هیولای گرانی و عفریت کرونا از دو طرف به جان مردم افتاده است. مردم محروم صدای شکستن استخوانهای خودشان را لحظه به لحظه میشنوند. بر اساس نوشته مطبوعات حکومتی در ۸آذر۹۹ مصرف مرغ اخیراً ۷۰درصد کاسته شده است. مردم به خرید پای مرغ و مجموعهای که به آن آلایش مرغ گفته میشود شامل سنگدان، دل و جگر روی آوردهاند.
مهدی یوسف خانی رئیس اتحادیه فروشندگان مرغ و ماهی اعتراف کرد: «با افزایش قیمت مرغ در ۲۰روز اخیر مصرف سنگدان، دل، جیگر و پای مرغ دستکم ۳برابر افزایش یافته است».
وی که با خبرگزاری حکومتی ایلنا ۷آذر مصاحبه میکرد گفت: «خرید مرغ از توان درصد بالای از مردم خارج شده است»
سونامی مداوم گرانی اکنون به اصلیترین اقلام غذایی و نیازهای مبرم مردم رسیده است. این در حالی است که دولت روحانی مرتباً از کنترل قیمتها دم میزند اما شیب گرانی با شتاب همچنان صعودی است. خامنهای اخیراً در اظهاراتی که داشت به دو عفریت دستآموز خودش تحت عنوان بحران معیشت مردم و بحران کرونا اشاره کرد و گفت: «معیشت مردم حقاً دچار تنگی شده».
سؤال این است که در شرایطی که هم خامنهای وهم روحانی صحبت از ضرورت مقابله با گرانی میکنند چرا هرگز گرانی نه تنها مهار نمیشود، بلکه مرتباً سیر صعودی را طی میکند.
برای رسیدن به پاسخ ابتدا نگاهی به صحنه گرانی و ابعاد و گستره آن داشته باشیم.
بهنوشته خبرگزاری حکومتی تسنیم ۲آذز۹۹ «با تصمیم کارگروه تنظیم بازار، از اول آذرماه افزایش قیمت شیر خام، ۱۰ نوع لبنیات، کره، ۴ کالا در گروه روغن و ۴ کالا در گروه نهادههای دامی کلید خورد
مجوز گرانیها بهخصوص در بخش کالاهای اساسی در حالی از سوی دولت ابلاغ شده که انتظار میرفت بهجای رقابت برای افزایش قیمتها، تدبیری برای جلوگیری از گران فروشیها خصوصاً در این شرایط اقتصادی بهمنظور کاهش فشار بر اقشار ضعیف جامعه اتخاد شود نه آن که مسئولان در رقابت با بازاریها برای افزایش قیمتها باشند».
تلویزیون شبکه۲رژیم ۲آذر: «بنی تبا سخنگوی انجمن صنایع لبنی: در شیر خام ۵۰درصد افزایش قیمت داشتیم».
خبرگزاری حکومتی تسنیم ۲ آذر۹۹: «در هفتههای گذشته روغن در بازار نایاب شد و روغن جامد ۴۳هزار تومانی برای فروش به مردم تا ۲۰۰هزار تومان هم قیمت خورد؛ البته همزمان مسئولان محترم به مردم امیدواری میدادند که نگرانی در این خصوص نداشته باشند چرا که روغن به وفور در بازار موجود است و بهزودی در تمام فروشگاهها روغن جامد هم توزیع خواهد شد ولی بعد از گذشت دو هفته از این وعده، نه تنها مردم شاهد توزیع روغن جامد نبودند بلکه برعکس با خبر افزایش ۱۳درصدی قیمت از سوی دولت مواجه شدند».
تازه اینها گرانیهایی است که رسماً اعلام شده است . گرانیهای پنهانی وجود دارند که برآیند نیاز و ترس رژیم است.
به این معنا که رژیم از یکطرف بهشدت نیازمند افزایش قیمت کالاهاست تا از این طریق کسری بودجهٔ نجومی خود را تأمین کند، اما از سوی دیگر بهشدت نگران واکنش اجتماعی است تا مبادا ماجرای گران کردن بنزین تکرار شود، بنابراین مزورانه شیوهٔ افزایش قیمتها، بهطور پنهانی و بدون اعلام رسمی را در پیش میگیرد. رژیم این شیوه را سالهاست در مورد آب و برق و گاز و تلفن بهکار بسته و اخیراً هم در رابطه با قیمت نان به کار بست. طبق یک سناریوی تکراری، مدتی با کاستن از سهمیهٔ آرد دولتی نانواییها، آنها را مجبور به خرید آرد از بازار آزاد به قیمت سه برابر میکند و به این وسیله بدون اینکه رسماً اعلام کند قیمت نان گران میشود. به عبارت دیگر مردم را بهمرگ میگیرد تا بهتب راضی شوند و وقتی هم که مردم بهستوه آمدند، وارد میشود و قیمت را رسماً بهمیزان ۲۰، ۳۰درصد یا بیشتر افزایش میدهد.
اینکه خامنهای موضوع معیشت و کرونا را بهعنوان دو بحران جدی مطرح میگوید معلوم است که هیچ معنایی جز اشک تمساح ندارد. اما در عینحال نمیتوان نگرانی عمیقی را که در اظهاراتش در مورد همین دو بحران موج میزند نادیده گرفت. نگرانی از انفجار اجتماعی در تقدیر که بنیان نظام را بر باد خواهد داد.
سؤال این است که اگر گرانی تا این حد برای خامنهای و نظامش خطرناک است چرا هیچ اقدام جدی برای مهار آن صورت نمیگیرد و بهطور مداوم و با شتاب روزافزون تشدید میشود.
وقتی برای تأمین کمبود ارز محصولات کشاورزان و . . در دست مافیای حکومتی صادر میشود و یا مسکن که اساساً در اختیار بانکهای حکومتی است قیمتش ۶۰۰درصد رشد میکند، روشن است که همه حرفهای خامنهای و سایر سردمداران فریبی بیش نیست. به همین دلیل است که ستاد تنظیم بازار که قرار بود قیمتها را کنترل کند یکباره ۲۰قلم از اقلام اساسی معیشت مردم را یک روزه گران میکند.
خامنهای در سخنان سه هفتهٔ پیش خود گفت: «هیچ استدلالی پشت این گرانیها وجود ندارد».
در این رابطه باید گفت که تنها یک استدلال منطقی پشت همهٔ این امواج پیدرپی گرانی و مصیبت وجود دارد. اقتصادی سراسر فاسد و بیمار که به دست جماعتی زالو صفت افتاده و هر کسی از گوشهیی بهنحوی سیری ناپذیر مشغول مکیدن است.
به عبارت دیگر «مشکل» هیچ کجا نیست بهجز در خود همین «ولایت فقیه» که تا وقتی در میان است، رنج و مصیبت مردم ایران هم ادامه خواهد داشت. بنابراین تنها راه کنار زدن آن است.