در فرهنگ ملتها؛ خوب و بد، خیر و شر، نیکی و پلیدی، زشتی و زیبایی و بسیاری از مفاهیم انسانی در کلمات و سمبلهایی خلاصه و تعریف میشود. فرهنگ غنی و پربار ایرانزمین مملو از این واژهها است. گاه با یک کلمه میتوان یک مفهوم عمیق انسانی یا اجتماعی و فرهنگی و... را بیان کرد و یا احساسی عمیق از خشم و کین یا عشق و محبت را به مخاطب القاء کرد. کلماتی مانند ققنوس، آٰرش، سیمرغ، کاوه آهنگر، ستاره و... بسیاری دیگر در زمره این واژهها هستند. یکی از این واژگان زیبا نیز آتش است.
سرخی آتش و سوزانندگی و رقص شعلههایش در بسیاری از اشعار به مدد شاعران و نویسندگان آمده است تا خشم و کین مظلومان در مقابل ظالمان، یا عطش انسانی که برای هدف خود پروایی ندارد را به تصویر بکشد.
بدون شک برای ما ایرانیان، یکی از روزهایی که با آتش گره خورده است، چهارشنبهسوری است. میگویند چهارشنبهسوری با آتش شناخته میشود. در واقع افروختن آتش عنصر بنیادین و اصلی آیین چهارشنبهسوری است که آن را شب چهارشنبه سرخ نیز مینامند.
این سنت که یکی از زیباترین سنتهای بازمانده از ایران باستان است، بعد از حاکمیت منحوس رژیم ولایت فقیه دستخوش بسیاری حوادث بوده است. رژیمی سربرآورده از قعر تاریخ و چاه ارتجاع، که از روز اول رودرروی مردم و سنتهایشان به تحمیل افکار ارتجاعی خود پرداخت. این نظام فاسد که بنیاد آن بر آپارتاید جنسی سوار شده است، در سالهای نخست به قدرت رسیدن، با بهراه انداختن تفتیش عقاید، انتخاب گزینشی در دانشگاهها و ادارات و کارخانجات و کارگاههای تولیدی، سرکوب و جنگ ویرانگر و کشتار و قتلعام، تلاش کرد پایههای نظامش را محکم کند. اما یکی دیگر از اقدامات این نظام فاسد تلاش برای از بین بردن سنتهای باستانی مردم ما بوده است. با ممنوع کردن این سنتها، برگزاری جشن و سرور و پایکوبی تبدیل به جرم شد. چرا که همواره هر گونه تجمع و گردهمایی و جشن و شادمانی، بلافاصله تبدیل به زمینهای برای بیان خواستههای به حق مردم بوده است. یکی از مهمترین این تجمعات هم چهارشنبه سرخ و آتشین است که برگزاری آن از هر بابت نفی کننده حاکمیت آخوندی است. رژیم سالها تلاش کرد تا با ممنوع کردن پریدن از آتش و مترادف دانستن این سنت با آتشپرستی که در حاکمیت فاشیسم مذهبی جرم محسوب میشود، برگزاری این مراسم به فراموشی سپرده شود. بسیاری از آخوندهای حوزوی و نیز مقامات رسمی هم به صحنه آمدند تا ممنوع کردن این مراسم را با حکم شرعی و بهدنبال آن حکم قانونی، لباس شرع و قانون بپوشانند. از جمله برخی از اظهارنظرهای آخوندهای دولتی در این زمینه به قرار زیر است:
آخوند مکارم شیرازی مراسم چهارشنبهسوری را «حرام» و «یک سنت خرافی و غیرعقلانی» خوانده است.
آخوند عبدالله جوادی آملی نیز در فتوای خود چهارشنبهسوری را «خلاف عقل و شرع و سنتی پوچ» عنوان کرده است.
فاضل لنکرانی یکی دیگر از آخوندهای نظام، گفته است «چهارشنبه سوری از موارد خرافی و بیاساس است و برخی از اموری که در این زمان انجام میگیرد مطابق با موازین فقهی نیست»
بهرغم همه این دجالگریها و فتوا صادر کردنها، سنت چهارشنبهسوری طی سالیان نه تنها هیچگاه تعطیل نشد که از قضا همگام و همراه با جنبشهای اعتراضی و قیام شعلهورتر شده و خصلتی تهاجمی علیه رژیم پیدا کرده است. به همین دلیل است که موضعگیری سران رژیم علیه برگزاری مراسم چهارشنبهسوری در سالهای اخیر و بهویژه بعد از قیام سال 88، صریحتر و تهدیدآمیزتر شده است.
خامنهای در اسفندماه سال 88در پاسخ به سوالی درباره چهارشنبه سوری، این مراسم را «مستلزم ضرر و زیان» دانست و خواستار اجتناب از مراسم چهارشنبهسوری شد.
احمد خاتمی، خرچنگ نظام و امام جمعه نمره موقت تهران نیز در 8فروردین92 گفت چهارشنبهسوری در شأن ملت ایران نیست. «دشمنان میخواهند با پراهمیت جلوه دادن نمادهای ملی نسبت به جلوههای دینی، دین را در جامعه کمرنگ کنند، آنها با بزرگ کردن چهارشنبهسوری، نوروز و نظایر اینها میخواهند به این هدف نایل شوند»
بهرغم آن که هر ساله شاهد تهدیدات صریح و دستورالعملهایی از سوی مقامات امنیتی و انتظامی علیه چهارشنبهسوری هستیم، اما مردم و جوانان بیترس و بیم به برگزاری این مراسم میپردازند و آن را به زمینهای برای ایستادن در مقابل رژیم تبدیل کردهاند. واضح است که ترس و وحشت رژیم از مراسم چهارشنبهسوری که چون خاری در چشم این نظام است، قبل از هر چیز بیانگر «تهدیدات امنیتی!» است که با آن مواجه است ولی آن را در زرورق «تهدید ایمنی» مردم، میپوشاند.
امسال اما مراسم چهارشنبهسوری از اهمیت ویژهیی هم برای قیام آفرینان و هم رژیم برخوردار شده است. چرا که بعد از قیام بهمن96 جامعه ملتهب و جوشان ایران، از امکان دیگری برای تجمع و گردهمایی و شکل دادن به اعتراضات برخوردار میشود. تجمعی که عناصر سرکوبگر رژیم نه میتوانند آن را ممنوع اعلام کنند و نه تحمل برگزاری آزاد آن را دارند. چهارشنبهسوری امسال، فرصتی برای ادامه قیام بهمن ماه است. قیامی که سر بازایستادن ندارد و بهرغم سرکوب گسترده و شکنجه و بهشهادت رساندن بسیاری از قیامآفرینان، هر روز شاهد اعتراض و اعتصاب در گوشه و کنار میهن هستیم.
مشکل این رژیم نیز برخلاف آنچه ادعا میکند تا خود را بهصورت مضحکی ناجی جوانان و مردم در مقابل تهدیدات آتشسوزی و امثال آن نشان دهد، ترس و وحشت از آتشی است که به سرتاپای وجود منحوسش افتاده است. رژیمی که بعد از 39سال جنایت، کشور را به پرتگاه نابودی کامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... رسانده است. ظهور پدیدههایی چون گورخوابی، فروش کودک به دنیا نیامده در شکم مادران و فروش چشم و کبد برای لقمهای نان، قبل از هر چیز بیانگر قهقرا و فروپاشی جامعه در اثر نکبت فقر و چپاولهای نجومیبخش «۴درصدی» حاکمان دین فروشی است که همه سرمایههای یک کشور پهناور و ثروتمند را به سرقت بردهاند. ستمگرانی آنچنان بیرحم و سیه قلب که نظام بردهداری را تداعی میکنند.
به همین جهت چهارشنبه امسال را باید به قیام و خیزش تبدیل کنیم. خیزشی برای به آتش کشیدن تمام نمادهای نفرتانگیز حاکمیت دینی که در رأس آنها خامنهای جنایتکار قرار دارد.
باز در آتشگه عقل و جنون
پایکوبان ره به آتش باز کن
همچو ققنوس از درون شعلهها
سر بکش هو حق بخوان، اعجاز کن