کفاف میداد. اما در مسافرتهای اروپایی و خرج کمرشکن شاهانه دستور داد از بانک روس قرض بگیرند و با فرعش بر سر ملت فقیر و گرسنه آوار کنند. خامنهای هم هزینههای جاهطلبی اتمی و جنگافروزی و تروریسم گسترده با هزینههای نجومی را بر سر ملت خراب کرده و مکافات غارتهای نجومی و خیانتهای بمب هستهای را سعی کرد بر سر ملت محروم آوار کند. پروژههای عمرانی تعطیل و نیمه تعطیل، پیمانکاران دولتی از یک طرف مقروض و از طرف دیگر طلبکار کارفرمای دولتی و درمانده، بهداشت و درمان و آموزش و پرورش و بیمه تأمین اجتماعی در هم ریخته، شهرداری بهغایت اخاذ و منشاء فساد دیوانه کننده، معلمان تنگدست، بازنشستگان تحت فشار، مردمی عاجز از تأمین حداقلهای زندگی و از طرف دیگر چپاولگران و زالو صفتانی که به همین مردم فخر میفروشند و به عبودیت میخوانند. این وضع سیاه و اسفبار باید که ختم شود، باید که نابود شود.
درماندگی حکومت و روشن بینی مقاومت
این بلیه شوم همان کوه یخی است که وقتی کمتر چشمی آن را میدید مقاومت مشروع ایران بهروشنی دریافت و هشیارانه به افشا و ریشهکنی آن بر آمد. هیهات که نه مدعیان وطنی چشم و ارادهای به دیدن داشتند و نه مماشات غرب از سنگاندازی و مهار مقاومت دست کشید. بر عکس تا توانستند بر سر پیشقراولان آزادی خاکستر پاشیدند. محدود ومحصور کردند، بمباران کردند، به پاسداران دست باز دادند، هر روز بر سر راهش مانع و تهمت و فریبکاری گذاشتند و حتی تروریستهای لو رفته و دستگیر شده رژیم را آزاد کردند. تا توانستند گرد یاس پاشیدند و دنیای ایرانی را به بد و بدتر محصور کردند. به پاسخ انفجار و خونریزی و هرج و مرج آخوندی پول و امداد هنگفت به آن رساندند و افعی را چاق و چله کردند تا نیشهای زهر آگین بیشتری نثار ملت و مدافعانش کند. اما همدستیها و سوخت رسانیها و باج دادنها افاقه نکرد. باجخواهی ارتجاع هار بیشتر شد و به بیخ گوش خودشان رسید. جهان با اکراه و خواب آلود، طاعونی یافت که به مرزی محدود نیست و حرفه کشتار و بندبازی، تروریسم و بمبسازی به شبکه جهانی و همدستی بینالمللی تبدیل شده است. دیگر قربانیانش را تنها از مردم تحت سیطره حکومت نمیگیرد. حالا بهخصوص پس از اشغال عراق راه خود را باز یافته و به منطقه سرازیر شده و عنقریب فراگیر میشود. هنوز هم مماشات کثیف می بیند اما باورش را اکراه دارد. هنوز هم نیاز به حضور در حوزه آخوندی و درک طرحات فسیلهای متحرک دارد.
چه کسی افشا کرد؟
در این وانفسا چه کسی توان و یارای ایستادگی و کشاندن جرثومه تباهی به ذلت و خواری و پس دادن حساب داشته و دارد؟ جز مقاومتی سترگ که از روز اول دشمن را شناخت و افشا کرد؟ جز پیشتازانی که چون کبوتران سپید پیام آگاهی و آزادی به اعماق مردم بردند و از خان و مان و جان و مال و همه هستی خود مایه گذاشتند؟ حرف اصلی مقاومت ایران در تظاهرات قهرمانانه مردم شورشی و شعارهای راهگشا طنینانداز شد: دشمن ما همینجاست الکی میگن آمریکاست.
تاراجگر ورشکسته به تقصیر
افزایش تنشهای درونی و بیرونی نظام منحط بهخصوص بعد از خیزش دیماه ۹۶شتابان و متزاید بوده است. انفجار خشم در تقدیر است و پیش لرزهها شروع شده و حاکمیت به خود میلرزد. حاصل جنایتی که زمره فقیهان دینفروش در حق مردم کردند تمامعیار بیرون زده و مماشات جهانی هم بهرغم تقلا و لابی و مزدور از رمق افتاده است. مقاومت سازمانیافته مردم ایران از پس مهیب ترین توطئههای ارتجاعی استعماری مستحکم و بیشکست بر آمده و در کار سترگ خیزش نهایی ملی است. نظام ایران سوز و مردم ستیز در محاصره بحران و ورشکستگی و در بنبست واقعی است. بهرغم تقلای جنون آمیز حتی از رنگ کردن بنبست با استکبار عاجز است. علاوه بر حضور مقتدر مقاومت ایران و آمادگی خیز سرنگونی کلکسیون بحران و بنبست از فشل اداری و دزدی و فساد تا تحریم بنگاهها و مهرههای حکومتی جواب ۴۰سال ایلغار، شبیخون، خونریزی، آدمکشی داخلی و منطقهای و تاراج بیحساب دستگاه آخوند پاسداراست. منهای سرکوب، رژیم فلاکت و عقبماندگی در تمام عرصههای اجتماعی، اقتصادی، استراتژیک، ایدئولوژیک و فرهنگی مرده است. خامنهای در محاصره به آمار اعتراضات و بحرانها و تنشهای داخلی و خارجی نگاه میکند و میداند تحریم چیست. این ورشکسته به تقصیر فکرش را هم نمیکرد اما شد و خودش و نهادش هم به تله افتاد.
خیاط در کوزه افتاد!
م سپه رام
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است