سرزمین زیر پای نظام ولایی، خانهٔ اتحاد بحرانها شده است. ساعت به ساعت خبر، یعنی گزارش پیوستن بحرانی تازه به قبلیها. خبر یعنی تولد بحران. اتحاد بحرانها یعنی هیبتی از وضعیت کشوری که نشان میدهد هیچچیزی سر جای خودش نیست.
کارگزار نظام ولایی دست روی هر موضوعی میگذارد، وضعیت آن موضوع درست مثل سرنوشت موجود افسانهیی و ترسناک نقش اول فیلم «گرملینز» به کارگرانی جو دانته میشود. گرملین موجودی عجیبالخلقه بود که هر بار آب به آن میخورد، تکثیر میشد. این تکثیر بلای جان ساکنان شهر شد. درب هر خانهیی که باز میشد، سویهیی از «گرملین» از در میرفت تو.
«گرملین» در مملکت تحت سلطهٔ ملایان، همان «بحران»های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است که مدام بچه میکند. بچهها هم مدام متحد میشوند. اینطوری است که این سرزمین، با سلطهٔ ولیفقیه و مدیریت سوگلیهای گماشتهاش در قوای اجرایی و مقننه و قضاییه، خانهٔ اتحاد بحرانهای لاعلاج شده است؛ خانهٔ زاد و ولد بحرانها. اگر این «گرملین» های نظام نباشند، اصلاً وجود نظام ولایت فقیه از حیز انتفاع خارج است.
پروژههای بحرانزاییِ نظام ولایی مثل اتاقهای تودرتو هستند؛ از مسمومسازی دانشآموزان به شتاب دادن جریان اعدام؛ از حجاب اجباری به پدیدهٔ جدید معلمان پرورشی؛ از بحران مسکن به بحرانی کردن بازار آرد. ساعت به ساعت خبر، گزارش پیوستن بحرانی به بحرانهای تلنبار شدهٔ قبلیست. به این چندتا در یکی دو روز گذشته نگاه کنید:
ــ عفو بینالملل، ۲۶اردیبهشت ۱۴۰۲: ۷۰درصد اعدامهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در سال۲۰۲۲ در ایران صورت گرفته است!
ــ سایت تجارتنیوز، ۲۶اردیبهشت ۱۴۰۲: رئیس اتحادیه نانوایان سنگکی از کاهش ۵۰ تا ۶۰درصدی سهمیه آرد نانوایان خبر داد. قاچاق گندم تشدید و سهمیه آرد نانوایی۶۰ درصد کم شد. با ادامه این شرایط چندان بعید نیست که کشور در تأمین گندم و مواد غذایی مورد نیاز خود با بحرانها و تهدیدهای جدیتری مواجه شود و حتی نتواند این محصول را از کشورهای دیگر تأمین کند.
ــ خبرگزاری فارس، ۲۶اردیبهشت: کسب و کار مردم را پلمب میکنیم تا درس عبرت بگیرند!
ــ خبرگزاری فارس، ۲۶اردیبهشت: یک کتابفروشی در رشت بهدلیل حضور بانوانی با پوشش نامناسب، پلمب شد!
ــ خبرگزاری فارس، ۲۶اردیبهشت: در شهر شیراز، مجتمع نگین معالیآباد پلمب شد.
خانهٔ زاد و ولد این بحرانها کجاست؟ خانهاش درون نظام ولایت است و علتاش، مقاومت بیپایان مردمی که نظام را عاصی کردهاند. نظام هراسناک است. نظام مسألهٔ بود و نبود دارد. نظام بحران ریزش از درون بر اثر مقاومت در بیرون دارد. این مقاومتها از بیرون و این ریزشها از درون، آن ظرفیت نیروی سرکوبگر دهههای پیشین را از نظام گرفتهاند. نظام دیگر معلم را هم باید از حوزههای نانخور خودش بیاورد. آیا این فاجعه برای نظام نیست که دیگر دانشگاه تربیت معلم هم نیروی دلخواه نظام را تحویلش نمیدهد؟ ۳۰۰هزار کمبود معلم یعنی چه؟ جبران این کمبود مگر شوخی است؟ شوخی که نیست ولی وقتی آموزش و پرورش را میدان تاختوتاز ایدئولوژی آخوند حوزوی و دایرهٔ عقیدتی نظام و افکار قرونوسطایی میکنی، این هم مکافات و مجازات اتودینامیکاش!
بله، دیگر کسی برای نظام نمانده است، جز اتحاد بحرانهایش که از دروناش زاد و ولد میکنند. این بحرانها چرخهٔ روزمرههای نظام شدهاند.
اینها از نتایج سحر نظام نیستند؛ سحر نظام خیلی وقت است تمام شده است. اینها چیدمانهای لبهٔ بام غروب نظاماند. آخر وقتی اکثریت ملتی تصمیم گرفتهاند ضحاک را نه در دماوند، که به زیر خاک بکشند، وقتی غالب مردمان دارند بهجانب برهم زدن بساط زندان و اعدام طی مسیر میکنند، وقتی معلمان دست به تحریم نظام میزنند و «طرح امین» دولت با شاخص آخوندیزه کردن آموزش و پروش را شکست میدهند، وقتی زندانها لبالب میشوند و زندانی سیاسی از هدف و آرماناش پا پس نمیکشد، وقتی زنان ایران دیگر تسلیم زنستیزی نمیشوند، اتحاد بحرانهایی که اسم بردیم، به بحران سرکوب میپیوندند.
اینها هزینههاییاند که روی دست نظام ولایی ماندهاند. پرداخت تمامعیارشان یعنی توسل به سرکوب مطلق؛ در حالی که همین امر هم هماکنون یکی از بحرانهای سنگین نظام شده است. «گرملین»های نظام که زمانی همهجا را قرق کرده بودند، حالا وبال گردن ولیفقیه و کل باندهای متخاصماش شدهاند. پشت نظام، پلهای خرابشده و پیش نظام، پرتگاه. عجالتاً در این جزیره با اسیرکشی، ارتزاق میکند.
هوشیاریِ قیامآفرینانی که با مقاومت و پایداری، دیو را به جزیرهٔ ناگزیر اتحاد بحرانهایش بر لبهٔ پرتگاه کشانده، ادامهٔ این شرایط سرنوشتساز را هم با هوشیاری بیشتر تا مقصد مطالبات حداکثریِ قیام هشت ماه گذشته رقم خواهد زد.