728 x 90

روز جهانی کارگر آمد، رفت، درفش نبرد اما برپاست

روز جهانی کارگر...
روز جهانی کارگر...

روز جهانی کارگر در وعده‌ی سالانه‌ی خود رسید، رنج‌هایی را یادآور شد، امیدهایی را برانگیخت و درفش نبردی را برافراشته گذاشت و رفت؛ نبردی‌ که از بیداری صبح تا خاموشی شب، در جان و فکر و رؤیای کارگران جریان دارد؛ چرا که روز جهانی کارگر، روز دادخواهی تاریخی و صنفی در جهانی‌ست که فاصله‌ی طبقاتی نگذاشته به سرانجام نهایی برسد.  روز یادآور مسؤلیت و رسالت انسانی برای پایان بخشیدن به استثمار و بندگی جسمی و فکری‌.

 

روز جهانی کارگر هر سال یادآوری می‌کند کشوری که کارگران ایران در آن زیست می‌کنند، هرگز در شأن و منزلت انسانی‌شان نبوده و نیست. کشوری که سرمایه، قدرت، سانسور، جنسیت و جهل، دست‌مایه‌ی جباران مسلط برای تداوم سلطه بر زحمت‌کشان و سدی مقابل رفاه و شکوفایی استعداد آنان است. از همین روست که روز جهانی کارگر، روز یادآور تداوم نبرد علیه استثمار سازمان‌یافته و روز یادآور پیکار برای ایرانی بهتر با جامعه‌یی انسانی‌تر است.

 

کارگران ایران که از روز جهانی خودشان عبور می‌کنند، پای به چنین چشم‌اندازی از سال جدید می‌گذارند؛ سایت حکومتی آخرین خبر، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴: «کارگران در سایه قانون احساس امنیت نمی‌کنند. در سایه بی‌قراردادی و بی‌پناهی کار می‌کنند.»

بر اساس صفحه‌ی اینفوگرافیکی که همین سایت در همین تاریخ تدارک دیده، کارگران ایران با یک سال حقوق کارگری، فقط می‌توانند چنین چیزهایی را خرید کنند:

«یک متر و نیم آپارتمان در تهران / ۲ عدد سکه بهار آزادی / یک عدد گوشی آیفون ۱۶ پرو ۵۱۲ گیگابایت / ۷ رأس گوسفند زنده / یک نیسان موز / یک وانت برنج ایرانی.»

 

این وضعیت را مقایسه کنید با بودجه‌های نجومی سپاه پاسداران، نهادهای مذهبیِ حکومتی و حقوق نمایندگان مجلس دست‌چین شده‌ی ولی فقیه و مداحان مطول حکومتی.

کارگران ایران که ۹۵ درصدشان روزمزد و پیمانی هستند، از روز جهانی‌شان که عبور می‌کنند، برای تأمین سفره و نیازهای طبیعی و حیاتی‌شان، باید از شروع هفته‌ی دوم اردیبهشت با این اقلام و قیمت‌هایشان دوئل کنند!

«گرانی ۱۵۰ درصدی حبوبات با بی‌سابقه ترین افزایش قیمت. /  هر کیلو لوبیا چیتی ۳۷۰ هزارتومان. /  هر بسته یک کیلوگرمی گوشت قرمز دولتی ۴۰۹ هزار تومان. / هر شانه تخم مرغ ۱۲۰ هزار تومان. / برنج کیلویی ۵۹.۵۰۰ تومان.» (همان، ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴)

 

در ایران اشغال‌شده توسط ناجمهوریِ ولایی ــ آخوندی، کارگران، سندیکا و اتحادیه‌ی مستقل ندارند. یعنی هیچ پشتیبان شغلی و حقوقی و صدا و نماینده‌ی صنفی ندارند. دیکتاتوری آخوندی به‌عمد مانع شکل‌گیریِ سندیکا و اتحادیه‌ی مستقل می‌شود تا کارگران به‌طور فردی و تکی طرف حساب حاکمیت باشند که صدایشان به جایی نرسد و توان‌شان به کار نیاید. دیکتاتوری آخوندی علاوه بر چنین سیاست‌های ضد کارگری و طبقاتی، استخدام رسمی کارگران را نیز با موانع پیچ‌اندرپیچ مواجه کرده است. از این‌رو ۹۵ درصد کارگران، روزمزد و پیمانی هستند؛ یعنی آینده‌ی تضمین‌شده ندارند و زندگی‌شان همواره بر لب پرتگاه بیکاری است. از طرفی، تمام سرمایه و دارایی ایران در کانون قدرت با رأس ولی فقیه و بازوهای سه قوه، سپاه پاسداران، حوزه‌های مذهبیِ حکومتی و شرکت‌ها و هولدینگ‌های وابسته به حکومت متمرکز شده است.

در ایران کنونی بیشترین فاصله‌ی طبقاتی میان فقر و سرمایه وجود دارد. پدیده‌یی که در تاریخ ایران بی‌نظیر است.

 نبرد برای نجات از این وضعیت تحقیرکننده، نه‌تنها مسؤلیت کارگران، که رسالتی ملی و میهنی برای برچیدن بساط نظام کارگرستیز، استثمارگر و طبقاتی‌ساز ولایت فقیه است.  

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7484f6dd-1017-4303-9d86-008cfd5683dc"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات