اول مهر در فرهنگ پویای ایرانزمین، یادآور بازگشایی مدرسههاست. روز بهپایان رسیدن تعطیلات تابستان، روز دغدغهها و دلهرههای دوستداشتنی کودکان و نوجوانان برای شتافتن به کلاس تازه با همکلاسیهای تازه و استشمام بوی کتاب نو، روز پرشدن پیادهرو خیابانها از نوباوگان کیف بر پشت، شوق در چشم و لبخند بر لب، روز پرشدن آسمان شهرها با هیاهوی شادی. روز نوکردن دیدارها، روز مهر و مهربانی، روز قدم برداشتن بر برگهای رنگارنگ پاییزی و نگاه دوختن بر خیمههای مسافر ابر و سارهای صفکشیده بر سیمهای کوچ. روز فرورفتن در آغوش باز کلاسها و چشم دوختن بر سیمای آشنای تخته سیاه، روز انگیختگی و فرهیختگی... اما دانشآموزان ایران در حالی به مدرسه میروند که محیط مدرسه، نه محیط مهر و مهربانی و دانش که محیط محدودیتها و محرومیتهای گوناگون است. جایی است که تبلیغات مشمئزکنندهٔ بنیادگرایان علمستیز بیشتر از مواد خالص درسی به گوش میرسد. دین حکومتی و حکومت دینی، استانداردهای متحجرانهٔ خود را از مجاری مختلف با هدف شستشوی مغزی به کودکان القا میکند و میخواهد از آنان پیچ و مهرهیی در ماشین عریض و طویل ترور و سرکوب بسازد.
دانشآموزان ایرانی امسال در حالی به مدرسه میروند که بهدلیل اهمالکاریهای حکومت در مهار پاندمی کرونا، د۲سال از حضور در محیط آموزشی دور بودهاند. طی این مدت بسیاری از آنان نتوانستهاند با خرید گوشی یا تبلت با سامانههای آموزش مجازی در ارتباط باشند. ای بسا شاهد سرگذشت تراژیک دانشآموزانی بودیم که در حسرت جانسوز تهیهٔ تبلت و گوشی به زندگی خود پایان دادند.
دانشآموزان ایرانی امسال در حالی به مدرسه میروند که پول خرید لباس فرم، لوازمالتحریر و کیف و کتاب سر به آسمان میزند و تهیهٔ این اقلام تن خانوادههای محروم و کمدرآمد را میلرزاند زیرا «هزینهٔ خرید لوازمالتحریر برای یک دانشآموز تقریباً به معادل یکسوم حقوق کارگران رسیده است»(شرق ۲۹شهریور ۱۴۰۱).
دانش آموزان ایرانی امسال در حالی به مدرسه میروند که بسیاری از همکلاسیهای آنها نتوانستهاند بهعلت فقر از تأمین هزینههای تحصیل بربیایند و برای پیدا کردن یک لقمه نان به لشگر عظیم بیکاران پیوسته یا در سنین کودکی به چرخهٔ بیرحم زبالهگردی در کپهها و کوهههای میکروب و ویروس پیوسته و از سوی مافیای زباله عضوگیری شدهاند و «شمار دانشآموزانی که ترکتحصیل کردهاند، حدود ۳برابر شده است»(شرق ۲۹شهریور ۱۴۰۱)
دانشآموزان ایرانی امسال در حالی به مدرسه میروند که مدارس ایران طبقاتی شدهاند:
«با تبدیل شدن مدارس به بنگاههای اقتصادی دقیقاً برخلاف قانون عمل شد و تحصیل باکیفیت را از دسترس عموم مردم خارج کردیم. امروزه باید گفت تحصیل در کشور طبقاتی شده است. خصوصیسازی و کالاییسازی آموزش و طبقهبندی دانشآموزان در مدارس بر اساس سطح هوش و میزان رفاه و اعتقاداتشان، اهداف والای نظام آموزشی کشور را در خدمت به قشری خاص و ساختن آینده معدودی از افراد جامعه تنزل داد»(ستاره صبح ۱۳شهریور ۱۴۰۱).
دانشآموزان ایرانی امسال در حالی به مدرسه میروند که بیعدالتی آموزش جامعه را درنوردیده و ورود به دانشگاهها سهم دانشآموزان مدارس خاص [مدارس متعلق به عزیز دردانههای حکومتی] شده است.
«سهم دانشآموزان مدارس خاص در سطح برترینهای کنکور سراسری بهطور مشهودی افزایش یافت تا جایی که دیگر در آن سطح جایی برای رقابت بچههای مدارس عادی، دولتی و دانشآموزان شهرستانی و روستایی وجود ندارد»(همان منبع).
دانشآموزان ایرانی امسال در حالی به مدرسه میروند که «کمبود معلم، بیعدالتی آموزشی، توزیع نابرابر امکانات آموزشی، بهروز نبودن موضوعات کتابهای درسی و حذف و جرح سلیقهای و با عینک سیاسی در کتابهای درسی، محرومیت ریشهدار در نیمی از کشور»، انگیزهٔ پیشرفت علمی و تحصیلی را به تکاپو برای بهدست آوردن نان و پول تبدیل کرده است(اعتماد ۲۹شهریور ۱۴۰۱).
دانشآموزان ایرانی امسال در حالی به مدرسه میروند که ایران در آستانهٔ انقلاب و سرنگونی قرار دارد. زنگ بازگشایی مدرسهها در حالی نواخته میشود که ناقوس اخطار قیام در کوچهها و خیابانهای شورشی شهرها طنین انداخته است.
آری، اول مهر روز پیوستن لشگر عظیم دانشآموزان به صفوف درهمتنیدهٔ قیام در خیابان آزادی است.