728 x 90

رنگین‌کمان همبستگی در قامت ۱۰۰۰ کانون شورشی

کانونهای شورشی.....
کانونهای شورشی.....

هزاران تن از هموطنان ما در طیف‌های گوناگون اجتماعی، هم‌نفس و هم‌صدا با هم یک شعار واحد را در تابستان داغ ۱۴۰۱ خروشیدند. گزینه‌یی از کلیپ‌های آنان در یک فیلم کوتاه فراهم آمده است که بسیاری از ایرانیان مشتاق آزادی آن را در شبکه‌های مجازی یا در رسانه‌های مقاومت ایران دیده‌اند. در این کلیپ طیفی از دختران جوان، زنان، مردان، پسران، حتی اعضای یک خانواده یا دوستانی در یک محله را با هم می‌بینیم که با به‌کارگیری ابتکارهای مختلف در این کارزار شرکت کرده‌اند. رنگی که آنان برای نشان دادن یکرنگی خود برگزیده‌اند، رنگ زرد است. این رنگ در پلاکاردها، بنرها، پرچم‌ها، کلاه‌ها، روسریها، شال‌ها و بادکنک‌هایشان نمایان است.

آنها از تمام ایران هستند، استانها و شهرهای این فلات کهن را نمایندگی می‌کنند. با گویش‌ها و لهجه‌های گوناگون، با پویش‌ها و پوشش‌ها رنگارنگ، در سنین مختلف ولی تکیه کلام آنها یک جملهٔ کوتاه است: «می‌توان و باید»

 

می‌توان و باید

«می‌توان و باید» یکی از جمله‌های موجز و بسیار معروف مریم رجوی است. این جملهٔ کوتاه یک جهان‌بینی را با خود حمل می‌کند؛ بینشی از این گفتاورد ساطع می‌شود که در آن انسان آگاه و انتخابگر می‌تواند با جهت‌گیری درست و منطبق با روح تکامل، دست به کارهای فوق‌طاقت بشری بزند. انسان با مسلح شدن به این بینش ـ به‌رغم جثهٔ کوچک خود در جهان هستی ـ قادر است کون و مکان را درنوردد و بر جبرهای کور غلبه نماید.

سازمان مجاهدین خلق ایران و کادرهای مقاومت با الهام از این آموزهٔ مریم رجوی، توانسته‌اند با بزرگ‌ترین بلیهٔ تاریخ ایران و ایرانی یعنی استبداد موحش دینی دربیفتد و آن را در بسیاری از عرصه‌ها وادار به عقب‌نشینی نمایند.

برای اعضای مقاومت ایران، «می‌توان و باید» فقط یک نگرش فلسفی به جهان و حوزهٔ توانایی‌های پایان‌ناپذیر انسان نیست. آنها با پیشتازی مریم رجوی قادر شده‌اند این نگرش را به ایدئولوژی، سیاست، تشکیلات و مبارزه تعمیم دهند. نگرشی که در بوتهٔ آزمایش، امتحان سرفرازی و پیروزی پس داده بود، اکنون در قامت ۱۰۰۰کانون شورشی به سراسر ایران‌زمین راه پیدا کرده و در آینهٔ شهرها و استانها تکثیر شده است. هزار «مریم» در آینهٔ هزار «کانون شورشی»، با هزاران آوای «می‌توان و باید» در زیر آسمان آبی ایران

بهار آمده

از سیم خاردار

گذشته

حریق شعلهٔ گوگردی بنفشه چه زیباست

هزار آینه جاری‌ست

هزار آینه

اینک

به همسرایی قلب تو می‌تپد با شوق

 

افسانهٔ باطل پایگاه نداشتن مجاهدین

راستی چه کسی می‌گفت مجاهدین یک گروه سکت، از بین رفته و فراموش‌شده هستند و در ایران پایگاه اجتماعی ندارند. چه کسی می‌گفت آنها در گردهمایی‌های خود شخصیت‌های مشهور سیاسی را با پول‌پاشی‌های نجومی برای سخنرانی می‌آورند، هواداران آنها فیک و اجاره‌ای هستند؟ یا اگر خیلی می‌خواست ارفاق کند می‌گفت ممکن است در خارج بتوانند از این کارها بکنند اما در داخل ایران مردم از آنها نفرت دارند؟

چه کسی ژاژ می‌خایید و جار می‌زد که مردم با همین وضعیت می‌سازند و می‌سوزند. ترجیح می‌دهند همین رژیم را حالی به‌حالی کنند و اصلاح و رتوش نمایند؟!

چه کسی می‌گفت مردم ایران از انقلاب خسته‌اند و دیگر اعتماد نمی‌کنند؟!... کدام گلوی ناپاک غرغره می‌کرد که این حاکمیت ابدی است و نمی‌توان آن را سرنگون کرد؟!

مگر هواداران مجاهدین فیک نبودند؟!

آنها که مدعی داشتن پایگاه و محبوبیت در بین مردم ایران هستند، چرا نمی‌توانند یک صدم یا یک‌هزارم این آکت یا مشابه آن را خلق کنند؟

چه پراتیک دیگری می‌توانست این‌چنین پایگاه اجتماعی مقاومت ایران، تبلور زیبای اعتماد و همبستگی و آمادگی مردم به جان آمدهٔ ایران برای تحقق سرنگونی را به معرض تماشا بگذارد؟

 

سرنگونی، قابل تحقق و در دسترس

پیام هزاران تن از هموطنان ما در قامت هزار کانون شورشی از شهرهای مختلف ایران در یک‌کلام این است که «می‌توان و باید این رژیم را سرنگون کرد و بر خرابه‌های آن یک جمهوری دمکراتیک برپا ساخت».

یکی از شاخصهای تحقق این «می‌توان و باید»، همین آکت فراگستر همبستگی است. تا دیروز استراتژی هزار اشرف و هزار کانون شورشی، به‌سختی قابل باور بود، امروز تحقق آن را در پیش چشمان خود می‌بینیم.

دیرست ولی دور نیست که گسترش پیام «می‌توان و باید»، رویای دیر و دور سرنگونی استبداد دینی را محقق کند. تحقق آن در یکی شدن اراده‌ها و دست‌های ماست و هیچ‌کس نباید خود را استثنا کند.

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/11d61833-f531-4224-ae43-178f1d71d48d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات