محمد شریعتمداری وزیر کار دولت آخوند حسن روحانی از افزایش ۳۰۰هزار نفری فارغالتحصیلان بیکار دانشگاهی خبر داد و در این رابطه گفت: «روند رو به رشد بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی را ظرف سالهای ۹۵تا ۹۷شاهدیم و تعداد آنها از ۱.۴به ۱.۷میلیون نفر رسیده است».(خبرگزاری فارس ۵مرداد ۹۸)
البته آمار فارغالتحصیلان بیکار بر اساس آماری که رسانهها و مهرههای حکومتی تاکنون منتشر کردهاند بسیار بیشتر از رقمی است که محمد شریعتمداری مطرح میکند.
پیش از این و در آبان ۹۵یحتی آل اسحاق وزیر بازرگانی دولت هاشمی رفسنجانی در مورد آمار فارغالتحصیلان بیکار گفت:«کشور برای فارغالتحصیلان زحمتهای بسیاری کشیده است تا انسانهای خام را بارور کند. در حال حاضر بیش از ۵میلیون فارغالتحصیل بیکار داریم. در مجموع بیان میشود که بهصورت حدودی ۱۱میلیون فارغالتحصیل داریم». (خبرگزاری تسنیم ۹آبان ۹۵)
شریعتمداری در رابطه تربیت نکردن نیروی دانشگاهی متناسب با نیازهای کشور و بازارکار توسط دانشگاهها گفت: «در حال حاضر نیروی جوان در دانشگاهها متناسب نیاز کشور تربیت نمیشوند، برخی شرکتهای دانش بنیان که در کشور ایجاد میشوند، افراد آنها در دانشگاههای خارجی تربیت شدهاند».
یکی از دلایل بیکاری فارغالتحصیلان بیکار خصوصاً فارغالتحصیلان بیکار فوقلیسانس و دکترا، این است که موضوع رشتههای تحصیلی دانشگاهی ربطی به بازار کار ندارند و نزدیک به ۸۵درصد از شغلهای کشور تناسبی با تحصیلات دانشگاهی ندارد.
نبود رابطه میان بازار کار خصوصاً بازار کار در صنعت با بسیاری از رشتههای دانشگاهی و فارغالتحصیلان آنها همواره مشکل اصلی فارغالتحصیلان است، طوری که دانشجویان پس از سالها تحصیل نمیتوانند وارد بازار کار شوند و با معضل بیکاری مواجه میشوند.
در دانشگاهها مبنای علمی برای افزایش یا کاهش دانشجویان در رشتههای مختلف وجود ندارد و هممچنین در دانشگاهها نسبت به نیاز بازار کار توجهی نمیشود، این امر در دانشکدهها و مراکز علوم انسانی بیش سایر مراکز و دانشکدههای دیگر به چشم میخورد.
حاکمیت آخوندی بسیاری از مباحثی را که هیچ ربطی به بازار کار ندارد و هیچ ربطی به دانش امروزی ندارد، وارد دروس دانشگاهی کرده که مطلقاً ارتباطی با نیاز باز کار ندارد.
این دروس عمدتاً در علوم انسانی است که بیشترین فارغالتحصیلان بیکار نیز تحصیل کردگان آن هستند.
در زمینه دروس مبتذل آخوندی در دانشکدهها و مراکز علوم انسانی پیش از این حسام الدین آشنا مشاور آخوند حسن روحانی اعتراف کرد: «علوم اسلامی را تبدیل کردیم به چیزی که میشود با آن تست زد و قبول شد. چیزی که اساساًً جنس آن تحلیلی و استنباطی است. یه جنسش این است که یک مسألهای که جواب ندارد ما تبدیلش کردیم به یک امری که همه شدند دانشجو الهیأت، در دانشگاهها در زمان شاه حداکثر شما دانشکده الهیات دانشگاه تهران را داشتید، دانشکده الهیأت دانشگاه فردوسی مشهد را داشتید...... ما بردیم علوم انسانی را ارزان و مبتذل توزیع کردیم در میان دانشگاهها لذا قدر و قیمت این دانش هم شناخته نشد، این بحث انتقادی اگر به آن نپردازیم خیلی ضربه میخوریم. ما خواستیم مدرک بدهیم پول در بیاریم خیلی مدارک ارزانی دادیم به مردم و مردم شدند معلم تعلیمات دینی همین را رفتند یک جای دیگر خرج کنند یعنی یک سطح نازلی را دادیم نازلترش را بردند توی جامعه پخش کردند این مسأله را نادیده نگیریم که نقش نابسامانی در مدیریت دانش در کشور لطمه بزرگی زد به حیثیت علوم اسلامی”(تلویزیون شبکه سه ۲۷آذر۹۳)
یک دلیل دیگر برای عدم مهارت فارغالتحصیلان این است که دانشگاهها برای دانشجویان سهمیهای که وابسته به نهادهای حکومتی خصوصاً سپاه و بسیج و حتی برای کارمندان و مستخدمین خود مدرک صادر میکنند.این وضعیت فضاحتبار بهگونهیی است که پیش از این وزیر علوم به آن اعتراف کرد. (سایت سلامت نیوز ۳۱فروردین ۹۸)
دلیل عمده بیکاری فارغالتحصیلان که با کوشش بسیار درس خوانده و فارغالتحصیل شده و ازمهارت کافی برای بازار کار هم برخوردار هستند،درآمد پایین در بازار کار است که باعث خروج بسیاری از آنها از بازار کار شده و کسانی هم که وارد بازار کار نشده به این دلیل اساساً رغبتی برای برای ورود به بازار کار نیستند.
بسیاری از فارغ التحصیلان چنانچه بخواهند وارد بازار کار شوند باید با شغلهای پایین و حقوق
یک میلیون و ۵۰۰هزار تومانی کار کنند که مطلقاً به صرفه نیست و این حقوق کمتر از یک چهارم خط فقر است.
بیدلیل نیست که در دو سال اخیر سهم جمعیت بیکار فارغالتحصیل از جمعیت بیکاران کشور افزایش یافته است، طوری که ۴۲درصد بیکاران کشور فارغالتحصیلان دانشگاهها هستند.
یک دلیل عمده بیکاری فارغالتحصیلان اقتصاد وارداتی، رانتی و فاسد است که نه تنها نمیتواند به سمت ایجاد شغل برود، بلکه با تعطیلی کارخانهها و مراکز تولید و همچنین ورشکستگی اقتصادی بسیاری از فرصتهای شغلی راهم از بین برده و از بین میبرد.
در حکومت آخوندی موضوع بیکار ماندن دانشگاهیان امری است که مربوط به یکی دو سال اخیر یا امری مربوط به دولت روحانی نیست، بلکه پیآمد نابودی اقتصاد کشور و برنامههای غلط این رژیم طی دهههای گذشته است.
این رژیم همواره سیاست ضدمردمی در زمینه اشتغال جوانان خصوصاً جوانان تحصیلکرده داشته، که باعث شده است بسیاری از تحصلیکردههای کشور به امید شغل و زندگی بهتر چندین سال از بهترین سالهای زندگیشان صرف تحصیل کنند، اما اکنون که وارد جامعه میشوند با بیکاری و سرخوردگی مواجه میشوند.
در این میان سهم زنان تحصیلکرده بیکار بسیار از مردان تحصیلکرده است زیرا با ستم مضاعفی که آخوندها بر زنان ایران وارد میکند فرصت شغلی برای آنها بسیار کمتر مردان است.
واقعیت این است بیکاری یا اضطراب نسبت به نداشتن کار در آینده، و یا اضطراب نسبت به از دست دادن کار در آینده همواره موضوع اصلی ذهنی بسیاری از فارغالتحصیلان کشور است.
برای رهایی از این وضعیت فلاکتبار است که سال به سال به آمار فارغالتحصیلان دانشگاهی که به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند افزوده میشود.
یکی از دلایل عدم رغبت فارغالتحصیلان برای ورود به بازار کار و حتی دلیل مهاجرت آنها به خارج کشور، نادیده گرفته شدن منزلت اجتماعی آنها توسط نظام آخوندی و کارفرمایان وابسته به آن است خصوصاً که در حال حاضر سپاه پاسداران بر بسیاری از کارخانجات و مؤسسات تولیدی چنگ انداختهاست.
بیدلیل نیست که در شرایط کنونی کشور دچار عوارض خروج نخبگان و فارغالتحصیلان است و بر سکوی اول فرار مغزها ایستاده و همه ساله میلیاردها دلار به اقتصاد کشور لطمه وارد میشود.
وقتی دانشجو یا فارغالتحصیل دانشگاه در کشور آیندهای برای خود نمیبیند به خارج مهاجرت میکند تا آینده زندگی خودر را تأمین کند.
اشاره شد که منزلت اجتماعی فارغالتحصیلان و نخبگان نادیده گرفته میشود، که البته این امر مربوط به امروز یا دیروز یا سالهای اخیر نیست، بلکه از زمان روی کارآمدن نظام وسوار شدن خمینی بر اریکه قدرت، این سیاست ضدمردمی در رابطه با فارغالتحصیلان و نخبگان و خروج آنها از کشور وجود دارد.
خمینی در ضدیت با نخبگان علمی کشور و فرار آنها از حاکمیتش به صراحت گفت: «جهنم که فرار کردند این مغزها!،میگویند مغزها فرار کردند! بگذار فرار کنند. جهنم که فرار کردند این مغزها! مغزهای علمی نبودند این مغزها، مغزهای خیانتکار بودند»
خمینی در جای دیگری در مورد دانشگاه و دانشگاهیان هم گفت: «ما صدماتی که در طول این مدت خوردیم، از دانشگاه خوردیم.دانشگاه بد، نبودش بهتر از بودنش است».
این است شان و منزلت دانشگاهها، فارغالتحصیلان و نخبگان کشور در منطق ارتجاعی و واپس مانده نظام ولایت فقیه.
ورثه سیاسی خمینی و در رأس آنها علی خامنهای طی چند دهه گذشته افتخارشان این بوده که دنبال رو و پیاده کننده خط خمینی بودهاند، که الحق این خط ارتجاعی و ضدمردمی را در رابطه با دانشگاهها، فارغالتحصیلان و نخبگان علمی کشور به بهترین وجه پیاده کرده! و بسیاری از آنها را از کشور فراری دادهاند.