از صبح ۲۶اردیبهشت، بازنشستگان محروم در ادامهٔ اعتراضات پیوسته و سراسری خود طی ۵ماه گذشته، تجمع اعتراضی برپا کردند. در تهران بیش از ۵۰۰تن از بازنشستگان در برابر مجلس ارتجاع خشم خود را فریاد زدند.
این در حالی بود که دستگاههای سرکوبگر رژیم، طی روزهای گذشته با تهدید بازنشستگان، از آنها خواسته بودند دست به اعتراض نزنند. همچنین از صبح در چندین شهر، نیروهای سرکوبگر انتظامی یا از قبل در محل حضور یافته و نگذاشتند مردم و بازنشستگان خشمگین تجمع خود را برپا کنند، یا به آنها یورش برده و تجمع آنها را بر هم زدند.
همزمان معلمان نهضت سواد آموزی در اعتراض به سیاستهای غارتگرانهٔ حاکمان چپاولگر در تهران (مقابل مجلس ارتجاع) و ایلام و تبریز تجمع اعتراضی برگزار کردند. معلمان خشمگین با ابراز خشم و نفرت نسبت به سیرک انتخابات آخوندها فریاد میزدند: «ما دیگه رأی نمیدیم، از بس دروغ شنیدیم»؛ و بر ایستادگی در برابر غارت و ستم تأکید کرده و شعار میدادند: «نهضتی داد بزن، حقت و فریاد بزن».
استمرار و گسترش اعتراضات اجتماعی و شعارهایی که تمامیت رژیم آخوندی را هدف قرار میدهد، در شرایطی است که نظام ولایت در گرداب بحرانهای بیعلاج، بهگفتهٔ خامنهای درگیر حساسترین شعبدهٔ انتخابات خود است. نمایشی که تا همین نقطه، برخلاف خواست خامنهای، بهشدت دوقطبی شده و بحران درونی نظام بهطور بیسابقهیی شدت گرفته است.
همین وضعیت بحرانی و خطرناک است که ارگانها و مهرههای هراسان رژیم را وادار به هشدارهای پیاپی کرده است. یکی مینویسد: «مشکلات سبب شده آستانه تحمل مردم بهشدت کاهش یابد و آنها مانند یک باروت متحرک در شهر پرسه بزنند که هر لحظه امکان انفجارشان وجود دارد» (روزنامهٔ حکومتی آرمان-۲۶ اردیبهشت)؛ دیگری به نفرت و نفرین مردم اشاره کرده و اعتراف میکند: «نبود چشمانداز اقتصادی از موارد مهم حلقه نفرین» مردم است (روزنامهٔ حکومتی ابتکار-۲۶ اردیبهشت)؛ آن یکی نسبت بهوقوع یک فاجعهٔ بزرگ هشدار داده و اعلام خطر میکند: «معیشــت مردم دارد به یک فاجعه بــزرگ اقتصادی و اجتماعــی تبدیل میشــود» (روزنامهٔ حکومتی مردمسالاری-۲۶ اردیبهشت)؛ دیگری که خودش از سینهچاکان نظام است، اما بوی سرنگونی نظام را شنیده، به کمدی درام نمایش نفرتانگیز انتخاباتی رژیم اشاره کرده و میگوید: «چرا مردم ناامیدند؟ چرا جوانان سرخورده هستند؟ چرا بیکاری وجود دارد؟ چرا ناامنی اقتصادی هست؟ گویی» کاندیدهای ریاستجمهوری نظام «نه معاون بودند، نه رئیس بودند، نه رئیس قوه قضاییه بودند، نه استاندار بودند، نه رئیس مجلس» (زیباکلام-۲۶ اردیبهشت)؛ و یکی هم به اعترافهای ناگزیر کاندیدهای سیرک نظام اشاره کرده و میگوید: «بدبختیهای ایرانیان در حوزه اقتصاد یک چاه ویل شده که هر کدام از کاندیداها با ریختن بخشی از بدبختیها به آن چاه میخواستند عمق چاه بدبختی را نشان دهند» (روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت-۲۶ اردیبهشت).
در چنین شرایطی، خامنهای با امواج رو به گسترش اعتراضات اقشار مختلف و مردم بهجان آمده روبهرواست. یا باید سرکوب مطلق کند، که بهدست خود بنزین بر خشم بیسابقهٔ اجتماعی ریخته، هر چه بیشتر زمینههای قیامی آتشین و قهرآمیز را مهیا میکند؛ یا باید دندان روی جگر بگذارد که پیآمد آن گسترش هر چه بیشتر اعتراضات است که خود زمینهساز همان قیام بزرگ خواهد شد.