بهرغم تمهیدات و ترفندهای استبداد دینی و بازماندگان استبداد سلطنتی، بیش از ۵ماه است که شعلههای قیام سراسری فروننشسته است. زغالهای گداختهٔ این قیام در بستر جامعهای ملتهب، مانع از آن شده که شرایط سیاسی ـ اجتماعی ایران به قبل از آن بازگردد.
این قیام با شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» کاریترین ضربهها را بر اس و اساس استبداد و سلطنت بهطور عام و شاکلهٔ استبداد دینی بهطور خاص فرود آورده است. برآمد این ضربهها خود را در فروریزی جایگاه خامنهای و سلطنت مطلقهٔ فقیه نشان میدهد.
سقوط نماد ولایت فقیه در دلها و ذهنها
محسن رنانی از تئوریسینهای اصلاحطلب و قائل به «پارادایم شیفت» و «انقلاب از بالا» ی نظام ولایت فقیه، این فروریزی و سقوط را در مقالهٔ خود [منتشر شده در ۲۷بهمن ۱۴۰۱]، به چهار مرحله تقسیم کرده و در مرحله چهارم سقوط عینی را نتیجه گرفته است. مرحله چهارم شامل «سقوط نمادها» و سپس «سقوط ساختارها» ست.
او در لفافه با بیان «آتشزدن بنرها و مجسمههای حکومتی»، ناخواسته به آتشزدن عکسهای خامنهای و مجسمههای قاسم سلیمانی اذعان میکند.
«اهمیت و احترام نمادهای حکومتی در ذهن و دل بخش بزرگی از مردم فرو ریخته است. نمادهایی که در قلبها نباشند، بر دیوارها هیچ ارزشی ندارند. هماینک در جنگ نمادها، حکومت، بازی را واگذار کرده است».
از نشانگان سقوط این نمادها، «در ذهنها و دلها» شقهها و شکافهایی است که خامنهای و ولایتش در داخل حکومت با آن مواجه هستند. پیشتر خامنهای و مجیزگویانش به این شقهها و شکافها با کلید واژهٔ «سکوت خواص» یا «فتنه» واکنش نشان داده بودند. اکنون خلیفهٔ ارتجاع سخن از «شبهه»! میگوید.
تلاش برای برپا کردن خیمه و خرگاه ولایت
برای بههم آوردن این شقهها و شکافهاست که خامنهای جایگاه، اهمیت و حساسیت مجلس خبرگان ارتجاع را بالاتر از هر مرکز و مجموعهیی در نظام میداند و میگوید دشمنیها با آن از جنس دشمنی با اصل استبداد دینی است.
برای بازگرداندن این آب رفته به جوی ولایت است که احمد خاتمی را جلو فرستاده است تا بگوید:
«به دشمنان و عوامل خود فروخته دشمن میگوییم رهبری اسلامی نهادی استوار مستحکم ریشهدار است که با هیاهو و جنجال سازی آسیب نخواهد دید» (خبرگزاری فارس. ۳اسفند ۱۴۰۱).
اما واقعیت این است که نهادهای پوسیدهٔ پاسدار ولایت فرعونی او دیگر قادر به حفظ خیمه و خرگاهش نیستند. شاخص این ادعا اینکه خامنهای نمیتواند بهجز مجیزگویان و کاسهلیسان بارگاهش کس دیگری را به هستهٔ سخت قدرت راه دهد. او حتی وقتی میخواهد در ترکیب مجلس خبرگان خود نیز بهاصطلاح انتخابات برگزار کند، احمد جنتی پابهگور را در ریاست خبرگان تثبیت میکند و ابراهیم رئیسی را برمیکشد و در موضع نایبرئیسی میگمارد.
«لبهٔ وحشتناک ویرانی و نابودی»!
از نکات قابل توجه اینکه او سخنرانی اخیر خود برای مجلس خبرگان ارتجاع، به نامهیی اشاره کرد که بعد از مرگ خمینی نوشته شده بود. هدف از این اشاره این بود که به روحیهباختگان و ریزشیها و مسألهدارهای حکومتش بگوید از آن هنگام تاکنون سرنگون نشده است!
«یکی از چیزها هم مسألهٔ امید آفرینیست سیاستهای دشمن یأس آفرینیست هر وقت یک باری به یک مناسبتی مال امروز هم نیست از اول اینجا من یک چیزی یادداشت کردم که در سال۶۹ در اردیبهشت ۶۹ هنوز یکسال از رحلت امام نگذشته بود یک گروهی حالا اسم نمیآورم (۱) یک نامه در واقع سرگشادهای نوشتند به یکی از مسئولان و همهاش همینطور یأسآفرینی از جمله تعبیراتی که توی اون نامه بود که من اینجا یادداشت کردم این است میگویند ملک و ملت به لبه وحشتناکی ویرانی و نابودی رسیده است سال۶۹ این آقایون [پوزخند] به این نتیجه رسیده بودند که کشور به لبه ویرانی و نابودی رسیده حالا دائما از این حرفها هست. حالا اون کسانی که خودشان شخصیتشان، هویتشان در معرض نابودی و ویرانیست، اونها هم به هر کس نگاه میکنند اینجوری میبینند به عکس کسانی که ذهنشان، دلشان پر امید هست همه چیز را امیدبخش میبینند» (تلویزیون شبکه خبر رژیم. ۴اسفند ۱۴۰۱). .
سونامی خطرناک
خامنهای در حالی میخواهد اوضاع را گل و گلاب و «امیدبخش» جلوه دهد که به دایناسورهای خبرگان میگوید «جهاد تبیین» را جدی بگیرند. جهاد تبیین برای چه کاری و در احساس خطر از چه پدیدهیی؟
ـ بیانگیزگی و ریزش و لاغر شدن بدنهٔ حکومت و در نقطهٔ مقابل گرایش جوانان به قیام، کانونهای شورشی و نیروی برانداز.
خامنهای میتواند به گذشته فلاشبک کند، بلکه روحیهباختگان و ریزشیها را از هول آنچیزی که قرار است در آینده رخ بدهد، اندکی به آرامش برساند؛ اما واقعیت هولناکتر از آن است که با جمعیتسازیهای لو رفته برای نمایش ۲۲بهمن و نیز مانورهای فریبکارانه بتوان آن را کتمان کرد.
عاملی امام جمعهٔ اردبیل:
«خطر عظیمی بچههای ما را تهدید میکند خطر بسیار جدی است خطر بیخ گوش ما است خطر در منازل ما است. سوار بر امواج وارد میشوند بر افکار اندیشه جوانان ما... بهترین جوانهای ما وقتی وارد میشوند به مثلا به محیط خاصی مثل دانشگاه وقتی زیرساختهای اعتقادی درست نشده است، میبینید که از افکار و اندیشههای بسیار خطرناکی سر در میآورند... محرومیت از بعضی از صحنهها صیانت میآورد ولی دیگر همچنین محدودیتی و همچنین صیانتی ممکن نیست. ما باید خودمان را آماده کنیم برای این موج سهمگین، این سونامی کسانی که از مدارس اطلاع دارند، از نسل جدید اطلاع دارند از بعضی افکار و اندیشهها که پیدا شده است، اطلاع دارند خوب درک میکنند که من چی میگویم. ». (تلویزیون شبکهٔ سبلان. ۳اسفند ۱۴۰۱). .
***
وزش این سونامی مهارناپذیر، سلطنت مطلقهٔ فقیه را بر لبهٔ وحشتناک ویرانی و نابودی قرار داده است. تا پرتاب به اعماق قهقهرا فاصلهٔ چندانی نیست.
پانوشت:
(۱) برعکس خامنهای که گفت: «از این گروه اسم نمیآورم»، خبرگزاری فارس نوشت منظور او از گروه مذکور، برخی از فعالان نهضت آزادی است که در اردیبهشت ۱۳۶۹، نامهیی حاوی ۹۰ امضا به هاشمی رفسنجانی نوشته بودند که در بخشی از آن آمده بود:
«اکنون کشور عزیز ما در بنبست و بحرانی از سختی و ناخشنودی و نابسامانی دست و پا میزند. علیرغم وعدهها به مستضعفین و شعارهای پر طنین، طبقات محروم جامعه محرومتر و زیادتر شدهاند. در چنگال گرانی و گرههای زندگی گرفتارتر و از آینده خود مأیوستر، ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است!»