چرخهای ماشین نظام، اینک به یمن قیام تودهها ناگزیر است در جادهای بهشدت لغزنده حرکت کند. سرنشینان این ماشین لکنتی، از ترس چپشدن و سقوط به دره تلاش میکنند دستی به رْل برسانند؛ و کنترل را در دست بگیرند؛ تا مگر از مرگ حتمی نجات یابند.
آخوند روحانی یکی از این سرنشینان مفلوک این ابوقراضه است؛ که سعی میکند با «لایی کشی» خودرو درهم شکسته نظام را مهار کند. اما خم و پیچ جاده بسا بیشتر از آن است که وی بتواند ماشین نظام را روی چهارچرخ نگه دارد. نتیجه اینکه مدام به جدول میزند. هم خودرو نظام را قر و دبه میکند و هم در و دیوار را زخمی!
پشت سر روحانی که فرمان را سفت چسبیدهاست، عباد، همان شکنجهگر معروف که امروزه به نام ربیعی و سخنگوی دولت ارتجاع شناخته میشود، قرار گرفته است. مالهکشی که در قفای روحانی راه افتاده و حواسش را جمع کرده که مبادا کسی یقهٔ راننده را بگیرد و او را از پشت رْل به زیر بکشد!
یک نمونه از این مالهکشیها بعد از اظهارات آخوند روحانی در آذربایجان رخ داد. آنجا که رئیس جمهور ارتجاع یک هفته پس از اوجگیری قیام در جلسه شورای اداری استان آذربایجان شرقی و در حالی که لبخندی مزورانهای بر لب داشت، وقیحانه ادعا کرد که: «من خودم جمعه صبح فهمیدم که بنزین گران شده»!
اما از آنجا که حتی خواجه حافظ شیرازی هم میداند که گزافههایش دروغی بیش نیست، سر و کلهٔ ربیعی پیدا شد تا بساط مالهکشی را پهن کند و در قبال سؤال خبرنگاران بگوید:
« خیلی وقتها ماها آن حالت چهره با سوز دلمان ترکیب نمیشود و واکنشهای طبیعی هست که ممکن است نسبت بهحالتهای درونی ناراحتکننده داریم بروز دادیم».(ایرنا ۱۸آذر ۹۸)
نمونهٴ دیگری از مالهکشیهای ربیعی آنجا بود که دوباره فرمان از دست آخوند روحانی در رفت و به جدول زد!
اعترافگیری و صنعت مالهکشی
رئیس جمهور ارتجاع که به تعداد سالهای عمر رژیم به کار امنیتی اشتغال داشته، اینبار تعارفات را کنار گذاشت و ماهیت سرکوبگر خود را عیان کرده و فرمان اعترافگیری از دستگیر شدگان و پخش آن از تی وی ریش را صادر نمود. علاوه بر روحانی، وزیر کشور ارتجاع رحمانی فضلی نیز که پیوسته شریک ارباب دژخیم خود و همکاسه اوست، بر همین خواسته رسوا و کثیف اصرار ورزیده بود. اقدام به این عمل ضدانسانی آنقدر رسوا و جنایتکارانه است که قبل از این تعدادی از اعضای مجلس ارتجاع در وحشت از شرایط انفجاری جامعه طرح «ممنوعیت پخش اعترافات از صدا و سیما و سایر رسانههای گروهی» را به مجلس ارتجاع ارائه کرده بودند.
پس از این اظهار لحیهٔ روحانی باز هم ماله کش ناشی نظام وارد شده و در پاسخ خبرنگاران چنین میگوید:
«در مورد اعترافات تلویزیونی من صحبت کردم سؤال کردم در این زمینه صحبت کردم ایشان منظورشان به هیچوجه تأیید اعترافات تلویزیونی بهعنوان رایج آن نبوده و نیست».(همان منبع)
مالهکشی و قطع اینترنت
جنایات و خرابکاریهای آخوند روحانی به همین جا ختم نمیشود. وی در یک فقره «لایی کشی» دیگر در رابطه با اینترنت دسته گل به آب داد و گفت:
«شبکه ملی اطلاعات را آنچنان تقویت کنیم که مردم برای رفع نیازمندیهای خود نیازی به خارج نداشته باشند و اخیراً مقام معظم رهبری نیز دستوری در این زمینه دادند که انشاءالله در شورای عالی فضای مجازی ما آن را دنبال میکنیم انشاالله مردم ما شرایط بهتری را لمس خواهند کرد».(خانه ملت آخوند روحانی در مجلس ۱۷آذر ۹۸)
ناشیگری آخوند روحانی به همین یکی دو مورد ختم نمیشود. نمونهٔ دیگری که باعث شد دوباره یک تصادف ناجور دیگر روی دست نظام باقی گذارد، اظهارات وی در مورد فضای مجازی بود؛ که ضایعاتی بهمراتب بیشتر داشت. چندانکه روزنامههای وابسته به نظام را نیز به واکنش انداخت. از جملهٔ آنها «جهان صنعت» بود که اظهارات آخوند روحانی را به «زندگی در عصر حجر» تعبیر کرد. «ابتکار» روزنامه دیگر حکومتی نسبت به پیآمدهای اجتماعی و براندازانهٔ شوک اینترنتی هشدار داد و از آن بهعنوان «التهاب در انتظار روزهای بدون اینترنت!» یاد کرد. سلسلهای از این نوع واکنشها باز هم ربیعی را مجبور کرد که کمچه و مالهاش را بهدست بگیرد و برای درزگیری ترکها ایجاد شده وارد کار شود. وی در این باره چنین گفت:
«بنای دولت جزیره کردن ایران در دنیا نیست باز هم تأکید میکنم اگر رئیس جمهور محترم تأکید کردن ما نیازمند این شبکه ملی برای شرایط بحران حتی در مقابل تحریم هستیم و این بهمعنای اینکه ما بخواهیم اینترنتی را از جهان قطع بکنیم و خودمان را جزیره بکنیم حتماً نیست».
با مالهکشی یا بیمالهکشی
اینکه سلسله مالهکشی و درزگیریهای ربیعی تا کجا میتواند از فرو ریختن بنای لرزان حاکمیت جلوگیری کند؟ سؤالیاست که جواب آن در قیام تودههای محروم میهن ما در آبانماه تعیینتکلیف شده است. روشن است که رئیسجمهور ارتجاع در وحشت از سقوط نظام به درهٔ سرنگونی و به هوا رفتن چهار چرخ نظام مجبور است که چنین مهملاتی ببافد؛ و بهقول آن ضربالمثل عربی «الغریق یتشبث بکل حشیش» غریق به هر علفی چنگ میزند، تا بتواند حتی ثانیهای هم که شده بیشتر زنده بماند؛ اما رئیس جمهور نظام شکنجه و اعدام و سخنگوی دژخیمش ربیعی باید بدانند که اجل نظام سر رسیده است. در این پیچ یا در آن خم، فرقی نمیکند؛ «با مالهکشی یا بیمالهکشی» سقوطش حتمی است.