لیستگذاری سپاه و تشدید تحریمها، به بحرانهای گوناگونی درون رژیم دامن زده و آنها را تشدید کرده است بهنحوی که باندهای متخاصم رژیم بیشازپیش زیرپای یکدیگر را خالی میکنند و بیشتر از هر زمان دیگری به همدیگر تنه میزنند.
در این میان بحران بیآیندگی و بحران وحشت از مردم جایگاهی ویژه دارد. آنچنان که حرفهایی را که مردم در شبکههای اجتماعی و در میان خود و یا در تجمعات اعتراضی علیه نظام میگویند،میشود کم و بیش از زبان کارگزاران و رسانههای حکومتی هم شنید. جالب آن که محور مشترک اظهارات کارگزاران هر دو باند حاکم تیره بودن چشمانداز آینده، بیراهحلی نظام و خشم انفجاری مردم است. البته در مورد خشم انفجاری مردم عمده تلاشها این است که باندهای رژیم فضاحت جنایتبارانه اهمال کاری مقابله با سیل را به گردن یکدیگر بیندازند!
آخوند صدیقی در جمعهبازار این هفته تهران در حالی که سیل را آزمایش الهی میخواند، به تحریمها که رسید عنان اختیار از دست داد و بهرغم صدای همیشه لرزان و رقتانگیزش گفت به جهنم که تحریم شویم!
سایت حکومتی بهار (همسو با باند روحانی) در واکنش به اظهارات صدیقی با لحنی گزنده نوشت:« امتحان الهی فقط شامل حال مردم است؟» و در ادامه با بیان اینکه « نمیشود که همه سختیها بر دوش مردم باشد و مسئولان فقط نگاه کنند و حرف بزنند» افزوده است:« آیا مسئولان درد مردم را میفهمند؟ آیا آنها هم واقعاً مثل مردم زندگی میکنند؟ آیا آنها هم چند ماه یک بار گوشت میخورند؟ آیا آنها هم برای تهیه جهیزیه دخترانشان کاسه چه کنم چه کنم دست میگیرند؟ آیا آنها هم در خرج زندگی روزمرهشان ماندهاند؟».
سایت پاسدار محسن رضایی در فشار فضای انفجاری جامعه و نفرت عمومی حتی در باندهای وابسته به خود رژیم، ناگزیر از فاصله گرفتن از حرفهای آخوند صدیقی شد اما در عینحال تلاش کرد که لگدی هم به باند احمدینژاد بزند! تابناک زیر عنوان « بار دیگر بیتفاوتی مسولان در مقابل تحریمها» نوشت:
« سخنان صدیقی، همان ادامه «کاغذپاره» خواندن تحریمهاست». و در ادامه نوشته است:« قطعاً با چنین منطقی نظیر «کاغذپاره خواندن تحریم ها»ی ظالمانه علیه مردم کشور مان یا اینکه خب نباید از اعمال تحریم و تشدید آن نگران بود، نه تنها باری از روی دوش مردم و کشور برداشته نمیشود، بلکه هر روز بر میزان مشکلات نیز افزوده خواهد شد. این را میتوان در راستای همان واکنشی ارزیابی کرد که دشمن از اعمال تحریمها بهدنبال آن است».
آذر منصوری یک مهرهٔ باند موسوم به اصلاحطلب نظام محافظهکارانهترین واکنش را داشت. او با بیان اینکه « کشورهای اروپایی تاکنون موفق نشدهاند مانع اقدامات ترامپ شوند» در وحشت از بیاعتمادی مردم به نظام، از همهٔ نهادهای حکومتی که جزیی از ساختار قدرت در نظام هستند خواست رویکردهای خود را تغییر دهند و پیشبینی کرد «سال ۹۸، سال دشوار و بزنگاه سختی برای نظام خواهد بود». این کارگزار نظام گفت:« حاکمیت باید برای عبور از این بزنگاه و دور کردن تهدیدها بیشترین توان خود را صرف رضایتمندی مردم و تقویت اعتماد و امید اجتماعی کند». وی هشدار داد اگر صدای مردم در حاکمیت به درستی شنیده نشود در اینصورت باید نگران بود.
عبدالله ناصری مشاور آخوند خاتمی نسبت به بیاعتمادی مردم از کل نظام ابراز نگرانی کرده و گفت: « با توجه به وضعیت فعلی جامعه مدنی متأسفانه بهدلیل آن که از لحاظ معیشتی دچار یک نوع تنگنا شده کف جامعه هم به این برداشت رسیده است که هر دو جریان سیاسی بهدلیل عدم داشتن یک برنامهریزی صحیح و درست کارآمدی رفع مشکلات اقتصادی ندارد ». این اظهارنظر را میتوان اذعان حقیرانه و ناگزیری تلقی کرد که نهایت یاس و سرخوردگی خود از مردمی شدن شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» متأثر است! در یک اظهارنظر دیگر وی با اشاره به بحرانهای خارجی و بهطور خاص FATF نیز اذعان کرد: « در حال حاضر مهمتر از برجام کنوانسیونها و پروتکلهای مالی است که تبدیل به یک معضل شده و بهنظر میرسد یک سردرگمی برای تصمیمگیران به وجود آورده است». این کارگزار حکومتی با اشاره به فشار تحریمها بر مردم و ناکارآمدی دولت، پیشبینی کرد «سال ۹۸، سال بسیار سختی هم برای مردم و هم برای دولت خواهد بود».
نگاهی به مجموعه اظهارنظرهای مهرهها و کارگزاران رژیم که اینجا تنها بخشی از آنها ارائه شد میتوان دریافت که این جماعت به هنگام لزوم از هر گونه پشتپا زدنی به یکدیگر ابایی نداشته و برای نجات خود حاضر هستند بهراحتی پا روی گردن برادر مکتبی و غیرمکتبی خود بگذارند و این البته هیچ نیست جز علامت و نشانه پیشروی شرایط انقلابی در جامعه و نزدیک شدن به خط پایان یک ماراتون ۴۰ساله!