728 x 90

شکنندگی حاکمیت و پوسته‌اندازی براندازی

قیام ایران ـ شهریور  ۱۴۰۱
قیام ایران ـ شهریور ۱۴۰۱

در روزهای توفانی شهریور و مهر ۱۴۰۱ تمامی مفاهیم پوسته شکانده‌اند؛ در مختصات جدید دیگر نباید و نمی‌توان استبداد دینی، براندازی و اپوزیسیون برانداز و نیز جامعهٔ قیام‌آفرین ایران را در سایزها و اندازه‌های قبلی دید و سنجید. باید به این مختصات جدید باور داشت و آن را تبلیغ کرد. برای فهم درست از این موضوع ناگزیر از مروری بر گذشته‌ها هستیم.

همه می‌دانیم که حکومتی به‌نام «نظام ولایت فقیه»، هیچگاه نظامی انتخابی مردم ایران نبوده است. دلیل سادهٔ آن نیز این است که در ایران مجلس مؤسسان با شرکت منتخبان واقعی مردم تشکیل نشد تا نوع حکومت و روش انتقال آن را به جمهور مردم مشخص نماید. به‌جای «مجلس مؤسسان»، «مجلس خبرگان» بر سر راه گذار دمکراتیک از استبداد سلطنتی به یک جمهوری دمکراتیک سبز شد. «مجلس خبرگان» نهادی حکومتی و دیکتهٔ شدهٔ خمینی بود و مأموریت داشت قانون اساسی مدنظر خمینی را به ثبت برساند. اس و اساس این قانون بر سریر حاکمیت نشاندن فقیه در حکم یک فرامستبد و خدایگان بود؛ کسی که با رویکرد ماکیاولیستی ـ پراگماتیستی به هیچ مرجعی حتی به قانون دست‌نوشت خود نیز وفادار نبود و قرار نبود باشد. به‌قول خمینی امروز ممکن است چیزی بگوید و فردا آن را عوض کند (۱).

خمینی که بهتر از هر کسی می‌دانست که این نظام نامنتخب و تحمیلی هیچ مقبولیت داخلی و بین‌المللی نخواهد داشت و در نهایت با خیزش مردم ایران ساقط خواهد شد، از این‌رو بنا را بر آن گذاشت که نیروهای انقلابی رهبری‌کنندهٔ تغییر را قلع و قمع نماید تا به این ترتیب کانسپت شکل‌گیری اپوزیسیون سرنگونی‌خواه را در حال و آینده به‌طور سیستماتیک از بین ببرد. برای نیل این منظور علاوه بر سازمان‌دادن چماقداران و لمپنهای حکومتی، سپاه پاسداران را به‌وجود آورد مأموریت اول و آخر آن حفاظت از سلطنت خمینی بود. این نهاد دو خط موازی را توأمان پیش می‌برد. سرکوب خونین در داخل، تروریسم، گروگانگیری، بحران‌آفرینی و جنگ‌افروزی در بیرون از مرزهای ایران. این دو خط مکمل یکدیگر بوده و هم را پشتیبانی می‌کنند. پروپاگاندای حکومتی نیز از ۴دهه پیش این خط را پیش می‌برده که بگوید در ایران خبری نیست و جمهوری اسلامی آخوندی سرنگون نخواهد شد تا رویاهای مردم ایران برای دستیابی به آزادی، دمکراسی، رفاه، پیشرفت را بمباران کرده و آنها را دچار خمودگی، افسردگی، ناتوانی، یأس، سرخوردگی و استیصال نماید. اما حضور مقاومتی سازمان‌یافته، پاکباز، هوشیار و فراگستر در طول این دهه‌های پر خون و خطر، مانع از دلسردگی و افسردگی جامعه شده است. این‌گونه بود که این مقاومت مانند «مرغ آمین» در شعر نیما یوشیج، به فرشته‌یی در پرواز از بالای سر آرزوها و خواست و اجابت‌کنندهٔ آنها تبدیل شد؛ مرغی که با چراغ خون بهترین فرزندان این خلق، روشنای سپیده‌دمان محتوم را به مردم نمایانده است و می‌نمایاند.

در شبی این‌گونه با بیداش آیین

رستگاری بخش ـ ای مرغ شباهنگام ـ ما را!

و به ما بنمای راه ما به سوی عافیتگاهی

هر که را ـ ای آشناپرور ـ ببخشا بهره از روزی که می‌جوید

ـ «رستگاری روی خواهد کرد

و شب تیره، بدل با صبح روشن گشت خواهد».؛ مرغ می‌گوید.

خلق می‌گویند:

ـ «اما آن جهانخواره

(آدمی را دشمن دیرین) جهان را خورد یکسر».

مرغ می‌گوید:

ـ «در دل او آرزوی او محالش باد».

 

وقتی می‌گوییم پوسته‌شکنی در مفاهیم، باید دید در قیام سراسری اخیر چه اتفاقی افتاده است؟

مهم‌ترین خواست و آرزوی مردم چشم‌انتظار ایران، سرنگونی آخوندها بود که روزگاری در فرهنگ و پندار عامهٔ خلق یک «ناممکن» تلقی می‌شد. این «ناممکن» در قیام شهریور ۱۴۰۱ پوسته شکاند. بسیاری از مردم و تحلیل‌گران اوضاع ایران، حتی از تعریف «قیام سراسری» در توصیف این قیام فراتر رفته و گفتند آنچه در ایران جریان دارد یک «انقلاب» است؛ انقلابی مانند ۵۷

تولد میمون این پوسته شکنی فراگیر، شکستن ناباوری به سرنگونی و احیای کلید‌واژهٔ «انقلاب» بود؛ کلید‌واژه‌یی که پروپاگاندای آخوندی آن را به یک واژهٔ شیطانی و تنفرآمیز تنزل داده بود.

اکنون مردم و جوانان شورشی به قدرت معجزه‌آسای خود در رقم زدن سرنوشت میهن خویش پی برده‌اند. دیگر کسی از پلیس ضدشورش، سپاه پاسداران، بسیج، لباس‌شخصی و سربازان بدنام اطلاعات نمی‌هراسد. زنان و دختران شجاع ایرانی در مصاف رودرور با این اهریمنان زشت‌خو و ژست‌سیرت، هراس را در اعماق دل آنها نشانده‌اند.

«شکنندگی حکومت» و «پوسته‌اندازی براندازی» واقعیتی است که اگر به آن عنایت نداشته باشیم، در تحلیل رخدادهای سیاسی ـ اجتماعی ایران به بیراهه خواهیم رفت.

وقتی سرکوب کارآیی نداشته و به راندمان معکوس منتهی شود آیا این رژیم برای حفظ خود از تهاجم توفانی خلق سرمایهٔ دیگری دارد؟

به‌راستی آیا سپیده‌دمان براندازی آخوندها در مختصات جدید حاکمیت، مقاومت و جامعه، یک تصور رمانتیک و انقلابی است یا یک واقعیت سرسخت و محتوم؟

 

پانوشت:

(۱) «ما می‌خواهیم اسلام [بخوانید هژمونی خمینی] را پیاده کنیم. پس در این رابطه ممکن است من دیروز حرفی را زده‏‎ ‎‏باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون‏‎ ‎‏دیروز حرفی زده‌ام باید روی همان حرف باقی بمانم» (صحیفهٔ خمینی. ج ۱۸. ص ۲۴۱).

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/69b5d3a8-2515-4794-a8a3-8a866dc35fb8"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات