حدود ۱۰۰روز از روی کار آمدن جلاد۶۷ بهعنوان رئیسجمهور رژیم آخوندی میگذرد. ۱۰۰روز، یک بازهٔ زمانی است که بهطور معمول، در دنیا عملکرد دولتی را که تازه روی کار آمده، ارزیابی میکنند و سمت و جهتگیری آن را میسنجند. بر همین اساس در رسانهها و تریبونهای حکومتی، بهخصوص در رسانههای باند مغلوب، برخی ارزیابیها از صد روزهٔ دولت آخوند رئیسی مطرح شده است.
البته قصد ما در این مختصر، بررسی برنامه و عملکرد رئیسی نیست چرا که نه مجال آن هست و نه نیازی بهآن وجود دارد؛ زیرا روی کار آمدن رئیسی جلاد، خود محصول و تجسم بیبرنامگی و بیراهحلی مطلق ولیفقیه ارتجاع است وگرنه خامنهای با این همه رسوایی و بهقیمت حذف و جراحی بخش مهمی از رژیمش او را روی کار نمیآورد.
اگر بتوان از چیزی بهعنوان برنامهٔ رئیسی صحبت کرد، برنامهٔ او در دو کلمه خلاصه میشود: غارت و سرکوب. یعنی غارت آخرین رمقهای اقتصادی مردم که قبلاً توسط دولت روحانی تا آخرین حد مکیده شده است و سرکوب، برای حفظ و ادامهٔ این غارت و البته این هر دو در بستری از فریبکاری و دروغ و دجالگری جریان دارد که آن را هم میتوان در سفر درمانیهای بیهوده و انشاءالله درمانی و باید درمانی و کلیگوییهای پوچ و دم زدنهای بیمحتوای رئیسی از عدالت و توسعه مشاهده کرد.
در همین رابطه رئیسی جلاد همواره و در هر جا تکرار میکند که اولویتش معیشت مردم و عدالت است، بنابراین از سایر عملکردهای او درمیگذریم و بههمین موضوع معیشت و وضعیت اقتصادی که همهٔ مردم آن را روزانه و با پوست و گوشت خود تجربه میکنند، بهاختصار میپردازیم.
جدیدترین آمار منتشره از سوی وزارت صمت نشان میدهد که در همین مدت ۳ماه روی کار آمدن رئیسی قیمت کالاهای اساسی، شامل مواد غذایی و مسکن ۴۴ تا ۱۰۰درصد گران شده است (روزنامهٔ حکومتی همدلی ـ ۱۹آبان ۱۴۰۰). بنابه آمارهای رسمی (که البته فاصلهیی بسیار با واقعیت دارد) تورم بهبالای ۵۰درصد رسیده است. موتور این تورم فزاینده که با سرعتی سرسامآور در کار و چرخش است، چاپ اسکناس است؛ تنها صنعتی که در کنار صنعت مرگ و کفن و دفن، رونقی تمام دارد.
در اواخر دورهٔ روحانی گفته میشد میزان چاپ اسکناس روزانه حدود ۳هزار میلیارد تومان است و اکنون رسانههای حکومتی اعتراف میکنند که چاپ اسکناس چنان سرعتی یافته که بایستی آن را ساعتی اندازهگیری کرد و میزان آن به۲۰۰میلیارد تومان در هر ساعت یا روزانه به۴۸۰۰میلیارد تومان بالغ شده است (روزنامهٔ حکومتی اعتماد ـ ۱۹آبان ۱۴۰۰). نتیجه این چاپ ساعتی اسکناس بدون پشتوانه، افزایش ساعتی قیمتها و فقیر و فقیرتر شدن روزانهٔ مردم و «محو شدن طبقهٔ متوسط» و ریزش آن بهزیر خط فقر است تا کسانی که هماکنون زیر خط فقر قرار دارند بهزیر خط بقا سقوط کنند.
وقتی عملکرد فاجعهبار رئیسی، طی ۳ماه گذشته حتی از جانب عناصر باند خامنهای و اعضای مجلس ارتجاع مطرح میشود و آنها نسبت بهپیآمد انفجاری این وضعیت در جامعهٔی که از آستانهٔ تحمل عبور کرده، هشدار میدهند، حامیان و تبلیغاتچیهای رئیسی، از کیهان خامنهای و پاسدار شریعتمداری تا آخوند علمالهدی، پدرزن رئیسی جلاد و نماینده خامنهای در مشهد. . فریاد بر میآورند که «بهبود شرایطی که طی ۸سال سوءمدیریت ایجاد شده، بههماناندازه سخت است که کار کردن در میان این همه هجمه و پروپاگاندای رسانهیی» (کیهان ـ ۲۰آبان) و... «معلوم است که کار با ۱۰۰روز و ۳ماه درست نمیشود» (علمالهدی ـ جمعهبازار مشهد ۲۱آبان).
باید پرسید اگر ۱۰۰روز کافی نیست، ۴۳سال چطور؟ در ۴۳سال گذشته کدام دورهیی و کدام روزی بوده که چرخ این نظام بر روی استخوان مردم و محرومترین اقشار نچرخیده باشد؟
در کدام دوره و در کدام سال بوده که شاخصهای توسعهٔ اجتماعی و اقتصادی رو بهصعود بوده و حال و روز مردم، بهخصوص کارگران و کشاورزان و زحمتکشان رو بهبهبود داشته است؟ هر سال دریغ از پارسال!
خامنهای روز ۱۲مرداد در جلسهٔ تنفیذ رئیسی گفت: «این جابهجایی قدرت، امید آفرین است؛ چون کسان جدیدی وارد میدان میشوند که ابتکارهای جدیدی دارند. ». .
خلیفهٔ ارتجاع هنگام بیان این حرف، بهتر از هر کس میدانست که این حرف تماماً و بهکلی پوچ و دروغ است. نه جابهجایی قدرت در استبداد مطلقهٔ ولایت فقیه، تا هنگامی که ولیفقیه ارتجاع بر تخت قدرت نشسته متصور است، نه مطلقاً کورسوی امیدی هست، نه تحولی با آمدن جلاد پیشانی سیاه۶۷ در چشمانداز دیده میشود و نه هیچ ابتکاری از خیل پاسداران و رجالگانی که همواره در این رژیم در مسند بودهاند، ساخته است. اما در طرف مقابل، در صحنهٔ اعتراضات رو بهگسترش اقشار مختلف و در صفوف نیروهای قیام و شورش که روز بهروز بههم فشردهتر میشوند، بهطور قانونمند واقعیت درست معکوس است؛ در این سو، چشمانداز اکیداً روشن و تابناک است و تیک تاک ساعت خیزش و قیام، روز رهایی را نوید میدهد.