عصر جمعه ۳۱تیر ۱۴۰۱، بارش یک باران فصلی در مناطق اطراف شهرستان استهبان و داراب، واقع در جنوب استان فارس، سیلی هولناک و ناگهانی را رقم زد. در آن روز تعطیل برخی از مردم برای تفرج به کنار بستر رودخانه رودبال رفته بودند. این رودخانه در دهستان ایج، بخش مرکزی استهبان قرار دارد و از جنوب این شهرستان عبور میکند. بهدلیل آفتابی بودن و گرمای هوا کسی وقوع این سیل را باور نمیکرد و از دستگاههای مسئول که باید پیشاپیش هشدار میدادند و اقدامات پیشگیرانه میکردند هم خبری نبود. از این رو اگر فداکاریها و اقدمات میدانی اهالی روستای باغشاد نبود، تعداد قربانیان این سیل هولناک میتوانست بهسرعت افزایش یابد. در یک نمونهٔ قابل توجه جوانی که در یک مزرعهٔ پرورش ماهی کار میکرده متوجه وقوع سیل شده و با شتاب خود را به گردشگران پاییندست بستر رود رسانده و آنان را متوجه آمدن سیل کرده است. منطقهٔ تفریحی امامزاده سلطان شهباز استهبان در این سیل بیشترین آسیب را دیده است. ۳۲تن از هموطنانمان تاکنون در این سیل جانباختهاند. تعدادی از جانباختگان کودکان معصوم استهبانی هستند. ۳عضو خردسال یک خانواده جزو آنان بهشمار میروند.
خرابی زیرساختهای سیلگیر در ایران
بهرغم اظهار تجاهل سردمداران حکومت آخوندی و حواله دادن علت وقوع سیل به رخدادهای غیرقابل پیشبینی، دادههای هواشناسی حاکی است که بارندگی هنگام تابستان در جنوب ایران باعث ایجاد سیلابهای موسمی میشود. طغیان رودخانهٔ سرباز و سایر رودخانههای بلوچستان در مواقع تابستان پدیدهیی ناآشنا نیست. بهدلیل تغییرات ایجاد شده در آب و هوا، باید برای پیشبینی چنین وضعیتی آمادگی داشت و تدبیرهای لازم اندیشید. این موضوع نیازمند ترمیم و بازسازی زیرساختها یا ایجاد زیرساختهای جدید است. در این زمینه باید سامانههای پیشبینی و هشدار را افزایش داد و به مردم برای مواقع بحرانی آموزش داد. وقوع سیل فاجعهبار شیراز در فروردین ۱۳۹۹، بهدنبال بارندگی، زنگهای خطر و هشدار را به صدا درآورده و نشان داده بود که زیرساختهای کشور در نظام غارتگر ولایت فقیه در ابعاد نجومی دچار تخریب شده است. اما گوش شنوایی در حکومت چپاولگران وجود نداشت و ندارد؛ زیرا بودجهٔ مملکت به جای اینکه برای ایجاد زیرساختهای لازم و آبادانی ایران صرف شود، وقف سرکوب و گسترش تروریسم و ساخت سلاحهای کشتار جمعی میشود. همگان اطلاع دارند که در بودجه سال۱۴۰۱ رئیسی جلاد بودجه عمرانی در بسیاری موارد اساساً حذف شده یا در مینیمم در نظر گرفته شده است.
«مونسون تابستانه هند»
بعد از ۴روز وقتی بهدنبال طغیان رودخانهٔ رودبال استهبان، رود سرباز نیز طغیان کرد، خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) از پدیدهیی به نام «مونسون تابستانهٔ هند» سخن بهمیان آورد.
«مونسون تابستانه هند به بارش ماههای ژوئن، جولای، اوت و سپتامبر گفته میشود؛ ناحیه اقیانوسی حارهای بهویژه دریای عرب، خلیج بنگال و اقیانوس هند مهمترین منبع دمایی و رطوبتی هستند که انرژی لازم برای ادامه گردش مونسون بزرگمقیاس و فعالیت پیوسته آن بهروی شبهقاره هند را فراهم میکند. در تابستان با یکی شدن کمفشارهای محلی جنوبشرق ایران و کمفشار پاکستان، یک کمفشار وسیع منطقهیی شکل میگیرد که توسط حرکت چرخندی آن، انتقال رطوبت سامانه مونسون میسر میشود. پدیده مونسون روی اقیانوس هند تشکیل میشود که بارشهای شدید روی دریا در هندوستان و پاکستان را در پی دارد و اثرات آن مناطق جنوب شرق کشور را فرا میگیرد» (تسنیم. ۳مرداد ۱۴۰۱).
خطر وقوع سیل در استانهای دیگر
اکنون استانهای کرمان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان بعد از استان فارس در معرض وقوع سیل قرار دارند. اکنون خطر بزرگ زندگی هموطنانمان را در استانهای گفته شده و چه بسا در دیگر استانها تهدید میکند. همانطور که در جریان سیل شیراز دیدیم، حکومت جز دست رو دست گذاشتن و اعزام نیروی سرکوبگر به مناطق خطر کار دیگری نمیکند.
کامران امامی، یکی از کارشناسان حکومتی و رئیس کارگروه مدیریت تطبیقی سیلاب در کمیسیون ICID در بارهٔ سیل استهبان میگوید:
«متأسفانه در ایران خیلی جدی به بحثهای مدیریت سیلاب و روشهای کاهش تلفات و خسارات آن پرداخته نمیشود و با هر سیلی که میآید جان چند انسان گرفته میشود و تا مدتی توجه افکار عمومی جلب میشود و بعد همه چیز فراموش میشود تا سیلاب بعدی. یکی از دلایل این بیتوجهی این است که ما یک جامعه کوتاهمدت شدهایم» (راهبرد معاصر. ۲مرداد ۱۴۰۱).
حال باید دید نظام مرگآشام ولایت فقیه به مرگ چه تعداد از هموطنان بیگناه راضی میشود.
اعدام به جای امدادرسانی
خامنهای و گماشتهٔ حلقه به گوش او، رئیسی به همان اندازه که نسبت بهوقوع فجایعی مانند سیل، زلزله و آتشسوزی، فرو نشست زمین، آوار ساختمانهایی مانند متروپل آبادان بیاعتنا هستند، به همان میزان و بلکه بیشتر حواسش به حفظ سلطنت ولایتش است و تلاش میکند آن را از طریق گرسنگی دادن به مردم، افزایش اعدام و انداختن گشت ارشاد به جان زنان و دختران ایرانی حفظ کند. آنها برای افزودن به داغ مردم استهبان، در فردای وقوع سیل استهبان، کارگر جوان زحمتکش ایمان سبزیکار را در ملأ عام بدار آویختند. در همان روز ۱۰زندانی دیگر شامل ۷زندانی از هموطنان بلوچ در زاهدان و زابل و ۳زندانی دیگر در قم را حلقآویز کردند.
همانطور که در فاجعهٔ سیل استهبان تجربه شد، جز دستان متحد و توانمند مردم، مناطق سیلزده و در آستانهٔ خطر سیل، یاور دیگری وجود ندارد. از هماکنون باید با همبستگی ملی به چارهجویی در برابر این خطر پرداخت. چارهٔ بنیادین بیگمان سرنگونی نظام اشغالگر ایران است.