آخوند روحانی پس از ۱۹ روز که از سیل ویرانگر لرستان و خوزستان میگذرد، به لرستان رفت و در جلسه بهاصطلاح بحران شرکت کرد.
رئیسجمهور رژیم انبوهی وعده داد و آمارهای آنچنانی ارائه کرد. وعدهایی که اگر چه نمیتواند هیچ مسألهیی از وضعیت بحرانی ناشی از سیل را حل کند اما کار کرد دروغدرمانی این ادعاها، یگانه ابزار باقی مانده در دست روحانی برای مواجهه با خشم و نفرت عمومی است.
هدف روحانی از سفر به لرستان و خوزستان؟
هدف روحانی در سفر به استانهای سیلزده جنوبی اساساً تبلیغات و دروغدرمانی بود!
بحث خسارتهای ناشی از سیل بسا عمیقتر از وعدههایی است که روحانی به مردم داد!
روحانی پیشتر گفته بود هنگامیکه بیماری در حال احتضار است، باید به او گفت: وضعیتت خوب است! البته این نکته را روحانی درباره وضعیت بحرانی رژیم گفته بود. اما در مجموع هر بار که وعده میدهد، دقیقاً پیرو همان سیاست است یعنی حرفی میزند اما در عمل هیچ مادهای ندارد!
او یک روز میگفت اگر تحریمها برداشته شوند همه چیز حل خواهد شد و «مشکلی نیست که آسان نشود»! حتی معضل آب آشامیدنی مردم هم حل خواهد شد!
بعد که در چارچوب سیاست مماشات، تحریمها را برداشتند و بیش از ۲سال هم هیچ خبری از تحریمها نبود، اما با این وصف هیچ مشکلی از مردم حل نشد!
گرانی! بیکاری! تورم! دلار! فقر! اینها بخشی از مهمترین مشکلات مردم بوده و هستند اما هیچکدامشان حل نشدند!
مشکلی که حتی پول هم آن را حل نکرد!
البته با برداشتن تحریمها پول آمده بود، فراوان و میلیاردی هم آمده بود، تا حدی که رئیسجمهور کنونی آمریکا تنها درباره میزان پول نقدی که اوباما با هواپیما برای رژیم فرستاد گفت: آنقدر آن پول زیاد بود، که خزانه آمریکا این حجم پول نقد نداشت و ناگزیر دلارهایشان را از کشورهای دیگر هم جمعآوری کرده و برای فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران فرستادند!
آنهمه دلار چه شد و کجا رفت؟
حتی یک «سنت» آن به ملت نرسید و تنها جیب آخوندهای حکومتی و کارگزاران نظام را انباشت یا در سوریه و عراق و یمن و لبنان خرج کشتار مردم ستمزده آنکشورها شد و بخشی از آنهم هزینه تروریستهای سپاه پاسداران و بسیج شد تا بتوانند با فراغ بال مردم را سرکوب کنند!
اکنون باید با همین یادآوری گفت:
وعدههای کنونی روحانی هم چیزی بیشتر از آنچه که تاکنون گفته و در عمل انجام دادهاند نیست!
برخی دروغهای آشکار رژیم
روحانی گفت کسی کشته نشد اما بر اساس مراجع رسمی رژیم که مأموریتشان کوچک وانمود کردن ابعاد فاجعه سیل است؛ در لرستان حداقل ۱۲نفر آمار رسمی کشته شدگان است!
روحانی گفت تاکنون کمکهای قابل توجهی به سیلزدگان شده است اما پرویز فتاح رئیس کمیته موسوم به خمینی گفت هنوز هیچ کمکی به سیلزدهها نرسیده است.
روحانی دم از وام میزند اما فتاح گفت هیچ وامی به سیلزدهها پرداخت نشده است!
خوزستان در سال ۹۵هم دچار سیلزدگی شد و روحانی وعده داد خسارتهای مردم را جبران کند اما در همین سیل ۹۸ مردم در برابر وعدههای جهانگیری گفتند چگونه باور کنیم خسارتهای ما را پرداخت خواهید کرد در حالیکه هنوز خسارتهای وعده داده شده سیل ۹۵ را پرداخت نکردهاید!
روحانی گفت خوشبختانه هیچگونه شیوع بیماری تاکنون نداشتهایم.
در حالیکه خبرگزاری رسمی مجلس رژیم در گزارشی گفت: «چند روزی است که خبرهایی از شیوع برخی بیماریها به گوش میرسد!
عبادی سخنگوی کمیسیون بهداشت رژیم هم تأکید کرد از هماکنون شیوع بیماریهای پوستی در بین سیلزدهها گزارششده است.
چشمانداز دروغدرمانی
رژیم برای مهار فضای خطرناک و انفجاری جامعه، تلاش میکند دو اقدام موازی را پیش ببرد:
اول: دروغدرمانی که آبی بر این آتش خشم مردم بریزد.
دوم: آوردن مزدوران عراقی و خارجی رژیم در شهرهای سیلزده برای مهار فضای انفجاری.
وارد کردن مزدوران خارجی البته یک هدف دیگرش روحیه دادن به پاسدارها و بسیجیهاست.
چرا که اتفاقاً همین پاسداران ابزار سرکوب جامعه هستند، اما اکنون و بهویژه پس از لیستگذاری شدن سپاه در فهرست گروههای تروریستی، نگرانی و ترس بهشدت در پاسداران تشدید شده است.
خامنهای اخیراً رژیم را مانند کسی که میان دو پرتگاه گیر کرده باشد توصیف کرد و گفت مواظب باشید هر قدمی که بر میدارید درون پرتگاه نیفتید!
وی چند روز بعد که با ارتش دیدار داشت از «اضطراب» در نیروهای مسلح رژیم صحبت کرد.
روز جمعه ۳۰فروردین هم آخوند صدیقی در نمایش جمعه رژیم از «هجوم شیاطین» صحبت کرد و اذعان کرد نیروهای رژیم نگران تحریم و تشدید آن هستند! او تا آنجا پیش رفت که حتی گفت: «به جهنم که تحریم تشدید میشه!»
از سوی دیگر این روزها خامنهای مکرراً به بدنه نظامش هشدار میدهد که نترسید! نگران نباشید! مایوس نشوید! وحشت نکنید! و....
اینها تماماً نشانههای پیآمد دروغدرمانیهایی است که آخوندها اعمال میکنند اما خودشان نیز بهتر از هرکس دیگری میدانند این دروغدرمانیها پاسخ مسأله نیست و پس از چند روز مردم را عصبانیتر خواهد کرد!
آنچه که اکنون رژیم با آن روبهرو است
اکنون رژیم از یک طرف با یک سیل ویرانگر مواجه است که بهگفته مردم عامل و مسبب آن رژیم و مشخصاً سپاه پاسداران است. خروجی این وضعیت هم البته قیام یا حداقل، تهدید شعله کشیدن قیام است.
از طرف دیگر رژیم با وارفتگی و از رمقافتادن نیروهای سرکوبش مواجه است.
نیروهایی که از یک طرف آماج خشم و نفرت عمومی مردم هستند و از طرف دیگر در لیست تروریستیای قرار گرفتهاند که تمامیت ارگانیکشان را مورد تهدید قرار میدهد.
آوردن مزدوران خارجی نیز بنا به همین علتها است:
یعنی از یکسو میخواهد با گماردن مزدوران خارجی خلأ وجود پاسداران را پر کرده و جامعه را از عنصر سرکوبگر خالی نگذارد و مردم را مرعوب کند و از سوی دیگر تلاش میکند به پاسداران وحشتزدهاش روحیه تزریق کند.
در حالیکه همگان میدانند این نیروها، تماماً مزدور و مواجب بگیر هستند و در نتیجه مطلقاً نیروی رزمی محسوب نمیشوند. مزدوری که برای پول میجنگد توان ایستادگی در برابر ملتی را ندارد که از خانه و کاشانه و سرزمین و حاکمیت ملی به یغما رفتهاش توسط آخوندها و پاسداران فاسد و جانی، دفاع میکند.
به همین علت است که روز جمعه ۳۰فروردین ۹۸ استاندار جانی رژیم در خوزستان، پاسدار شریعتمداری با اشاره به مزدوران حشدالشعبی گفت این نیروها آمدند و رفتند و اصلاً در جلسات بحران استان هم حضور نداشتند!
گفتهای که روشن بود در واکنش از خشم و تنفر عمومی مردم به زبان میآورد و با این کلمات تلاش میکند عقبنشینی کند.
آیا یک حاکمیت مردمی توان مقابله با چنین سیلی را داشت؟
در مورد ویرانگری سیل، جدای از علت آن که رژیم و سپاه بوده، این سؤال به ذهن میزند که اگر یک دولت مردمی در ایران بر سرکار بود، آیا میتوانست از پس این همه ضایعه و خسارت بر بیاید و ضایعات بهوجود آمده را جبران کند؟
در پاسخ باید گفت: اکنون در تمام دنیا، برای مقابله با یک فاجعه ملی، دولتها روی یک مبنا و یک شرط سرمایهگذاری میکنند.
مبنا، همیاری ملی است. (چه مادی و چه معنوی و روحی) مانند آتشسوزی کلیسای نتردام پاریس که در عرض چند ساعت چند میلیارد دلار کمک مردمی برای بازسازی آن جمع شد.
شرط هم خود دولت، با سازماندهی، اختصاص بودجه، و بسیج امکانات است.
اما از آنجا که در ایران هیچیک از این دو عامل وجود ندارد و مردم به اندازه سر سوزنی به حکومت اعتماد ندارند در نتیجه امیدی به بازسازی مملکت و جبران خسارتهای مردمی نیست.
به همین علت راهحل ریشهیی برای نجات مملکت باز هم باید گفت سرنگونی این رژیم است و بس!
اما بهصورت مقطعی، راه مقابله با پیامدهای این سیل همان همبستگی مردمی و شوراهای مردمی است، یعنی ایجاد نیروهایی که ضمنا امر سرنگونی را هم خود به دوش داشته و پیشتاز مردم در تحقق این وظیفه ملی هستند.