در تاریخچهٔ انقلاب نوین ایران، حماسهٔ ۱۹بهمن۶۰ تابلوی زرینی از وفا، صداقت، ایمان، عشق و فداکاری است که هر گاه آن را دوره میکنیم، بیشتر جلا و درخشش مییابد. این خاصیت تمام حماسههای تابناک انسانی است.
اگر شرفنامهٔ آرمانی و سازمانی مجاهدین، در برابر نظام ولایت فقیه، لیستی مطول از ۱۲۰۰۰۰ستارهٔ سرخفام آزادی است؛ اگر ۳۰هزار زندانی سیاسی به تقاضای تسلیم جلادان در تابستان ۶۷ پشت پا زده و مرگ سرخ را بر ننگ سیاه مرجح دانستند؛ اگر انقلاب بهمن ۵۷ در تکاپوی نسلهای خونینجامه به حیات خود ادامه داد و در چهرهٔ انقلاب دموکراتیک مردم ایران نمایان شد؛ اگر امروز جوانانی پای به میدان مبارزه میگذارند که از نزدیک نبرد مجاهدین با هیولای آدمخوار استبداد را ندیدهاند؛ اگر... همه و همه مدیون آن فداکاری عظیم در نقطهٔ ۱۹بهمن ۶۰ بود.
چرا؟
نبردی برای انقلاب و آزادی
وقتی تاریخ را ورق میزنیم و به سپیددمان سرد ۱۹بهمن ۶۰ برمیگردیم، هنوز پژواک شلیک گلولهها و نیز دیدن ردپای سرخ خون بر برفهای یخزده ما را از احساسی غریب و انگیزاننده سرشار میکند. مردمی که در ساعت ۵صبح با صدای گلولهها بیدار شدند، همین احساس را داشتند. آنها مجاهدین را از نزدیک دیده و میدانستند که درگیری مسلحانه بین آنها و پاسداران وحشی خمینی بر سر قدرت و رسیدن به آلاف و الوف نیست. میدانستند مجاهدین از انقلابی دفاع میکنند که خمینی و گلههای تازه به قدرت رسیدهٔ آخوندها برای سرقت و به انحراف کشاندن آن از هیچ رذالت و جنایتی فروگذار نکردهاند.
پایگاه زعفرانیهٔ تهران (محل استقرار اشرف رجوی، موسی خیابانی و ۱۰تن از مسئولان سازمان مجاهدین) اولین و آخرین پایگاهی نبود که با هلیکوپتر، آر.پی.جی و مسلسلهای نیمهسنگین مورد یورش قرار میرفت. پیشتر از آن خمینی چنگالهایش را در جانها و جگرهای جوان بیشتری فرو کرده بود تا ولع سیریناپذیر جاهطلبی خود را التیام بخشد؛ اما این پایگاه (زعفرانیه) از حساسیتی دیگر برخوردار بود. مسعود رجوی بهدلیل رسالتی که برای معرفی آلترناتیو بهعهده داشت در پاریس مستقر بود. برجستهترین اعضای کادر رهبری مجاهدین، از قبیل اشرف رجوی و موسی خیابانی در داخل ایران بودند.
خمینی گمان میکرد با محاصره و کشتار اعضای کادر مرکزی مجاهدین میتواند فروغ مقاومت را خاموش کرده و خلافت ظالمانهٔ خود را ابدی سازد.
مجاهدین در پایگاه زعفرانیه و دیگر خانههای تیمی، تا آخرین گلوله جنگیدند و جز پوکههای خالی و پیکرهای سوراخ سوراخ خود چیزی به پاسداران ندادند.
گذشت روزگار نتوانسته است بر نامهای درخشان آن قهرمانان شائبهیی از فراموشی بیندازد:
اشرف رجوی، موسی خیابانی، آذر رضایی، محمد مقدم، مهشید فرزانهسا، تهمینه رحیمینژاد، میرطه میرصادقی، محمد معینی، حسین بخشافر، کاظم مرتضوی، ثریا سنماری، عباسعلی جابرزاده انصاری، شاهرخ شمیم، فاطمه نجاری، خسرو رحیمی، محمد حسنپور قاضیان، حسن مهدوی، ناهید رأفتی، مهناز کلانتری و سعید سعیدپور.
عاشورای مجاهدین
دستگاه شیطانسازی خامنهای به سازمان مجاهدین خلق ایران و رهبران آن برچسب قدرتطلبی میزند و چنین تبلیغ میکند که گویا داستان درگیری مجاهدین با سلطهٔ فرعونی خمینی بر سر ریاستجمهوری و نمایندگی مجلس ارتجاع بود! کدام اهل قدرت را میشناسیم که حاضر باشد برای رسیدن به جیفهٔ ناچیز دنیایی، عاشوراوار تمام دار و ندار خود را به مسلخ ببرد؟!
سردار موسی خیابانی پیشتر گفته بود:
«اگر ما حاضر به گذشتن از اصول خودمان بودیم طبیعتاً اکنون شرایطی متفاوتتر از آنچه که داریم میداشتیم؛ اگر ما اهل چانه زدن و اهل گذشتن از اصول بودیم، خیلی عزیزتر و گرامیتر بودیم اکنون، از آنچه که حالا هستیم؛ ما اگر اهل جاهطلبی بودیم، درها به روی ما بسته نبود؛ ما اگر اهل جاهطلبی بودیم اکنون این همه منافق نثار ما نمیشد.»
مردم ایران در شامگاه ۱۹بهمن ۶۰ با دیدن پیکر خونفشان اشرف رجوی از تلویزیون حکومتی و مشاهدهٔ چهرهٔ پرصلابت و مشت گره کردهٔ سردار شهید خلق، موسی خیابانی در کنار او همراه با دیگر یاران شهید، معنی «عاشورای مجاهدین» را بهگونهیی دیگر فهمیدند. این است راز اعتماد مردم ایران به مجاهدین و مسعود رجوی؛ رازی که بساز و بفروشهای سیاسی، این روزها از درک آن عاجز هستند و برای بازارگرمی تجارت خود، خامدلانه شهرت و محبوبیت را از نظرسنجیهای آنچنانی گدایی میکنند.
«۱۹بهمن مثل همه حماسههای بشری، نبردی بود بین خیر و شر، نیکی و بدی، زیبایی و زشتی و ظلمت و روشنایی.
در برابر دشمنی که مایه شرم تاریخ انسان است، در برابر دشمنی که شقاوت، دروغ، پلیدی و لئامت را در خود به منتها درجه رساندهاند، ما بنای کارمان را بر فدای حداکثر گذاشتیم و راه و راهحل نو و ارزشهای انسانی تازهیی خلق کردیم.
این موضوع عاشورای مجاهدین و حماسه شهادت اشرف و موسی است.» (مریم رجوی. بخشی از پیام ۱۹بهمن۱۳۸۷)
«هر زندهیی به راه من میرود»
حماسهٔ ۱۹بهمن ۶۰ زنده است و همچنان زنده و الهامبخش باقی خواهد ماند. امروز همانطور که امام حسین وعده داده بود، هر زندهیی به راه او و مجاهدینش میرود. کانونهای شورشی و جوانان قیامآفرین برای درافتادن با مزورترین و درندهخوترین حکومت تاریخ ایران، عاشورای مجاهدین و نبرد حماسی قهرمانان آن را چراغ راه خویش قرار دادهاند.
این است راز روسپیدی و تداوم مجاهدین؛ رازی که کهنگی نمیپذیرد و منبع ماندگاری و جاودانگی است.