خامنهای پس از ۸ماه غیبت و قرنطینگی، روز شنبه ۳آبان در یک نشست با اعضای ستاد کرونا حضور پیدا کرد. آنچه ولیفقیه ارتجاع را مجبور از حضور در یک جمع کرده، بر اساس اظهارات خودش دو چیز است، یکی ابعاد هولناک فاجعهٔ کرونا و دیگری که برای رژیم مهمتر و عاجلتر است انفجار بحران درونی رژیم است که کار را بهفحاشی علنی بهروحانی و دولت او و تهدید بهحذف فیزیکی کشانده بود.
دو هدف عمدهٔ خامنهای
ولیفقیه ارتجاع بهصحنه آمد تا با دهنه زدن و مهار نمایندگان در مجلس ارتجاع جلو روند از همگسیختگی رژیمش را بگیرد و از طرف دیگر در وحشت از خشموکین مردم و پیامدهای مرگبار کرونا وانمود کند که گویا در طوفان مرگ و فاجعهٔ کرونا که سراسر کشور را درنوردیده، مرگ انبوه مردم برایش اهمیت دارد.
خلیفهٔ ارتجاع در مورد بالاگرفتن جنگ و دعوای درونی رژیم گفت: «کاری که در یکی دو هفته قبل در برخورد با دولت و رئیسجمهور و اینها از سوی بعضیها انجام گرفت ولو آنها تویشان برادران خوبی بودند و هستند لیکن کار، کار غلطی بود». ضعف خامنهای در معادلات درون رژیم در این جمله هم بهخوبی نمایان است؛ برخلاف خمینی که در این قبیل مواقع تشر میزد و با کلمات تند رقبا را بهجای خود مینشاند، خامنهای ناچار است با شیوهٔ بهنعل و بهمیخ اول از آنها تعریف کند و باج بدهد تا بتواند دو کلمه انتقاد کند. بهخصوص که وقتی پای باند خودش و مهرههای این باند در میان است، حواسش هست تا آنها را در برابر باند رقیب تضعیف نکند.
اظهارات خامنهای در مورد کرونا معجونی بود از کلیگوییهای بیمحتوا مانند ضرورت «اتخاذ تصمیمهای قاطع حاکمیتی»، «اقناع افکار عمومی» و «همکاری همه دستگاهها و همچنین همکاری مردم» و همچنین وقاحت و رذالت و مردم ستیزی از انداختن تقصیر شیوع کرونا بهگردن خود مردم تا تلاش برای استفاده از فرصت کرونا برای محکم کردن چفت و بستهای حکومت تا بهنمایش گذاشتن ماهیت پلید و ضدمردمیاش که نه تنها قول حتی دادن یک دلار یا یک ریال از صدها میلیارد دلار ثرونی را که در چنگ خود دارد، نداد بلکه کمک بهبیکاران را هم بهخیرین حواله داد و گفت: «در این قضیه کسانی بیکار میشوند و بیمه بیکاری هم ندارند... خیّرین میتوانند کمک کنند!».
خلیفهٔ ارتجاع بهجای قول هر گونه کمک بر «لزوم راهاندازی فوری یک عقبه قرارگاهی و عملیاتی» و «لزوم تصویب جرایم سختگیرانه برای افرادی که مرتکب تخلفات بزرگ از ضوابط بهداشتی میشوند» تأکید کرد و بار دیگر نشان داد که نگاهش بهکرونا بهعنوان فرصت و بهانهیی برای سرکوب و سد بستن در برابر قیام است.
ستاد مقابله با کرونا یا ستاد مقابله با قیام؟
جلسه روز شنبهٔ خامنهای، اگر چه با عنوان ستاد کرونا تشکیل شده بود، در حقیقت ستاد ارتجاع برای مقابله با قیام مردم خشمگینی بود که از چپاول و ستم آخوندها بهستوه آمدهاند. حضور افرادی مانند پاسدار محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، حاتمی وزیر دفاع، پاسدار اشتری سرکرده نیروی انتظامی، علوی وزیر اطلاعات، منتظری دادستان کل کشور، آخوند اعرافی مدیر حوزههای قم، دژخیم علی ربیعی، علی عسگری رئیس صدا و سیمای آخوندی، صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد و ابوالحسن فیروزآبادی دبیر شورایعالی فضای مجازی که وظیفهای جز سرکوب و اختناق ندارند مبین این حقیقت است.
طرفه اینکه خامنهای گفت در مقابله با کرونا «در برخی کشورها مانند آمریکا بدترین مدیریت اعمال شده است» و روحانی گفت: «ویروس ماههای اخیر ویروس جهش یافته اروپایی است که سرعت و قدرت انتقال آن ۹برابر شده است». اما حقیقت این است که وقتی ویروس های عمامه داری مانند خامنهای و روحانی و رئیسی که ۴۰سال است بهجان ملت ایران افتادهاند بهدست مردم و مقاومت ایران نابود شوند، ایرانزمین و مردمش با همه ظرفیتها و منابع طبیعی و انسانی و تاریخی و فرهنگی، از پس ویروس و زلزله و سیل و بیآبی و ویروس بیماری بر میآیند و میهنی آباد و آزاد بنا خواهند کرد.