رژیم هر روز با یک بحران جدید در عرصه داخلی و بینالمللی روبهرو میشود. در کنار بحرانهای بینالمللی و منطقهای، موج اعتراضها و تظاهرات مردم بهجان آمده در داخل میهن همچنان ادامه دارد، عاملی که هر لحظه کابوس یک قیام را پیش چشم آخوندها و پاسدارانشان تداعی میکند.
قیامی که به اعتراف سرکردگان نظام میتواند آخرین حرف مردم با دیکتاتور باشد!
هر یک روزی که میگذرد، رژیم بحرانهای بیشتری گریبانگیرش میشود و طناب بحران اجتماعی و فشارهای مردمی دور گردنش محکمتر میگردد.
انزوای بینالمللی و تشدید تحریمها از یکسو، افزایش تنفر ملی نسبت به حاکمیت و ریزش و بریدگی در بدنه و رأس سپاه حافظ رژیم هم از سوی دیگر، همه و همه معضلاتی هستند که همزمان به آخوندها فشار میآورند و در این میان و از همه اینها مهمتر خیزشها و اعتراضها و تجمعات مردمیای است که اینک به کابوس رژیم تبدیل شدهاند. بهویژه که در جریان سیل ویرانگر اخیر هم دست و زبان مردم بیشازپیش به روی حکومت باز شد و فضا آنچنان تغییر کرد که ضرب و شتم پاسداران به یک امر عادی تبدیل گردید!
اکنون وضعیت اجتماعی به نقطهای رسیده که رژیم به هیچوجه نمیتواند آن را به نقطه پیش از سیل باز گرداند! چرا که تازه دست مردم به روی رژیم و پاسداران ضدمردمی باز شده است.
آخوندها اکنون حتی نمیتوانند پرتو ضعیفی از اندیشه پرفروغ سرنگونی را در اذهان مردم بهجان آمده کمرنگ کنند. اکنون نه سرکوب، نه تهدید، نه دستگیری و شکنجه و زندان و نه حتی ایجاد رعب و وحشت با اعلام دستگری این و آن، دیگر اثر چندانی ندارد چرا که آخوندها برای مردم هیچ راه دیگری باقی نگذاشتهاند و مردم هم دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.
مردم و بهویژه جوانان اکنون بیپروا زندانها را با غرور و افتخار پر میکنند تا صدای خود را به گوش همه جهانیان برسانند. همانگونه که مقاومت خونبار این مردم نیز در سرتاسر ایران با کانونهای شورشی قهرمان و در سطح بینالمللی با تظاهرات در اقصی نقاط جهان خواب را از چشم حاکمان غدار ربوده است.
سمفونی بزرگ ملی
برتری مقاومت در هماوردی دیپلماتیک بر آخوندها (که با هر یک نفتکش میتوانستند مواضع یک کشور را در لحظه تغییر بدهند) اینک به یک واقعیت غیرقابل انکار تبدیل شده است آنچنان که در هر صحنه رزم دیپلماتیکی پیشاپیش روشن است که طرف بازنده، آخوندها هستند! امری که انگیزه مضاعفی به مردم معترض داخل کشور داده و آنها را در مقابله با رژیم در موضع برتر روحی قرار میدهد.
بی سبب نیست که اینک در مناطق سیلزده، سرکردگان پاسداران حتی با بوسیدن دست و پای مردم هم نمیتوانند از شدت برخورد مردم با خود کم کنند! به هر حال همه چیز حکایت از آن دارد که تعادلقوای بین مردم و رژیم بهشدت به سوی مردم در حال تغییر است و آخوندها را از خشم مردم گریزی نیست و این آن نقطهای است که باعث افزایش اعتراضهای خیابانی علیه آخوندها در شرایطی میشود که دست و پای آخوندها در پوست گردوی سیل گیر کرده است.
اکنون هر یک اعتراض میتواند از اعزام یک واحد پاسداران برای سرکوب سیلزدگان کم کند همانطور که هر یک تهاجم مردم سیلزده به پاسداران میتواند از اعزام یک واحد سرکوبگر پاسداران به شهرهای معترض جلوگیری کند و اینگونه است که مردم در دو سوی سیل به امدادرسانی به یکدیگر پرداخته و قیامشان را پیش میبرند.
اکنون هر حرکت اعتراضی معنی و ارزش دیگری دارد.
نگاهی به چند فقره از اعتراضها و تجمعات روزهای اخیر
- روز سهشنبه ۳اردیبهشت، شماری از کارگران کارخانه قند شمال خوزستان (قند شوش) در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات مزدی خود دست از کار کشیده و در محوطه کارخانه تجمع کردند.
- روز سهشنبه ۳اردیبهشت، کارگران ساختمانی بانه در اعتراض به افزایش ۵۰درصدی حق بیمه مقابل اداره کار تجمع کردند.
- جمعی از فرهنگیان بازنشسته روز چهارشنبه ۴اردیبهشت مقابل وزارت آموزش وپروش در تهران دست به تجمع اعتراضی زدند. این بازنشستگان در اعتراض به پاسخ نگرفتن در مورد مطالباتشان این تجمع را برپا کردند. فرهنگیان بازنشسته با در دست داشتن دست نوشته و پلاکاردهایی خواستار پاداش و حق بازنشستگی خود شدند.
- روز چهارشنبه ۴اردیبهشت، کارگران اخراجی پتروشیمی دهلران (شرکت اویکو) برای چندمین بار در اعتراض به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی دست به تجمع اعتراضی زدند.
- روز چهارشنبه ۴اردیبهشت، گروهی از کارگران فاز دو پالایشگاه آبادان در اعتراض به عدم پرداخت حقوق چند ماه گذشته خود اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند.
- سهشنبه ۳اردیبهشت۹۸، جمعی از غارتشدگان مؤسسه کاسپین وابسته به سپاه چپاولگر و تروریست پاسدران، در برابر دادستانی رژیم تجمع اعتراضی برگزار کردند.
- همزمان اخباری از مجموعهیی از حرکتهای اعتراضی در تهران، مشهد، گچساران و آبادان منتشر شد که در نوشتههای بعدی به آنها پرداخته خواهد شد.
این حرکات اعتراضی و تظاهرات در شرایطی انجام میگیرند که بعضی از آنها در همان مناطق سیلزده برپا میشوند!
این واقعیت اضافه بر تمامی نکاتی که در فرازهایی از همین یادداشت به آنها اشاره شد، این نکته را هم یادآوری میکند که عمق شکافی که بین مردم و حاکمیت وجود دارد آنچنان است که حتی سیل هم نتوانست آن را برای لحظهای پنهان کند!
چنین تظاهراتی برای کارشناسهای امنیتی نظام حاکی از نشانههای بهشدت خطرناکی است که حتی فکر کردن به آن هم برای آخوندها و پاسدارانشان زجرآور است.