سوز و گداز روحانی نسبت به کاهش هنگفت درآمد نفتی، کمبود اعتبار دریافتی از خارج و وضعیت سخت رژیم، آنهم برای سومین بار و طی سه روز متوالی، به گویاترین شکل وضعیت نظام بحرانی و در گل ماندهٔ آخوندها را توصیف میکند. نظامی که مسئول اول اجرایی آن متوالیاً به صحنه میآید؛ و بدون ملاحظه به عجز و ناتوانی اعتراف میکند.
روحانی که به گواه سابقهٔ طولانیاش در شیادی استاد است و همان کسی است که وعده میداد تمامی مشکلات را در ۱۰۰ روز حل خواهد کرد؛ عجبا که اینک عجز و لابه میکند که «با بحرانیترین و سختترین شرایط عمر ۴۰ ساله رژیم روبهروست» و بیمحابا وضعیت بهشدت بحرانی و خفگی اقتصادی نظام را در علن روی دایره میریزد؟
سخنان روحانی در خلال سفرهای استانی که شبکهٔ خبر رژیم در روز ۱۱ دی ۹۸ آنرا منعکس میکرد، حاوی نکات عبرت آموز و بیانگر اوج استیصال و وضعیت بحرانی رژیم بود. وی ضمن شکوه و شکایت از باند رقیب که:
«چرا کاسه کوزهٔ همهٔ بحرانهای نظام رو توی سر دولت میشکنین؟ مگه نمیبینید در بحرانیترین و سختترین شرایط عمر ۴۰ سالهٔ نظام هستیم؟» به ناچار به وضعیت نزار رژیم اعتراف کرد و گفت:
من مذاکره میکنم، من حرف میزنم
«اگر ما در شرایط عادی بودیم در شرایط تحریم نبودیم، امسال یعنی سال ۹۸ ما حداقل ۶۰میلیارد دلار پول نفت داشتیم... ببینید ما بین دو حالت هستیم یا رنج و تلخی کوتاه مدت یا تلخی دائمی برای کشور یک کدام را باید انتخاب کنیم. شما میدانید من فردی نیستم که از هیچ فرصتی بگذرم، یعنی اگر فرصتی پیش بیاید که همه اصول و خط قرمزها در کشور ما مراعات بشود، من مذاکره میکنم، من حرف میزنم، من جلسه میگذارم، من مینشینم؛ کما اینکه اینها را قبلاً هم کردیم»
اظهارات روحانی، تابع و تالی تعادل جدید و بازتاب صدای خرد شدن استخوان رژیمی است که «بحرانیترین و سختترین شرایط عمر ۴۰ سالهٔ» خود را از سر میگذراند.
عصیان و شورش عظیم تودهای که برجستهترین ویژگیاش برهم زدن تعادل رژیم در برابر مردم و مقاومت بود؛ رژیم را به نقطهای کشانده که مانند فنری که بیش از حد کشیدهشده و قابلیت بازگشت بهحالت اولیه را از دست دادهباشد، دیگر قادر نیست بهحالت و شرایط قبلی برگردد. به بیان دیگر تمامی ظرفیتهایی که به او اجازه میداد تعارضات و شوکهای اجتماعی را مدیریت کرده و از سر بگذراند به پایان خود رسیده است.
از سوی دیگر هر چه ذخائر و ظرفیتهای رژیم رو به زوال میرود در طرف مردم اما نیروی لایزال تودههای به ستوه آمده در مداری کیفاً متفاوت رو به ارتقاء گذاشته است. نیرویی که در پراتیک قیام برای همیشه از یافتن راهحل در درون نظام عبور کرده و اینک راه خود را یافته و نقشهٔ مسیرش را ترسیم میکند. این حقیقتی است که رادیکالیسم و سرعت هماهنگیهای مردم در صحنهٔ قیام آنرا به ثبوت رساند.
اهلا و سهلا ما هم آماده مذاکرهایم
روحانی در سریال سوز و گدازهای خود ابایی نداشت تا اشتیاق وافر خود به مذاکره با آمریکا را به شکل صریحتری آشکار کرده و بر آن اصرار بورزد. زیرا در شرایطی است که دیگر رویای برجام را برباد رفته میبیند و زیر بحران خفگی اقتصادی دست و پا میزند. از این رو هیچ راهحلی جز مذاکره نمیشناسد تا بتواند کمی از فشار طناب تحریمها بر گلوی نظام بکاهد.
رئیس جمهور ارتجاع درحالیکه سعی میکرد با شیادی التماس خود برای مذاکره را بپوشاند، گفت: «هر وقت آنها برگردند ما آمادهایم. هر وقت آنها برگردند به نقطهای که از آن نقطه توطئه جدید را شروع کردند، میگویند ما آماده مذاکره هستیم بسم الله اهلا و سهلا ما هم آماده مذاکره ایم»
روحانی برای اینکه از بار این همه ذلت و خواری بکاهد، درخواست متضرعانهٔ خود را با سس «به شرط اینکه...آنچه شکاندید، تعهداتی که زیرپا گذاشتی برگردید به نقطه اول بگویید راه ما اشتباه بوده» مخلوط کرد؛ اما بلافاصله از ترس اینکه نکند حریف ناراحت شود و این حرف را جدی بگیرد، به دلجویی در آمد که: «اگر هم به زبان نمیگویید در عمل بگویید راه ما اشتباه بوده ما آمادهایم با شما حرف بزنیم اگر حرفی دارید بشنویم»
و سپس با لحن ملایم، التماس و درخواستهای ذلیلانهاش را از سر گرفته و ادامه داد: «ما اگر سخنی داریم، شما باید بشنوید، شما ملت برتر از ملت ایران نیستید، شما حکومت برتر از حکومت ایران نیستید، شما هم یک حکومتی هستید، شما هم یک ملتی هستید ما البته به ملت شما احترام میکنیم به حکومت شما شدیداً معترض هستیم و شما را محکوم میکنیم بهخاطر کارهایی نابجایی که انجام دادید اما در عینحال به شما اعلام میکنیم راه بازگشت وجود دارد.»(شبکه خبر ۱۱ دی ۹۸ )
روحانی فقط در برابر دوربینها گریه نکرد که ثابت کند تا چه میزان چشم انتظار ترحم شیطان بزرگ برای مذاکره میباشد.
این در حالیاست که طرف مقابل برای مذاکره کردن حرفی ندارد؛ اما کماکان بر شروط ۱۲گانه خود پا میفشارد. شروطی که به تعبیر سردمداران نظام، معنایش «خودکشی از ترس مرگ» است. همان که خامنهای در مورد آن میگفت: «هیچ نتیجهیی از گفتگو با آمریکاییها حاصل نخواهد شد، چرا که آنها یقیناً و قطعاً هیچ امتیازی نخواهند داد... نشستن مقامات ایرانی پشت میز مذاکره را بهمعنای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی میداند و از اصرار بر مذاکره، این هدف را دارد که به جهانیان بگوید فشار حداکثری و تحریمها سرانجام نتیجه داد و ایرانیها به زانو درآمدند... آنها فعلاً میگویند در منطقه فعال نباشید، به جبهه مقاومت کمک نکنید، در برخی کشورها حضور نداشته باشید و توان دفاعی و تولید موشک خود را متوقف کنید و بعد از این خواستهها خواهند گفت از قوانین و حدود دینی دست بردارید و بر موضوع حجاب اسلامی نیز تأکید نکنید، بنابراین خواستههای آمریکا هیچگاه تمامی ندارد..».(سایت دیپلماسی ایرانی ۱۲ آبان ۹۸ )
زمان حسابرسی و عقوبت
این شروطی است که روحانی حتی با آویختن ذلیلانه به دامان فرانسه و ژاپن و عمان نتوانست دل آمریکا را بهدست آورد تا مگر آمریکا کمی از آنها کوتاه بیاید؛ تلاشهایی که پس از تحولات اخیر در منطقه و حمله مزدوران رژیم به سفارت آمریکا در بغداد برباد رفت؛ و بهنظر نمیرسد که امیدی به موفقیت داشته باشد. در عوض مقامات آمریکا تصریح کردهاند که در سال جدید میلادی ۲۰۲۰ تحریمهای بیشتری در راه است، چشمانداز برای رژیم بهکلی تیره و تار است.
اظهارات روحانی گویای وضعیت نظامی است که متأثر از خیزش سترگ تودههای محروم، تمامی ظرفیتهایش به پایان رسیده است. با مرگ قاسم سلیمانی، زمان، زمان حسابرسی و عقوبت دژخیمان و قاتلان و غارتگرانی است که طی ۴ دهه جان و مال و ناموس خلق از آنان در امان نبوده است. همان عقوبتی که روحانی را از وحشت آن، به دریوزگی واداشته است.