728 x 90

شوک هلاکت رئیسی در اندام نظام

شوک هلاکت رئیسی...
شوک هلاکت رئیسی...

 

ولی فقیه فرتوت ارتجاع از سال ۹۸ با کد «دولت جوان حزب‌اللهی» برای روی کار آوردن رئیسی مقدمه‌چینی کرده بود و او را در یک روند کار‌شده و طولانی‌مدت و البته با سلاخی همه باندهای داخلی بر کرسی ریاست‌جمهوری نشاند.

خامنه‌ای می‌دانست در فاز پایانی نظامش، طوفانهای سهمگینی در راه است که تنها با وجود یک مهره‌ٔ صد روی صد گوش‌به‌فرمان که همه‌ٔ پل‌ها را پشت سرش خراب کرده باشد می‌تواند با خروش و قیام توده‌ها مقابله و عمر حاکمیتش را هر چه طولانی‌تر کند.

اما هلاکت ناگهانی رئیسی همه میزی را که خامنه‌ای چیده بود وارونه کرد و او را در هنگامه‌ٔ بحرانهای فراگیر نظام، مقابل عمل انجام شده‌ای قرار داد که برای آن برنامه‌یی نچیده بود.

در نتیجه به مجموعه سیستم حاکمیت، ضربه‌ٔ سختی وارد شد که اگر چه در ابتدا خامنه‌ای مدعی بود خیلی مهم نیست و «اختلالی در کار کشور به‌وجود نمی‌آورد» ولی خیلی زود مشخص شد که موضوع بسیار فراتر و در حد فرود آمدن «یک شوک اساسی» به همه ارکان نظام است: «شهادت مرحوم آقای رئیسی و خلأ قدرتی که در جایگاه نفر دوم کشور اتفاق افتاد، همه عرصه‌های مرتبط با موضوع حکمرانی را دچار یک شوک اساسی کرد» (هم‌میهن، ۱۶ خرداد ۱۴۰۳).

 

دور جدید جنگ گرگها

به همین دلیل آن نظم ظاهری و «خالص‌سازی» برنامه‌ریزی شده به‌سرعت به هم ریخت و همه‌ٔ لاشخورهای سیاسی ِ درون نظام که خامنه‌ای خیال می‌کرد آنها را حداقل تا یک سال دیگر و تا انتهای دور اول رئیسی مهار کرده است، از لانه‌هایشان بیرون ریختند.

از احمدی‌نژاد، دردسری که خامنه‌ای به‌طور موقت ساکتش کرده بود، تا لاریجانی که رد صلاحیتش در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ هزینه‌های کلانی روی دست خامنه‌ای گذاشته بود و تا قالیباف که مثلا قرار بود با ریاست جدید مجلس ارتجاع مقداری از بحرانهای مقننه‌ٔ رژیم را تا مدتی فریز کند و افرادی چون جهانگیری و همتی از باند مغلوب و نفراتی چون پاسدار دژخیم حقانیان از دفتر ویژه خامنه‌ای و جلیلی و زاکانی و دژخیم پورمحمدی جلاد ۶۷ و فهرستی از وزرای فعلی کابینه‌ٔ رئیسی جلاد که تمام کار و وزارتخانه‌ٔ خود را رها کرده و به‌صورت «فله‌ای» برای نام‌نویسی هجوم آوردند.

این اراذل و اوباش در یک «جشن تکلیف انتخاباتی»، کاریکاتوری را رقم زدند که خودشان چندین بار از آن به‌عنوان یک «ابتذال» نام بردند. یک کارشناس حکومتی در این باره می‌گوید: «این نوع ثبت‌نام فله‌ای، نشانه‌ای آشکار از توسعه‌نیافتگی، تقلیل‌گرایی امر سیاسی، ابتذال سیاست، بدقوارگی در عرصه عمومی، کاریکاتوریزه‌شدگی مفهوم انتخابات، رشد پوپولیسم منفی در عرصه سیاست، بی‌مسئولیتی سیاسی، غلبه ظاهرگرایی و مناسک‌گرایی و در یک‌کلام بحران سیاست و امر سیاسی است» (موسایی، عضو دفتر سیاسی حزب توسعه ملی، تلگرام چندثانیه، ۱۴ خرداد)

اما این ابتذال در همین حد نماند و به همان چیزی که خامنه‌ای از آن می‌ترسید، یعنی به‌هم‌پریدنها و «ستیزه‌گریهای» باندی و به‌طور مشخص بین نفرات خودش رسید. با وجود تأکیدات خامنه‌ای در آخرین سخنرانی‌اش سر قبر دجال مبنی بر پرهیز کردن نامزدها از «بدگویی کردن، تهمت‌زدن، لجن‌پراکنی کردن» که «به آبروی نظام هم لطمه» نخورد، مرحله اول نام‌نویسی‌ها با «لجن پراکنی» بین نفرات و باندهای مختلف همراه بود.

حضور احمدی‌نژاد قطعاً زنجیره‌یی از آشفتگی و زد و خورد بر سر قدرت را دوباره کلید خواهد زد. او در حین ثبت نام با نشان دادن شناسنامه‌اش با گفتن «ساخت ایرانه»! طعنه‌ای به امثال لاریجانی زد که متولد عراق است. اما چالش مهم‌تر احمدی‌نژاد با خود خامنه‌ای است؛ به همین دلیل هم الله‌کرم از سرچماقداران خامنه‌ای ابراز وحشت کرد که «تأیید احمدی‌نژاد به‌دلیل شعارهای ساختارشکنانه می‌تواند رقبا [بخوانید نظام] را دچار چالش کند» (خبرگزاری موج، ۱۶ خرداد).

کلیپی از آخوند ذوالنوری پخش شده که در آن از قول قاسم سلیمانی گفته می‌شود «جلیلی اگر رئیس‌جمهور شود من ۱ روز در قدس نمی‌مانم» (اقتصادنیوز، ۸ خرداد). اگر چه باند جلیلی ادعا کردند که این کلیپ قدیمی است و ذوالنوری بابت آن معذرت‌خواهی کرده است، اما مشخص شد که حتی در معذرت‌خواهی هم ذوالنوری اصل دعوا را رد نکرده و فقط گفته است که «مطالب فایل مذکور، صرفاً نقل‌قول بوده نه قضاوت اینجانب»!

بین حقانیان که حتی برخی او را کاندید خامنه‌ای می‌دانستند با خبرگزاری نیروی تروریستی قدس آتش‌باریهای دیگری رخ داد که حاکی از تضادهای عمیق در نزدیک‌ترین لایه‌های حول و حوش بیت ولی‌فقیه است.

روزنامه‌ای از باند غالب به جریان رائفی‌پور پریده است که: «یک مؤسسه کذایی هم که به نام امام زمان (عجل‌الله فرجه) کمکهای مردمی دریافت می‌کند... اما حداقل از سال گذشته پای کار فعالیت انتخاباتی آمده، تخریب آلوده به ناسزاگویی و تهمت را ابزار کار خود کرده» است (جوان، ۱۷ خرداد).

کاندیداتوری قالیباف نیز گوشه‌های دیگری از تضادهای مجلس ارتجاع را بیرون ریخت. ایمن‌آبادی عضو سابق مجلس ارتجاع در ایکس خود نوشت: «در انتخابات هیأت رئیسه به مستقلین گفتم رأی دادن به قالیباف خیانت به نظام است. گفتند قول داده کاندیدای ریاست‌جمهوری نشود. گفتم قالیباف پایبند به هیچ اصولی نیست و شهوت قدرت دارد. وی افزود: بعد از ثبت نام قالیباف، آنها گفتند اشتباه کردیم» (فرارو، ۱۶ خرداد).

 

این سطح از «لجن پراکنی» پس از تأکید خامنه‌ای، ناشی از همان بحران و «شوک اساسی» در بدنه و ارکان نظام را به لرزه انداخته است.

به این ترتیب کاملاً مشخص است که مهار از دست خامنه‌ای بیرون رفته است و او با مجموعه‌ٔ تضادهایی مواجه شده است که هر کدام از آنها می‌تواند در بستر یک جامعه انفجاری و در حال غلیان، جرقه‌ٔ اعتراضات جدیدی باشد.

او با از دست دادن پیشکار خود بسا ضعیف‌تر شده است و دیگر کسی برای دستوراتش مبنی بر رعایت «اخلاق» و آرام کردن فضا، تره هم خرد نمی‌کند؛ به‌خصوص که همه کاندیداها می‌دانند با توجه به وضعیت نزار او، فردی که از صندوق در بیاید، چه‌بسا آخرین رئیس‌جمهور خامنه‌ای باشد.

به هر حال، ولی‌فقیه در انتخابات اسفندماه که هنوز رئیسی زنده بود با همه تقلبات و زمینه‌سازی‌ها تنها ۸ درصد را پای صندوقها کشاند و در دور دوم هم زورش به بیش از ۳درصد نرسید. قطعاً در دور جدید و بدون رئیسی همراه با دور جدید جنگ گرگ‌ها اوضاع باز هم برای او فاجعه‌بارتر خواهد بود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/16de3fa4-eae7-4dae-8e5b-f243009e5652"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات