رسانههای حکومتی در روزهای اخیر در مورد انزوای بینالمللی و بهنوشته روزنامه اعتماد ۳۱شهریور «تنهایی استراتژیک» رژیم نوشتند و نسبت به عواقب آن هشدار دادند.
آنها به این واقعیت هم اذعان کردند که سیاست نگاه به شرق خامنهای و پیوستن به پیمان همکاری شانگهای در سطح روابط بینالمللی و اقتصادی مشکل چندانی از رژیم حل نمیکند، و همچنان در تنگنای محاصره اقتصادی و سیاسی قرار دارد.
روزنامه دنیای اقتصاد ۴ مهر۱۴۰۰ در این رابطه نوشت: «واقعیت این است که تا زمانیکه قادر نباشیم در اراده سیاسی ایالاتمتحده برای اخلال در اتصال ایران به نظام مالی بینالمللی تغییری ایجاد کنیم این وضعیت کم و بیش بههمین شکل باقی خواهد ماند. سیاستمداران در پیمانهایی مانند شانگهای با یکدیگر در مورد عدم مانعتراشی برای مبادلات فرامرزی بهتفاهم میرسند؛ اما در نهایت این فعالان اقتصادی هستند که باید این تبادلات را عملیاتی کنند و این مبادلات بر بستر نظام مالی جهانی نیز عملیاتی میشود. بدون هیچ تعارف و پردهپوشی، برای حفظ منابع کشور، باید این نکته را گوشزد کرد که ایالاتمتحده بر هسته مرکزی نظام مالی کنونی جهان تسلطی تقریباً بلامنازع دارد. راهحلهایی که از آنها به «دور زدن تحریمها» تعبیر میشود؛ هر چند تلاشهایی ارزشمند برای گرهگشایی از ضروریات کشور و حداقل معاش ملت است؛ اما جایگزین دسترسی به نظام مالی بینالمللی نیست».
این انزوا و تنهایی آنچنان است که رسانههای حکومتی ۴ مهر۱۴۰۰ هر یک به ابعادی از آن حتی در رابطه با کشورهای همسایه از جمله جمهوری آذربایجان پرداختهاند.
روزنامه حکومتی اعتماد در مطلبی با عنوان «نقطه جوش در مرزهای شمال غرب» نوشت: «طی روزهای گذشته تنش در روابط تهران و باکو به سطح بالایی رسیده است. ایجاد اختلال در مسیر ترانزیت کالا میان ایران و جمهوری ارمنستان، در کنار نظامیگری فزاینده جمهوری آذربایجان در نزدیکی مرزهای ایران، از جمله برگزاری رزمایش سهجانبه موسوم به سه برادر با حضور نظامیانی از ترکیه و پاکستان، در کنار اظهارات برخی نمایندگان پارلمان جمهوری آذربایجان علیه ایران، با واکنشهای بسیار تندی در داخل ایران مواجه شده است انتظار داریم جمهوری آذربایجان حسن همجواری را رعایت کرده و پای نیروهای بیگانه را به منطقه باز نکند» (اعتماد ۴ مهر۱۴۰۰).
روزنامه شرق هم مانور سه کشور جمهوری آذربایجان، پاکستان و ترکیه در منطقه را به باد انتقاد گرفت و در این رابطه نوشت: «در هفتههای گذشته رویدادهایی چون برگزاری رزمایش نظامی سه کشور جمهوری آذربایجان، پاکستان و ترکیه نمونه تازهیی از تحولات منطقهیی در شمال ارس را هویدا کرد؛ همچنین برخلاف کنوانسیون حقوقی دریای خزر که هیچ نیروی خارجی به جز کشورهای منطقه، حق حضور در دریای مازندران را ندارند اما رزمایش مشترک ترکیه (که به دریای مازندران دسترسی ندارد) و جمهوری آذربایجان نشان داد که تحولات قفقاز نمیتواند بر منافع کشورمان بیتأثیر باشد روند تحولات روزهای گذشته نشان میدهد قفقاز ممکن است به کانون بیثباتی منطقهیی مبدل شود که بههیچوجه نمیتواند در راستای منافع ایران تلقی شود» (شرق ۴ مهر۱۴۰۰).
گذشته از این در شرایط کنونی نفوذ تجاوزکارانه رژیم در کشورهایی نظیر یمن، لبنان، عراق، سوریه و... هم توسط کشورهای دیگر و به ظاهر دوست نظام نظیر چین و روسیه به خطر افتاده است.
چنانچه روزنامه حکومتی شرق نوشت نفوذ رژیم در آن کشورها توسط «دوستان» به خطر افتاده است، خطری که آنرا «وضعیتی متناقض در مناسبات استراتژیک علیه ایران (بخوانید حاکمیت آخوندی)» نامیده چرا که ابزارهای قدرت تجاوزکارانه رژیم «در منطقه نه از سوی دشمنان که از سوی دوستان مورد تحدید و تهدید قرار میگیرد. این وضعیت را «واسطهگری استراتژیک» مینامیم که دیوارهای محاصرهای را در پیرامون ما بنا میکنند» (شرق ۴ مهر۱۴۰۰).
مقالهنویس شرق با صراحت نام کشورهایی که نفوذ حکومت آخوندی در آنها به چالش کشیده شده را برشمرده و در ادامه مطلب نوشت: «اگر طرف سوم خواه روسیه، چین، ترکیه یا هر کشور دیگری که واسطه استراتژیک شده است مطالبهای اساسی از شما داشته باشد و شما انجام ندهید، او میتواند راه حمله و ضربه به شما را موقتاً بگشاید تا شما منافع او را برآورده کنید. اینجا دیگر نهتنها دشمنان بلکه دوستان را هم باید راضی کنید تا از خطرهای حیاتی بگریزید» (شرق ۴ مهر۱۴۰۰).
روزنامه مستقل هم از حمایتهای عربستان از پاکستان برای تضعیف رژیم خبر داده و «مانور نظامی مشترک سه جانبه میان ترکیه، آذربایجان و پاکستان که از ۲۱ تا ۲۹شهریور برگزار شد» را «نوعی شکلگیری هستهیی در تغییر معادلات سیاسی- نظامی در منطقه قفقاز» و «حمایتهای مالی و رسانهیی عربستان از پاکستان» را «عاملی در تضعیف ایران (بخوانید نظام آخوندی)» دانسته است (مستقل ۴ مهر۱۴۰۰).
این همه دلهره از تحولات منطقه و تغییر تعادلقوا به زیان حاکمیت مبین این واقعیت است که علاوه بر انزوای بین المللی حلقه انزوای منطقهیی نیز برگردن رژیم در حال تنگتر شدن است.
تردیدی نیست که این انزوا و تنگنای استراتژیکی رژیم نتیجه سیاست تجاوزکارانه سالیان نظام ولایت فقیه برای صدور ارتجاع به کشورهای منطقه است.
سیاستی که بارها سردمداران رژیم از جمله خامنهای از آن دفاع کردند و گفتند اگر چنین سیاستی را پیش نبرند کلاهشان پس معرکه است و میبایست در داخل شهرها با مردم و جوانان شورشی بجنگد. به عبارت دیگر سیاست جنگ افزوزی و تجاوزکارانه رژیم در منطقه یکی از دو پای بقای نظام در کنار پای سرکوب در داخل میباشد.
اما در شرایط کنونی هر دو اهرم کارآییشان را از دست داده است.
حاکمیت پلید آخوندی در شرایطی که بهلحاظ بینالمللی و منطقهیی شدیداً در انزوا و تحت فشار است، آنچنان از جانب مردم مورد نفرت قرار دارد که هر جرقهای ممکن است در هر زمان و در هر مکان شعله بر انبار باروت خشم مردم بیندازد و به قیامی برزگ تبدیل شود.