وارفتگی نیروهای نظام آخوندی نسبت به اوضاع وخیم کنونی و هراس از سرنگونی و قیام سراسری، رژیم را مجبور کرده تا برای روحیه دادن به آنها به ترفندهای گوناگون متوسل گردد. از جملهٔ این ترفندها گسیل مهرههای خودی تحت عناوین غیردولتی اعم از دانشگاهی، جامعهشناس، هنرمند و... به صحنهاست تا اوضاع را عادی و تحت کنترل جلوه داده و به «امت همیشه در صحنه» قوت قلب بدهند؛ چرا که دیگر دروغ و دغلهای سران نظام کارساز نیست و کسی را نمیفریبد.
شامورتی بازی جدید ولایت
گفتگوی خبرگزاری حکومتی ایلنا با یک مهرهٔ خودی نظام که عنوان دهنپرکن استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران را یدک میکشد، نمونهیی از این شامورتی بازیهای ولایی است.
تقی آزاد ارمکی از جمله مهرههایی خودی است که در گفتگو با ایلنا مأمور شدهاست که خیزش و قیام سراسری مردم بر علیه رژیم را که با گرانی بنزین در آبان ۹۸ اوج گرفت، در ماجرای سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی در دیماه ادامه یافت و اینک در فاجعهٔ کرونا میرود تا به نقطهٔ جدیدی در عصیان سراسری برسد، نادیده بگیرد؛ و القاء کند که سال ۹۸ «سختترین و بدترین سال ایرانی» برای رژیم نبوده است.
«سال ۹۸ سختترین سال ایرانی نیست. حادثه درون خود زیاد دارد ولی بدترین سال ایرانی نیست».
ارمکی عمداً به قیامهای آبان و دی اشارهیی نمیکند و تنها به بیان وقوع سیل و زلزله اکتفا کرده و با خوشحالی میگوید:
«سیل ابتدای سال گرچه در مناطق مرزی و با تنوع قومیتی روی داد اما الزاماً به تضادهای درونی حادی که تاثیرات اجتماعی ویژهیی پس از خود بر جای بگذارد، منتهی نشد» و سپس نتیجه میگیرد که:
«این حوادث با اینکه هزینههایی را برای مردم ایران تحمیل کرده ولی از سویی هم توانسته تا قدرت اجتماعی را به نمایش گذاشته و آن را بر جستهتر کند.»
وی بهفرموده و با تقلید از ولیفقیه، ویروس کرونا را نیز بحران «دستساز» دشمن خواند و گفت این «آخرین بحرانی است که [در] ۹۸ برای ما تدارک دیده بود.»، تا مبادا کسی فکر کند که سردمداران نظام در شیوع کرونا مقصر بودهاند!
ایهالنّاس نترسید!
نکتهٔ قابل توجه در این گفتگو گذشته از وارونهگوییهای سخیف، آنجاست که جامعه شناس ولایی به هلاکت قاسم سلیمانی که بهوضوح تعادل رژیم را برهم زد، اشاره میکند و میگوید:
«ماجرای شهادت سردار سلیمانی موجب برآیش پدیدار دیگری هم شد و آن این بود که ماجرای تغییر نظام در ایران را برای آمریکاییها مختومه کرد. یعنی با این پدیدار ما دیگر از دوگانهای که ممکن بود وجود داشته باشد به ساحت دیگری منتقل شدیم.»
ترجمه سادهٔ حرفهای این جامعهشناس نظام که خیلی هم سعی کرده آنرا با لغات تخصصی و روشنفکری تزیین کند؛ و در لفافه بپیچد؛ و بخورد ملت بدهد، این است که اولاً سرنگونی نظام موضوعی دوطرفه و صرفاً میان رژیم و آمریکاست؛ و ثانیا پرونده آن با هلاکت سلیمانی مختومه و از روی میز برداشته شدهاست؛ زیرا موجب شد تا مردم به نفع رژیم به صحنه بیایند و متحد شوند؛ و به همین خاطر آمریکا فهمید که دیگر باید دست از تغییر نظام بردارد. پس ایهالنّاس دیگر نترسید!
آنچه رژیم را مجبور میکند که به چنین وارونهگوییهایی متوسل شود این است که از قضا تغییر نظام را خیلی نزدیک میبیند؛ و لذا دارد به خودیها دلداری میدهد که وحشت نکنید. حال آنکه جهان واکنشهای مردم بهجان آمده را بعد از ساقط شدن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه دید که چگونه با خشم و خروشی ستودنی از هر فرصتی استفاده کرده و نمادهای این دژخیم را پاره کرده و نسبت به هلاکت وی به جشن و شادی پرداختند تا جاییکه آه و ناله مهرههای رژیم به هوا برخاست:
«اونوقتی که حاج قاسم بدنش قطعه قطعه میشود رفتند همینها شعار دادند همین چند هفته پیش رفتند عکس حاج قاسم را پاره کردند جسارت کردند به حاج قاسم» (آخوند الهیراد تلویزیون آستان قدس رضوی ۹بهمن ۹۸)
در برخی از شهرها نیز نیروهای سرکوبگر رژیم جهت بازداشتن مردم از پاره کردن تصاویر دژخیم سلیمانی به دستگیری روی آنها روی آورند:
سایت حکومتی فرات سوم بهمن ۹۸ نوشت: «روز گذشته حسین رحیمی رئیس پلیس تهران هم از بازداشت یک نوجوان دیگر به اتهام پاره کردن عکس قاسم سلیمانی خبر داده بود.»
توپ در زمین نظام ولایت
وقوع دو قیام بزرگ طی ۳ماه که با حداکثر رادیکالیسم خودش را در تهاجم به مراکز سرکوب و غارت رژیم بارز کرد، و سردادن تیزترین شعارها که مستقیم امالفساد درون رژیم یعنی ولیفقیه را نشانه رفته است، آشکارا بر اراده و خواست مردم برای سرنگونی نظام دلالت میکند؛ نبردی آشتیناپذیر که یکطرف آن نظام آخوندی و در طرف دیگر مردم و پیشتازان مجاهدشان قرار گرفتهاند. بنابراین رژیم که نسبت به خطیر بودن اوضاع هیچگونه توهمی ندارد، مجبور است که به این نوع از وارونهگوییهای بیاساس که بر هیچ فاکت و دلیلی استوار نیست، مبادرت ورزد.
هشدارهای مستمر مهرهها و رسانههای رژیم مبنی بر حساسیت شرایط و اشاره واضح و صریح به بیاعتمادی مردم که اسم مستعار نفرت انفجاری است، روشن میسازد که حرفهایی از قبیل همین بهاصطلاح جامعه شناس نواختن شیپور از سر گشاد آن است. کاری که او برای قوت قلب دادن به نیروهای وارفته نظام و در ترس و وحشت از خشم مردم به آن مبادرت کرده است.
اکنون توپ سرنگونی در زمین نظام و پیش چشمان آخوندهاست؛ و از همین روست که ترفندهای آخوندی کارآیی خود را از دست داده و دیگر آبی از آنها گرم نمیشود!