مبارزه، عرصهٔ شناخت پدیدههای انسانی و اجتماعی است. قیام برای آزادی، باران روشنگری و زدودن غبار تردیدها و آینهٔ بروز ماهیتهاست. انقلاب، بذرافشان آگاهی و دگرگونکنندهٔ ارزشهاست.
قیام با استمرار مبارزه با اشغالگران ایران، به آغاز سومین ماه تداومش پای نهاد. قیام، بسیاری غبار تردیدها را که پروپاگاند ولایی با اهرم شیطانسازی بر فضای ذهنی و باور جامعه میدمید، زدود. هدف پروپاگاند ولایی از غبارافکنی بر واقعیتها و دمیدن بر کورهٔ شیطانسازی علیه مخالفانش، خنثی کردن توان و انرژی جامعه با هدف تداوم عمر نظام بوده است. اکنون قیام که بهجانب انقلاب سیر میکند، بذرافشان آگاهی و دگرگونکنندهٔ ارزشها شده است.
رژیمی که ۴۰سال با زرادخانهٔ سرکوبگری و سیاست تلقین ترس، هر چه در توان داشت برای به محاق بردن توان و انرژی یک جامعه بهکار گرفت، هرگز تصور نمیکرد که چند هفته قیام متحد، روشنگر، بذرافشان و سراسری کافیست تا تمام سرمایههایش را خرمن کند و به باد دهد. چنین است موقعیت مبارره، قیام و انقلاب جاری در آغاز سومین ماهش.
در همین دو ماه، مسائلی حل شدهاند که در ابتدای شروع قیام، تصور تحققشان در این ابعاد نمیرفت.
در آغاز سومین ماه قیام، موضوع سرنگونی نظام ولایت فقیه با تمام باندهایش، از ذهن و ضمیر و قلب و وجود اکثریت قاطع مردم و جامعهٔ ایران عبور کرده است و هرگز بازگشتپذیر نیست.
اکنون مسألهٔ حجاب اجباری به یک چالش برای کلیت نظام تبدیل شده و آثار این چالش، تلاطمی در ساختار رژیم ایجاد نموده است. دیگر سیاست سرکوب برای تحمیل حجاب اجباری شکستخورده و مبارزه با آن، کیفیت عوض کرده است.
در آغاز سومین ماه قیام، بهثبت رسید که هر گونه صبغهٔ دیکتاتوری با هر عنوان و رنگولعابی، هیچ جایی در میان جامعهٔ ایران ندارد. در قیام دو ماه گذشته، این واقعیت بهاثبات رسید.
در دو ماه گذشته بیش از همیشه کارت شیطانسازی دستگاه پروپاگاند نظام ولایت فقیه علیه گروههای مخالف نظام بهخصوص علیه مجاهدین خلق سوخت. در پایان دو ماه قیام که وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه رژیم به سراغ تجدید خاطرهٔ بهاصطلاح «اطلاعات ۳۶ میلیونی» علیه مجاهدین میروند، پیام واضحش این است که تشت رسوایی چهار دهه انواع بهتانافکنی، فیلمهای سینمایی، صدها کتاب و دروغهای نجومی علیه مجاهدین خلق، از بام پلشتی و رذالت و دنائت افتاده و همهٔ ترفندهای ضدبشریِ این چهار دهه، با آگاهی نسل جوان شورشی در بستر یک قیام فراگیر، به خود نظام برگشته است. معلوم شد آنجا که میدان پرداخت بها برای آزادی و فدای همهچیز خود در پای منافع مردم در قیام برای سرنگونی پلیدترین دشمن ایران و ایرانی است، عیار و اصالت هر نیرویی در میدان عمل و در کیفیت پیوندش با قیام علیه هر گونه دیکتاتوری شناخته خواهد شد.
در پایان دو ماه قیام، شاهدیم که تعدادی از نمایندگان مجلس حزباللهی در وحشت از حسابرسی قاطع نسل جوان، در یک غلطکردمگویی مفتضح، امضای خود در پای بیانیهٔ درخواست اعدام قیامآفرینان را انکار میکنند و استغاثهٔ «من نبودم، من نبودم» سرمیدهند!
در پایان دو ماه استمرار قیام، شاهدیم که برای اولین بار در تاریخ سازمان ملل طی این ۴۴سال، نشست اضطراری در مورد بررسی وضعیت حقوقبشر در ایران در دستور سازمان ملل قرار میگیرد.
در آغاز سومین ماه قیام، همهٔ محورهایی که برشمرده شد، جامهای زهری هستند که این قیام بر گلوی نظام ولایت فقیه ریخته است. همهٔ اینها وجوه بههم پیوستهٔ مجازات اتودینامیک ۴۳سال جنایت و غارتگری و حساب پس ندادن هستند.
اگر قیام فقط توانسته در دو ماه چنین دستآوردهای درخشانی داشته باشد، بیشک با تکیه بر این سرمایهها و تجربهها و راههای پیموده، از این پس با هر افتوخیزی هم که طی شود، کیفیتهایی بسدرخشانتر را از منظر داخلی و بینالمللی در راستای سرنگونی محتوم حاکمیت ولایت فقیه محقق خواهد نمود.